سنقر در كــــــــــتب تـــــاريخ وجـــغرافيا

پارسینه: مورخين در اين باره مي نويسند:«شهرسنقر تقريباً يك منزل از محل شهر قديم دينور به جانب شمال و پس از عبور از گردنة «بلد مايل»[1] به جلگة گسترده ديگري كه ناحية شرق آن فعله گري و غرب آن كُليایي خوانده مي شود، قرار داشته است. شهر حاليه در حد فاصل اين دو منطقه و دو دهستان به همين نام قرار دارد.» آنچه شهر سنقر را در كُتب تاريخ و جغرافيا مشخص مي نمايد، وجود اشاراتي بدين قرار است:


قديمي ترين جایي كه نام سنقر بدين صورت آمده است، در تواريخ سلاجقه است. در دورة سلجوقي امراي سنقر به نام «آق سنقر» معروف بوده اند. هم اكنون بقعه اي كه در عرف محل به بقعه مالك معروف است در اين شهر برروي تپه اي باقيست و به احتمال زیاد مالك سنقر يا كسي كه اين ناحيه را به اقطاع از طرف شاه وقت در دست داشته در اين محل مدفون است. سبك اين بنا بي شباهت به ابنيه سلجوقي نيست و مخصوصاً شباهت زيادي به بقعه «حيقوق»[2] تويسركان دارد. درچند سال قبل حفره اي در اين محل نظرها را به خود جلب كرد. پس از اين تحقيق معلوم گرديد كه دخمه اي آجري و بند كشي شده در زير بقعه قرار دارد. در اين محل بيست و پنج تابوت چوبي بدون تزئين بر روي يكديگر قرار داشت. در درون تابوتها اجسادي كه به سنت اسلامي قرار گرفته بودند وجود داشتند، كه به ايامي نزديكتر از تاريخ ساخت بقعه مرتبط بودند.



اشارة بعدي در كتاب «ظفرنامة نظام الدين شامي» ذكر شده و در آنجا آمده است كه: «در تاريخ 795 ه . ق، تيمور از مازندران سوار شد و به سوي سلطانيه روان گرديد و از آنجا به سوي بغداد و كردستان عبور كرد. درآنجا امر كرد تا از پيش اميرزاده محمد سلطان به اتفاق اميرزاده پيرمحمد از راه چَمچَمال به طرف دربند كردستان روانه شوند، ياغيان را غارت كنند و هر كه اهل شده، پيش آمد، عزيز بدارند و با خود ببرند. بر حسب اين فرمان روان شده و به ولايت و حصار سنقور رسيدند و غلات آنرا خورانيدند و سوتجك بهادر، مبشربهادر، تيمور و خواجه بهادر را با لشكري عظيم ايلغار نموده، به اطراف ديگر از كردستان روانه فرمود» (سلطاني، همان: 165).

با توجه به اينكه اهالي شهر سنقر به زبان تُركي تكلم مي كنند و حال آنكه بقيه اهالي كُرد زبان هستند و از جانب ديگر تيپ چهره هاي مردم سنقر با اكراد منطقه تفاوت دارد، برخي را عقيده بر اين است كه شهر سنقر در ابتدا يك اُردوگاه مغولي بوده و پس از استقرار كامل در اين اُردوگاه محل فوق به شهر تبديل شده است. اما اين امر صحيح به نظر نمي رسد چرا كه بايستي در جلگه اي كه سنقر در آن واقع است به فاصله يك منزل يعني شش فرسنگ از شهر دينور قديم به سوي آذربايجان، قصبه و جايگاهي ديگر از قبل وجود داشته باشد تا حركت اُردو دچار اشكال نشود. لذا استقرار اُردوگاه مغولان يا تيموريان در اينجا نمي توانسته موجد اين شهر باشد. در دورة صفويه و با استناد به مدارك موجود از آن دوره، اسدآباد جزء منطقة سنقر و دينور شمرده شده است. در زمان شاه اسماعيل دوم حكومت اين منطقه به عهدة مولاق حسين تكلو محول گرديد.

در روزگار شاه عباس صفوي، والي همدان و فرماندار سنقر، هرسين و كلهر عثمانيان را از مرز راندند، در حاليكه كرمانشاه ديهي بيش نبوده است (اسكندربيگ منشي تركمان: 661). در عصر شاه طهماسب اول حكومتي به نام كلهر و از زمان شاه صفي حكومتي به نام سنقر وكَلهر در اين ناحيه ايجاد و به خوانين زنگنه تفويض گرديد. در سال 1017 ه.ق به حكم شاه عباس صفوي سنقر و محل آن جزء تيول مصطفي پاشا فرزند اوزون احمد شد. به سال 1048 دو برادر شاهرخ بيگ و شيخعلي خان مورد توجه وعنايت دربار صفوي واقع شدند و از طرف شاه صفي، شاهرخ بيگ كه ميرآخور بود به حكومت سنقر، هرسين، كرمانشاه و بيستون كلهر منسوب شد.

ملا لطيف بن ملا مصطفي شيخ الاسلام محمد شريف القاضي صاحب «زبده التواريخ» پس از شرح عصيان سليمان بيگ فرزند ميرعلم الدين كه در ساير تواريخ كردستان نيامده، مي نويسد: «تمرخان بيگ، ولد سهراب سلطان ولد سليمان خان، اردلان را كه در آن وقت حاكم سنقر بود، در سنه 1068 ه.ق با كمك عده اي دستگير و مقتول نمود» (ملا لطیف بن مصطفی شیخ الاسلام: 120).

بالاخره در روزگار شاه عباس دوم صفوي (1052- 1077 ه.ق) و درحكومت شيخ عليخان زنگنه كاروانسرائي در سنقر ساخته شد. در دورة افشاريه و زنديه، سران ايل كُليایي به حكومت سنقر منصوب بوده اند، تا در سال 1200 ه.ق و در اوايل حكومت قاجاريه حكومت سنقر به عنوان تيول، به خسرو خان اردلان والي كردستان تفويض گرديد (شیخ محمد مردوخ: 144). زمانيكه فتحعليشاه فرزند برومندش محمدعلي ميرزاي دولتشاه را به كرسي ايالت غرب فرستاد، وي فرزندش فتح الله ميرزا را كه در نگارش خط نسخ استاد بود، به حكومت سنقركُليایي گماشت (یغمایی/ شهیدی، محیط ادب: 184). سپس سنقر با كنگاور از جمله ملاير و تويسركان يكي شده و حكومت آنجا به شاهزاده شيخعلي ميرزا پسر فتحعلي شاه واگذار گرديد.



عمادالدوله در دورة حكومتش، حكومت سنقر را به فرزندان خود واگذار كرد. مدتي عليقلي ميرزا صارم الدوله در دوران حكمراني پدر (1293-1267ه.ق) حكومت سنقر را داشت. عمارت حكومتي سنقر از آثار او بود كه شامل حياط هاي متعدد، سربازخانه، طويله، حمام و… مي شد. در زمان ناصر الدين شاه قاجار نيز گاهي سنقر را ضميمة اسدآباد، حكومتي مستقل نموده، به كبلعلي خان حسام الملك افشار و سليمان خان صاحب اختيار واگذار مي كردند. در سال 1301 ه.ق شاهزاده يمن الدوله به حكومت سنقر منسوب گرديد

منبع:سايت ميراث فرهنگي سنقر

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار