ویدئوی گفتوگوی امیرحسین قیاسی با زهرا خواجوی، دروازهبان تیم ملی بانوان، با یک پرسش غیرمنتظره درباره «نیچه»، موجی از واکنشها و انتقادهای تند را در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است.
به گزارش پارسینه ، ویدئوی گفتوگوی امیرحسین قیاسی با زهرا خواجوی، دروازهبان تیم ملی بانوان، با یک پرسش غیرمنتظره درباره «نیچه»، موجی از واکنشها، تحلیلها و انتقادهای تند و متفاوت را در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است و حالا این ویدئو به بحثی درباره «سواد فرهنگی»، «سواد رسانهای» و حتی «خطای پرسشگر» تبدیل شده است.
در این ویدئو، قیاسی ناگهان از او میپرسد «نیچه رو میشناسی؟» و خواجوی پاسخ میدهد «نه»، که موجی از بحث و جدل در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است. واکنشها به این ویدئو از تمسخر و انتقاد تا دفاع و تحلیلهای عمیق درباره «سواد فرهنگی» متفاوت بوده؛ طوری که اکنون یک سؤال کوتاه، به موضوعی بزرگ تبدیل شده است.
۱) واکنش تند و انتقادی کانال «نباید میماندیم»: مشکل از کمکاری فرهنگی است، نه یک ورزشکار
این کانال با انتقادی صریح به مخاطبان و بخشی از جامعه نوشته است:
«حال ندارن کتاب بخونن، حوصله کتاب صوتی هم ندارند، حال نمیکنند یهدونه پیج "نقلقول" فالو کنن، حسش رو ندارن پادکست بشنون، دوتا کانال خوب یوتیوب سر بزن یا اصلا گاهی، سالی یکی، فیلم خوب ببینند، به تئاتر خوبی برن...
معمولا با تحصیلات و سواد مدرسه و دانشگاه هم موافقتی ندارند! پس از حیث فکری و فرهنگی دقیقا کجا و چجور قراره رشد کنند؟ مگه توسعهی فکری بدون زحمت بدست میاد؟
نتیجهش این میشه که حتی اسم نیچه رو نشنیدن با اینکه مشهوره یا حتی اسم آلبر کامو رو نشنیدن و عکس صادق هدایت رو نمیشناسند با اینکه عملا نویسندههایی سلبریتیاند... چنین آدمی نسبت به خودش و دیگران و کشورش، احساس مسئولیت نداره و شایسته سرزنشه...افرادی که اینطور "بیخیال" طی میکنند، متأسفانه زحمتِ دیگران رو هم هدر میدن. »
این نگاه، «نشناختن نیچه» را نشانهای از کمکاری فرهنگی عمومی میداند و میگوید جامعه باید خود را مسئول بداند، نه اینکه فقط یک ورزشکار جوان را نقد کند.
۲) تحلیل متفاوت رضا صائمی: مشکل نه در پاسخ، بلکه در «پرسش غلط» است
اما رضا صائمی روزنامهنگار و منتقد سینما، با زاویهای کاملاً متفاوت نوشت:
«بیش از آنکه پاسخ، درخور سرزنش باشد، پرسش جای چالش دارد....
آگاهی اگر به شنیدن نام فیلسوفی باشد، نامش شناخت نیست، آشنایی است...ما با نام خیلی از اندیشمندان آشنا هستیم، این آشنایی اما شناخت نیست....اطلاعات است نه معرفت....شناخت اما به مطالعات عمیق و فهمپذیری نیاز دارد...
شناخت اینکه بله نام فلان فیلسوف و شاعر را میدانم نیست...آنهم شناخت فیلسوفی در سطح نیچه که نتیجه سالها مطالعه و کنکاش و تلاش برای درک اندیشههای اوست.....چه بسیار دانشجویان فلسفه که هنوز نیچه را آنچنان که باید نمیشناسند و در فهم اندیشههای او درماندهاند...هنوز فیلسوفان در فهم اندیشههای نیچه قلم میزنند و تقلا میکنند....ورزشکاری که پیشه و مشغله و دغدغهاش فلسفه نیست چرا باید نیچه را بشناسد؟!....
او حتی اگر یک جمله از نیچه را حفظ بود و میگفت باز دلیل نیچهشناسیاش نبود یا نشان با سواد بودنش...
مسئله اما پیش از لحن بد پاسخ، در طرح پرسش غلط است.... سواد رسانهای یعنی بدانی کدام پرسش را در چه برنامه و از کدام مهمانی بپرسی...
پرسش غلط و نابجا را محک سنجیدن سواد کسی کردن، خود غلط است...
قیاس امیر حسین قیاسی در این پرسش، قیاس معالفارقی بود!
پ.ن: نشناختن نیچه بیسوادی نیست، اما اینکه «نیچه مگر مرا میشناسد» هم لحنی خودبزرگپندارانه است!»
صائمی توجه را از «پاسخِ خواجوی» به «نقش و مسئولیت پرسشگر» منتقل میکند.
ارسال نظر