"لیبیسازی"؛ یک سناریوی متوهمانه در مورد ایران

«مدل لیبیسازی نهتنها برای پرونده هستهای ایران کاربردی ندارد، بلکه تکرار آن میتواند به نتایجی کاملاً معکوس منجر شود. امنیت ملی ایران، مبتنی بر بازدارندگی چندلایه، انسجام داخلی، دیپلماسی فعال و استقلال راهبردی است.»
به گزارش پارسینه؛ در مدت اخیر و همزمان با برگزاری پنج دور مذاکرات غیرمستقیم هسته ای میان ایران و آمریکا، هم مقام های ارشد حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا و هم جریان های رسانه ای متحد آنها، بارها و بارها تاکید کرده اند که مطلوب ترین توافق با ایران، توافقی است که شبیه به توافق حاصل شده با دولت سابق لیبی به رهبری معمر قذافی باشد. توافقی که در اوایل دهه 2000 میلادی حاصل شد و در نتیجه آن دولت وقت لیبی کلیه توانمندی های هسته ای و تسلیحاتی خود را تسلیم کرد و در نهایت نیز با توطئه و کنش میدانی قدرت های غربی، از قدرت ساقط شد و قذافی نیز کشته شد. این در حالی است که اساسا همسانپنداری مورد ایران و لیبی، یک اشتباه بزرگ است و هیچ تطابقی با واقعیت های میدانی ندارد. البته که در این رابطه استدلالهای مختلفی جای طرح دارند.
نخستین دلیل اساسی در رد مدل لیبی برای ایران، به تفاوت عمیق در جایگاه راهبردی و ظرفیتهای ژئوپلیتیکی دو کشور بازمیگردد. لیبی کشوری بود با جمعیت کم، اقتصاد تکمحصولی و فاقد عمق راهبردی قابل توجه. قذافی، رهبر وقت این کشور، پس از سالها انزوا و تحریم، تصمیم گرفت برنامه تسلیحات هستهای ابتدایی کشورش را کنار بگذارد تا از سوی غرب مورد پذیرش قرار گیرد. اما ایران کشوری با جمعیتی بزرگ، زیرساختهای علمی و فنی گسترده، منابع طبیعی متنوع، جایگاه جغرافیایی حساس در غرب آسیا و بازیگری مؤثر در معادلات منطقهای است. چنین کشوری، بهسادگی نمیتواند و نباید همان مسیری را طی کند که لیبی در شرایط کاملاً متفاوت در پیش گرفت. تجربه لیبی، بهویژه پس از دخالت نظامی ناتو در سال ۲۰۱۱ و سرنگونی حکومت قذافی، بهروشنی نشان داد که عقبنشینی یکجانبه، بدون تضمینهای قابل اتکا، نهتنها به امنیت منتهی نمیشود، بلکه میتواند به بیثباتی و فروپاشی کامل ساختارهای حاکمیتی منجر گردد.
دومین نکته حیاتی، به نوع نگاه ایران به مقوله «بازدارندگی» و استقلال ملی بازمیگردد. ایران همواره تأکید کرده که به دنبال ساخت بمب اتم نیست و فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیز بر رد این سلاحها تأکید دارد. اما در عین حال، ایران بر حق خود برای بهرهمندی صلحآمیز از انرژی هستهای و توسعه فناوری آن پافشاری کرده است. مدل لیبی بر مبنای تسلیم کامل و بدون قید و شرط برنامههای نظامی-هستهای و همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود؛ امری که در صورت تحمیل بر ایران، در افکار عمومی داخلی بهمثابه نوعی عقبنشینی تحقیرآمیز و از دست رفتن استقلال تلقی میشود. ایران برخلاف لیبی، معتقد است که امنیت و بازدارندگی واقعی از مسیر تعامل عزتمندانه، حفظ توان بومی و دیپلماسی فعال حاصل میشود، نه از مسیر واگذاری تمام ظرفیتهای خود در قبال وعدههایی که ممکن است در آینده نقض شوند.
نکته مهم دیگر، تجربه عینی ایران از نقض تعهدات غربیها در قبال توافقات قبلی است. برجام (توافق هستهای سال ۲۰۱۵) یکی از پیچیدهترین و دقیقترین توافقات بینالمللی در زمینه برنامه هستهای بود که با حضور قدرتهای جهانی به امضا رسید. با این حال، آمریکا بهصورت یکجانبه و بدون ارائه مستندات کافی، در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد و عملاً اعتماد ایران به پایبندی غرب به توافقات بینالمللی را تضعیف کرد. اکنون حتی اگر مدل لیبی نیز در دستور کار قرار گیرد، تجربه خروج آمریکا از برجام این پیام را برای تهران دارد که عقبنشینی یکجانبه نمیتواند تضمینی برای لغو پایدار تحریمها یا عادیسازی روابط بینالمللی باشد.
همچنین، تفاوت آشکار دیگر در اینجاست که لیبی پس از انصراف از برنامههای هستهای، از کمترین حمایت مردمی و ظرفیت بسیج اجتماعی برخوردار بود، اما ایران یک ساختار حکومتی منسجم، نهادهای قدرتمند و پشتیبانی قابلتوجه مردمی در حوزههای راهبردی دارد. در ایران، موضوع هستهای به یک مؤلفه افتخار ملی و بخشی از هویت علمی و صنعتی کشور بدل شده و با توجه به سرمایهگذاری سنگین و دستاوردهای فنی گسترده در این زمینه، امکان عقبگرد به سبک لیبی نه از نظر راهبردی و نه از منظر روانی-اجتماعی وجود ندارد.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه اخیر نشان داده که توانایی مقاومت در برابر فشارهای خارجی را دارد. تحریمها، تهدیدات نظامی، جنگ رسانهای و حتی ترور دانشمندان هستهای، نتوانستهاند برنامه هستهای ایران را متوقف کنند. این واقعیت، در کنار حمایت کشورهای مؤثری همچون چین، روسیه و برخی قدرتهای منطقهای، نشان میدهد که شرایط ایران با لیبیِ منزوی و تنها قابل قیاس نیست.
در نهایت باید گفت، مدل لیبیسازی نهتنها برای پرونده هستهای ایران کاربردی ندارد، بلکه تکرار آن میتواند به نتایجی کاملاً معکوس منجر شود. امنیت ملی ایران، مبتنی بر بازدارندگی چندلایه، انسجام داخلی، دیپلماسی فعال و استقلال راهبردی است.
ارسال نظر