به گزارش پارسینه و به نقل از historyextra، این شبکه بلندپروازانه و نیرومند از بازرگانان دریانورد در سواحل شرقی مدیترانه، امپراطوری تجاریای را بنا نهادند که تاج آن شهر کارتاژ بود؛ شهری که نهتنها با یونان و روم رقابت میکرد، بلکه در بخشهایی از تاریخ، از هر دو پیشی گرفته بود. از همینجا بود که نفوذی سختگیرانه و بیرحمانه بر منطقه اعمال شد.
کوئین میگوید: «احساس میکنم این قدرت بزرگ در تاریخهای باستانی که از یونان شروع میکنند و به روم ختم میشوند، نادیده گرفته شده. آنها این قدرت سوم عظیم را جا میاندازند—قدرتی که گاهی حتی از هر دو بزرگتر بود.»
اما این قدرت بزرگ، در آغاز تنها مجموعهای از بندرهای کوچک بود که در سایه همسایگان قدرتمند قرار داشت. پس فینیقیها چگونه توانستند مسیرهای تجاری وسیع را در اختیار بگیرند، در سراسر مدیترانه غربی مستعمره ایجاد کنند، و سلطه آینده روم را به چالش بکشند؟
فینیقیها: استادان دریاها فینیقیهای اولیه که در بندرهای لبنان و سوریه امروزی—از جمله صور، صیدا و بیبلوس—متمرکز بودند، شهرتی بهعنوان «ناوبران خارقالعاده» بهدست آوردند. آنها ستاره قطبی را کشف کردند و مدتها پیش از آنکه یونانیها در مدیترانه سفر کنند، در غرب این منطقه سکونتگاههایی بنا نهادند.
بهعنوان پیشگامان دریانوردی در آبهای آزاد که با کمک ستارگان مسیر خود را مییافتند، آنها همچنین بازرگانانی قدرتمند بودند. کالاهایی چون چوب سرو، شیشه، منسوجات و بهویژه رنگ بنفش گرانقیمت حاصل از صدفهای موریس را حمل میکردند—رنگی که به نماد پادشاهان بدل شد.
برای قرنها، آنها نقش واسطههای مدیترانه را ایفا کردند و مصر، میانرودان، یونان و فراتر از آن را به هم پیوند دادند. الفبای آنها—خطی سادهشده با ۲۲ حرف—به غرب گسترش یافت و بعدها پایهگذار سیستمهای نوشتاری یونانی و لاتین شد.
از بقا تا امپراطوریسازی در قرون اولیه، شهرهای فینیقی در سایه امپراطوریهای بزرگ قرار داشتند. کوئین میگوید: «در عصر برنز، آنها میان امپراطوریهای عظیم گیر افتاده بودند: مصریها، هیتیها و بابلیها.»
استقلال فینیقیها شکننده بود، و پادشاهان صور یا صیدا در نامههای باقیمانده، از فرعونها درخواست کمک یا خراج میکردند. اما حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد، دولتهای بزرگ عصر برنز فروپاشیدند: قدرت مصر کاهش یافت، هیتیها ناپدید شدند، و یونان میسنی دچار آشوب شد.
این فروپاشی که هنوز موضوع بحث میان مورخان و باستانشناسان است، هر دلیلی که داشته باشد، فینیقیها را به برندگان اصلی بدل کرد. کوئین توضیح میدهد: «وقتی آن پادشاهان ناپدید شدند، فینیقیها انگیزه و دانش لازم را برای بهرهبرداری از فرصتها بهدست آوردند.»
دوران طلایی قدرت فینیقیها که حدوداً بین ۱۰۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد ادامه داشت، شاهد گسترش مستعمرات و سفرهای دریایی بیسابقه آنها بود.
گسترش به غرب فینیقیها فراتر از سرزمین شام به مدیترانه مرکزی و غربی سفر کردند و در جزایر قبرس، مالت، سیسیل و ساردینیا، همچنین در شمال آفریقا و شبهجزیره ایبری مستعمراتی بنا نهادند.
نکته مهم آنکه در همین مستعمرات، شهرهایی جدید تأسیس شد که به گفته کوئین، «حتی از شهرهای مادر فینیقی خود قدرتمندتر و ثروتمندتر شدند.»
کارتاژ: ابرشهر مدیترانه کارتاژ که حدود ۸۰۰ پیش از میلاد توسط مهاجرانی از صور بنیانگذاری شد، به یک ابرقدرت واقعی بدل شد. موقعیت جغرافیایی آن—با دسترسی به مدیترانه و مناطق حاصلخیز شمال آفریقا—آن را به چهارراهی تجاری تبدیل کرد.
کوئین میگوید: «کارتاژ یک ابرشهر بود و تجارت و حملونقل بیشتر مدیترانه غربی را کنترل میکرد.»
تا قرن پنجم پیش از میلاد، کارتاژ از صور و صیدا پیشی گرفت. در اوج قدرت، جمعیت آن ممکن بود به ۴۰۰ هزار نفر برسد—عددی بسیار بیشتر از بیشتر شهرهای یونانی. حوزه نفوذ آن از شمال آفریقا تا اسپانیا، ساردینیا و سیسیل گسترده بود. بازرگانانش تجارت را در دست داشتند و نیروی دریایی قدرتمندش، کارتاژ را به فرمانروای آبهای غربی بدل کرده بود.
کارتاژ از نظر فرهنگی نیز متمایز بود. اگرچه توسط فینیقیها بنیانگذاری شد، اما سنتها، دین و نظام سیاسی خاص خود را توسعه داد. حکومت الیگارشی آن که بر پایه شورای نخبگان اداره میشد، توسط ارسطو بهعنوان یکی از منظمترین قانونگذاریهای زمان خود توصیف شده است.
اما سلطه کارتاژ تنها بر پایه تجارت و کنترل مسیرهای اقتصادی نبود. این شهر قدرت نظامی عظیمی نیز داشت. ناوگانهای جنگی آن مسیرهای تجاری را زیر نظر داشتند و پیماننامهها، محدوده نفوذش را مشخص میکردند.
کوئین میگوید: «ما پیماننامههای مختلفی از کارتاژ داریم که در آنها آمده افراد غیرکارتاژی نباید از برخی بندرها عبور کنند. و نویسنده یونانی، اراتوستن، توضیح میدهد که اگر کسی این کار را میکرد، کشتیهای کارتاژی میآمدند و او را به دریا میانداختند. آنها واقعاً کنترل را اعمال میکردند—این دریا واقعاً متعلق به آنها بود.»
قدرت کارتاژ به خشکی نیز گسترش یافته بود. این شهر از ارتشهای مزدور برای دفاع از قلمرو و جنگهای خود استفاده میکرد. ثروت حاصل از تجارت، هزینه سربازان، کشتیها و استحکامات را تأمین میکرد و سلطه آن را تثبیت مینمود.
رقیب بزرگ روم از قرن سوم پیش از میلاد، روم و کارتاژ درگیر جنگهای پونیک شدند—سه نبرد بزرگ که مسیر تاریخ مدیترانه را شکل دادند. در آغاز، روم هنوز قدرتی منطقهای در ایتالیا بود، در حالی که کارتاژ ناوگانها، مستعمرات و ثروت عظیمی در اختیار داشت.
این جنگها بسیار خشن بودند: نبردهای دریایی که ناوگانها را نابود کردند، محاصرههایی که شهرها را از گرسنگی از پا انداختند، و لشکرکشیهایی که سراسر اسپانیا و شمال آفریقا را درنوردیدند. مشهورترین صحنه زمانی بود که ژنرال قدرتمند، هانیبال، ارتش کارتاژ—همراه با فیلها—را از کوههای آلپ عبور داد تا دشمنانش را درهم بکوبد.
اما روم توانست در برابر این حملات مقاومت کند، و پس از بیش از یک قرن جنگهای پراکنده، در سال ۱۴۶ پیش از میلاد، کارتاژ را نابود کرد، شهر را با خاک یکسان نمود و امپراطوریاش را تصاحب کرد.
ارسال نظر