گوناگون

ریشه های عمیق تر: چرا به سمت روابط سمی کشیده می شویم؟

ریشه های عمیق تر: چرا به سمت روابط سمی کشیده می شویم؟

در این مطلب الگوی تکراری که بعضی‌ها همیشه شریک عاطفی سمی گیرشان می‌آید را بررسی می‌کنیم و به معرفی راه راهایی از این وضعیت می‌پردازیم.

به گزارش پارسینه ؛ آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که چرا همیشه در روابط عاطفی با افرادی روبرو می شوید که به جای آرامش و حمایت، برایتان استرس، ناامنی و آسیب به همراه دارند؟ این تجربه ی تلخ و تکراری، که به «الگوی جذب روابط سمی» معروف است، بسیار رایج تر از آن چیزی است که فکر می کنید. این مسئله نه از «بدشانسی» شما، بلکه از ریشه های عمیق روانشناختی و الگوهای رفتاری ناخودآگاه نشأت می گیرد که می توان آن ها را شناخت و تغییر داد. بیایید به کاوش در این دلایل بپردازیم و راهی برای شکستن این چرخه پیدا کنیم.

ریشه های عمیق تر: چرا به سمت روابط سمی کشیده می شویم؟

گرفتار شدن در یک رابطه ی سمی، معمولاً نتیجه ی ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی است. این عوامل مانند قطعات یک پازل، تصویر کلی این الگو را می سازند:

طرحواره های ناسازگار اولیه:

این ها الگوهای فکری و هیجانی عمیقی هستند که در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرند و تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کنند. این طرحواره ها در نتیجه ی تجربیات منفی با والدین یا مراقبان اصلی (مانند طرد شدن، رها شدن، نفی نیازها، یا مورد سوءاستفاده قرار گرفتن) ایجاد می شوند و به تدریج به لنزی تبدیل می گردند که ما با آن دنیا، خودمان و دیگران را می بینیم.

  •  طرحواره ی رهاشدگی/بی ثباتی: فردی با این طرحواره، به طور ناخودآگاه به دنبال شرکای عاطفی است که رفتارهای ناپایدار دارند، او را ترک می کنند یا همیشه او را در معرض خطر رها شدن قرار می دهند، زیرا این الگو برایشان «آشنا» است.
  •  مثال کاربردی: «فرض کنید فردی در کودکی تجربه کرده که والدینش هر از گاهی او را تنها می گذاشته اند یا رابطه ی آن ها بسیار ناپایدار بوده است. در بزرگسالی، او ممکن است به طور ناخودآگاه به سمت کسی کشیده شود که در دسترس نیست، متعهد نمی شود یا هر لحظه ممکن است او را ترک کند. این الگوی «همیشگی نبودن» برای او آشنا و حتی «عادی» به نظر می رسد، هرچند به او آسیب می رساند.»
  •  طرحواره ی نقص/شرم: فردی که احساس می کند «ناقص» یا «ناشایست» است، ممکن است به سمت شریک هایی جذب شود که او را نقد، تحقیر یا شرمسار می کنند، زیرا این رفتارها، باورهای درونی او را تأیید می کند.
  •  مثال کاربردی: «فردی که در دوران کودکی پیوسته مورد سرزنش یا نقد قرار گرفته و این باور در او شکل گرفته که «من به اندازه کافی خوب نیستم»، در بزرگسالی ممکن است به سمت شریکی جذب شود که دائماً از او ایراد می گیرد، توانایی هایش را زیر سؤال می برد و او را تحقیر می کند. این رفتارها، به صورت دردناکی، باور درونی او را «تأیید» می کنند.»
  •  طرحواره ی خودقربانی گری: فردی با این طرحواره، دائماً نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم می داند و به طور ناخودآگاه جذب شریک هایی می شود که خودخواه، طلبکار و نیازمند مراقبت شدید هستند.
  •  مثال کاربردی: «فردی که از کودکی نقش «ناجی» را در خانواده بازی کرده و یاد گرفته که برای دوست داشته شدن باید از خود بگذرد، در بزرگسالی جذب شریک هایی می شود که مدام به توجه، مراقبت و فداکاری نیاز دارند. او در رابطه ای قرار می گیرد که همیشه در حال «دادن» است و هرگز «دریافت» نمی کند.»

عزت نفس پایین:

زمانی که فردی ارزش خود را کم می داند، به راحتی رفتارهای سمی را تحمل می کند. او ممکن است فکر کند «لایق بهترین ها نیستم» یا «این تنها چیزی است که می توانم به دست آورم.» عزت نفس پایین باعث می شود که فرد، مرزهای مشخصی نداشته باشد و اجازه دهد دیگران از او سوءاستفاده کنند.

  •  مثال کاربردی: «فردی که به خودش باور ندارد، وقتی شریکش او را تحقیر می کند، به جای اعتراض یا ترک رابطه، در دلش می گوید: «خب، حتماً حق با اوست، من واقعاً بی عرضه ام.» این افکار، تحمل رفتارهای سمی را برایش آسان تر می کند.»

ترس از تنهایی:

برای برخی افراد، ترس از تنها ماندن، آنقدر قدرتمند است که باعث می شود در یک رابطه ی سمی بمانند، حتی اگر آسیب ببینند. آن ها ترجیح می دهند در یک رابطه ی بد باشند تا اینکه تنها بمانند.

  •  مثال کاربردی: «فردی که از تنهایی وحشت دارد، حتی اگر شریکش به او خیانت کند یا با او بدرفتاری کند، ممکن است خود را متقاعد کند که «بهتر است با او باشم تا تنها بمانم و هیچ کس را نداشته باشم.» این ترس، او را در چنگال رابطه ی سمی اسیر می کند.

الگوبرداری از روابط والدین

چرا بعضی ها همیشه شریک های عاطفی سمی گیرشان می آید؟!

نوع رابطه ای که والدین ما با یکدیگر داشته اند، تأثیر عمیقی بر تصور ما از «عشق» و «رابطه سالم» می گذارد. اگر والدین در یک رابطه ی سمی بوده اند، ممکن است ما نیز ناخودآگاه همین الگو را در روابط خودمان تکرار کنیم.

  •  مثال کاربردی: «فردی که شاهد بوده پدرش همیشه مادرش را کنترل می کند و مادرش نیز آن را تحمل می کند، ممکن است در بزرگسالی به سمت شریکی جذب شود که بسیار کنترل گر است و این را به عنوان «عادی» یا حتی «عشق» بپذیرد، زیرا الگوی رابطه ی والدینش بوده است.»
  •  عدم آگاهی از مرزهای سالم:
  •  بسیاری از افراد نمی دانند که مرزهای سالم در یک رابطه چگونه باید باشد. آن ها نمی دانند چه زمانی باید «نه» بگویند یا چه رفتارهایی قابل قبول نیستند. این عدم آگاهی، آن ها را در برابر رفتارهای سمی آسیب پذیر می کند.
  •  مثال کاربردی: «فردی که نمی داند حق دارد حریم شخصی داشته باشد، ممکن است اجازه دهد شریکش پیام های او را بخواند یا پیوسته او را چک کند و این را «عشق» یا «توجه» برداشت کند، در حالی که این نقض حریم شخصی و یک رفتار سمی است.»

چگونه این چرخه را بشکنیم و از روابط سمی رها شویم؟

شکستن الگوی جذب روابط سمی، نیازمند خودآگاهی، تلاش و گاهی اوقات کمک حرفه ای است:

  •  خودآگاهی و شناسایی الگوها:
  •  به روابط گذشته ی خود نگاه کنید. چه الگوهای تکراری در انتخاب شریک ها و ماهیت روابطتان می بینید؟ چه احساساتی در طول این روابط تجربه کرده اید؟ این شناخت اولین قدم است.
  •  مثال کاربردی: «دفترچه ای بردارید و روابط گذشته تان را بنویسید. ویژگی های شریک هایتان، رفتارهای سمی که از آن ها دیدید و احساسات شما در آن لحظات. آیا الگوی «عدم تعهد» یا «نقد دائمی» در اکثر آن ها تکرار می شود؟»
  •  کار روی عزت نفس:
  •  برای تقویت عزت نفس خود تلاش کنید. خودتان را ارزشمند بدانید و باور داشته باشید که لایق یک رابطه ی سالم و محترمانه هستید. این کار می تواند شامل خوددوستی، تعیین اهداف کوچک و موفقیت در آن ها، و پرهیز از مقایسه ی خود با دیگران باشد.
  •  مثال کاربردی: «هر روز ۱۰ دقیقه برای خودتان وقت بگذارید، کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، مهارت جدیدی یاد بگیرید. هر موفقیت کوچکی را جشن بگیرید و به خودتان بگویید: «من ارزشمندم و لایق احترام هستم.»»

تعیین و حفظ مرزهای سالم

  •  بیاموزید که مرزهای مشخصی در روابطتان تعیین کنید. چه رفتارهایی برای شما قابل قبول نیستند؟ چه چیزهایی برای شما مهم است؟ این مرزها را به وضوح به شریک آینده تان بگویید و در حفظ آن ها قاطع باشید.
  •  مثال کاربردی: «اگر شریکتان به شما توهین کرد، به جای سکوت، قاطعانه بگویید: «من اجازه نمی دهم با من این طور صحبت کنی. اگر این رفتار تکرار شود، رابطه ما ادامه نخواهد داشت.»»
  •  تغییر باورهای هسته ای (طرحواره ها):
  •  این مرحله اغلب به کمک یک درمانگر (روانشناس) نیاز دارد. طرحواره درمانی یا CBT می تواند به شما کمک کند تا باورهای ناسازگار و عمیقی که در کودکی شکل گرفته اند را شناسایی و تغییر دهید.
  •  مثال کاربردی: «یک روانشناس می تواند به شما کمک کند تا باور «من رها خواهم شد» را که از کودکی در شما شکل گرفته، شناسایی کنید و با تمرینات خاص، آن را به «من توانایی ایجاد روابط پایدار را دارم» تغییر دهید.»

مدیریت ترس از تنهایی

  •  روی بهبود رابطه تان با خودتان کار کنید. تنهایی را به فرصتی برای رشد شخصی تبدیل کنید. هرچه با خودتان احساس راحتی بیشتری داشته باشید، ترس از تنهایی کمتر خواهد شد.
  •  مثال کاربردی: «زمانی را به تنهایی به کافه بروید، فیلم ببینید، پیاده روی کنید. فعالیت هایی را انجام دهید که فقط برای خودتان لذت بخش است. این به شما نشان می دهد که بدون نیاز به دیگری هم می توانید خوشحال باشید.»

صبر و خود شفقت

  •  تغییر الگوهای رفتاری عمیق، زمان می برد. در این مسیر، با خودتان مهربان باشید، اشتباهات را ببخشید و به خودتان زمان بدهید.

گرفتار شدن در روابط سمی، تجربه ای دردناک است، اما به معنای سرنوشت محتوم نیست. با خودآگاهی، تلاش و کمک گرفتن از متخصصان، می توانید این الگو را بشکنید و به سمت روابطی سالم، محترمانه و سرشار از عشق و حمایت گام بردارید که واقعاً لایق آن هستید.

منبع: دلگرم

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار