رازهای جنایی «محکوم» در دل تنشهای روانی
سریالهای جنایی و معمایی در سالهای اخیر مخاطبان خاص خود را پیدا کردهاند و تجربههای موفق پیشین نشان داده که علاقه مردم به دنبال کردن قصههایی پر از رمز و راز همچنان بالاست.
به گزارش پارسینه و به نقل از عصر خبر، سارا منصوریان – سریالهای جنایی و معمایی در سالهای اخیر مخاطبان خاص خود را پیدا کردهاند و تجربههای موفق پیشین نشان داده که علاقه مردم به دنبال کردن قصههایی پر از رمز و راز همچنان بالاست. در یک دهه گذشته که تب ساخت فیلمهای جنایی معمایی بالا گرفت و موفقیتشان فیلمسازان را یکی پس از دیگری بر آن داشت تا برگی تازه از این گونه سینمایی را رو کنند پیشرفتهایی در زمینه قصهپردازی این گونه فیلمسازی هم مشهود شد. حالا قصههایی تازه روایت میشوند و گوشهای از هزاران پرونده جنایی را که در کشور در جریان است به نمایش میگذارند. «محکوم» ساخته سیامک مردانه تازهترین محصول از آثار معمایی و جنایی است که به قسمت یازدهم رسیده است. «محکوم» با داستانی که حول محور پرونده قتل تابان و نقش مهیار بهعنوان متهم شکل گرفته، تلاش میکند تا تماشاگر را درگیر بازی ذهنی و روانشناختی شخصیتها کند.
در این قسمت، تمرکز اصلی بر مهیار است جوانی که تحت فشارهای روحی و روانی ناشی از زندان، به نوعی دچار آشفتگیاش شده و به دروغ به قتل تابان اعتراف میکند. پیچیدگی داستان در اینجاست که مهیار حتی با لو دادن محل آلت قتاله، مسیر پرونده را بیش از پیش دشوار و پر ابهام میکند. این تصمیمات نه تنها پرونده را پیچیدهتر میکند، بلکه وضعیت روحی و روانی شخصیت اصلی را نیز به شکلی قابل لمس به نمایش میگذارد. مهیار گویی در تلاش است تا با بیان برخی موضوعات، راهی برای پایان دادن به پرونده و شاید حتی به زندگی خود پیدا کند، اما اعترافات متناقض او، مسیر داستان را پر از تنش و سردرگمی میکند.
جلسه دادگاه در این قسمت نیز بر تنشهای موجود افزوده است. وکیل مهیار که مادر اوست، بهصراحت اعلام میکند که اعتراف مهیار در شرایط مناسبی انجام نشده و همین نکته، اعتبار ادعاهای او را زیر سؤال میبرد. رابطه مهیار و مادرش، که در طول داستان به شکل یک بازی روانشناختی تنشآلود دیده میشود، در این قسمت به اوج خود میرسد. مهیار تقاضا میکند که مادرش دیگر وکیل او نباشد، اقدامی که همزمان نمادی از از دست رفتن آخرین امید و هم نشانهای از تلاش او برای انتقام از خود و مادرش به نظر میرسد. این رابطه پرتنش، بخش جذاب و احساسی داستان را تشکیل میدهد.
با این حال، یکی از ضعفهای آشکار سریال در این قسمت، کند پیش رفتن قصه است. طولانی شدن جلسات بازجویی و تأکید مکرر بر جزئیات پرونده، گاهی از شدت هیجان و درگیری ذهنی میکاهد و ممکن است مخاطب را خسته یا دلزده کند. این کندی ریتم، حتی باعث میشود بخشهایی از جذابیت معمایی سریال تحتالشعاع قرار گیرد و حس پیشرفت داستان به مخاطب منتقل نشود. قسمت یازدهم «محکوم» همزمان نقاط قوت و ضعف سریال را نمایان میکند. تمرکز بر شخصیت مهیار، بحرانهای روانی او و رابطه پیچیدهاش با مادرش، بخش قابل توجهی از جذابیت اثر را تشکیل میدهد، اما کندی روایت و تکرار برخی صحنهها میتواند تجربه تماشای سریال را کاهش دهد. با این حال، اگرچه ریتم داستان گاهی کند است، پیچیدگیهای پرونده و تلاش مهیار برای یافتن راه حل، همچنان سریال را برای علاقهمندان به ژانر جنایی و معمایی جذاب نگه میدارد.
ارسال نظر