خشکسالی و ریزگردها؛ چگونه خودمان خاک در چشم خودمان کردیم؟
پارسینه: اگر زمانی خشکسالی و هجوم ریزگردها دغدغه ساکنان مناطق بیابانیتر کشور بود، امروزه این پدیدهها به یکی از نگرانیهای روزمره تمام ایرانیها تبدیل شده اند. کارشناسان میگویند وضعیت به وجود آمده بیشتر از آنکه معلول تغییرات اقلیمی باشد حاصل توسعه بدون برنامه و اقدامات انسانی است.
تحریریه پارسینه- حامد کشاورز : چند سالی میشود که « خشکسالی » و «جنگ آب» به کلیدواژههایی پربسامد برای توصیف اوضاع اقلیمی کشورهای غرب آسیا تبدیل شده اند و با نزدیک شدن فصل گرما ارجاع به آنها بیشتر هم میشود. وقتی پای خاطرات قدیمیهای خانواده هم به میان میآید و صحبت از بارشهای چند متری برف در زمستانهای نه چندان دور میشود، بیشتر متقاعد میشویم که تغییری بزرگ رخ داده و اتفاقی بزرگتر هم در راه است.
اما اتفاق هولناکی که در یکی دو سال گذشته بیشتر به چشم آمده است، نفوذ هوای غبارآلود به مناطق مرکزی کشور بوده است. ساکنان غرب و شرق کشور سال هاست که با این پدیده مواجهند، اما از زمانی که پای ریزگردها به تهران باز شد، سوالات درباره منشا آن هم بیشتر شد و گویی تازه برخی از خواب بیدار شدند.
در پرداختن به مساله ریزگردها همواره تاکید بر منشا خارجی آن، به ویژه بیابانهای عربستان، عراق، اردن و سوریه بیشتر مطرح شده اند، اما گسترش خشکسالی در کشور موجب شده است تا تهدید به جلوی چشمان برسد.
مهرنوش امتی از محققان نقشهبرداری و ژئوماتیک سازمان نقشهبرداری کشور در گفتگو با ایسنا از روند رو به رشد خشکسالی و تخریب پوشش گیاهی به عنوان مهمترین عوامل بروز ریزگردها در کشور اشاره میکند.
او با تاکید بر اینکه تقریبا کلیه شهرهای کشور در سالهای اخیر درگیر پدیده ریزگرد شدهاند، گفت: بر اساس برآوردهای انجام شده در یک بازه زمانی در سال ۱۴۰۰ استانهایی، چون قم به دلیل وضعیت خشکسالی دریاچه قم، سمنان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، اصفهان، خوزستان، هرمزگان، فارس، کرمان و بوشهر بیشترین درگیری را دارند.
به گفته امتی خشک شدن دریاچهها بر شدت پدیده ریزگردها افزوده است و برای تایید ادعای خود به مطالعاتی که درباره چهار دریاچه ارومیه، مهارلو، بختگان و طشک انجام شده است اشاره میکند؛ دریاچههایی که یا کاملا خشک شده اند و یا مساحتشان کاهش یافته و در نتیجه شاه افزایش پدیده ریزگرد در منطاق مجاور آنها بوده ایم.
اما اتفاق هولناکی که در یکی دو سال گذشته بیشتر به چشم آمده است، نفوذ هوای غبارآلود به مناطق مرکزی کشور بوده است. ساکنان غرب و شرق کشور سال هاست که با این پدیده مواجهند، اما از زمانی که پای ریزگردها به تهران باز شد، سوالات درباره منشا آن هم بیشتر شد و گویی تازه برخی از خواب بیدار شدند.
در پرداختن به مساله ریزگردها همواره تاکید بر منشا خارجی آن، به ویژه بیابانهای عربستان، عراق، اردن و سوریه بیشتر مطرح شده اند، اما گسترش خشکسالی در کشور موجب شده است تا تهدید به جلوی چشمان برسد.
مهرنوش امتی از محققان نقشهبرداری و ژئوماتیک سازمان نقشهبرداری کشور در گفتگو با ایسنا از روند رو به رشد خشکسالی و تخریب پوشش گیاهی به عنوان مهمترین عوامل بروز ریزگردها در کشور اشاره میکند.
او با تاکید بر اینکه تقریبا کلیه شهرهای کشور در سالهای اخیر درگیر پدیده ریزگرد شدهاند، گفت: بر اساس برآوردهای انجام شده در یک بازه زمانی در سال ۱۴۰۰ استانهایی، چون قم به دلیل وضعیت خشکسالی دریاچه قم، سمنان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، اصفهان، خوزستان، هرمزگان، فارس، کرمان و بوشهر بیشترین درگیری را دارند.
به گفته امتی خشک شدن دریاچهها بر شدت پدیده ریزگردها افزوده است و برای تایید ادعای خود به مطالعاتی که درباره چهار دریاچه ارومیه، مهارلو، بختگان و طشک انجام شده است اشاره میکند؛ دریاچههایی که یا کاملا خشک شده اند و یا مساحتشان کاهش یافته و در نتیجه شاه افزایش پدیده ریزگرد در منطاق مجاور آنها بوده ایم.
نقش عامل انسانی پررنگتر از خشکسالی
بررسیهای انجام شده در سالهای اخیر بدون آن که بخواهند سهم تغییرات اقلیمی بر خشکشدن تالابها و دریاچههای کشور را نادیده بگیرند، نشان میدهند که نقش عوامل خارج از کنترل بسیار کمتر از سهم عوامل انسانی است.
داوود مشیرپناهی، پژوهشگر منابع آب و از محققان این پژوهش در گفتگو با روزنامه همشهری با اشاره به مطالعاتی که بر روی شش تالاب بختگان و مهارلو، گاوخونی، دریاچه نمک، هورالعظیم، خلیج گرگان، و دریاچه ارومیه انجام شده، تایید کرد که کاهش مساحت تالابها همبستگی کمی با افزایش دما و کاهش بارش داشته است.
او توضیح داد: «البته در حوضه آبریز دریاچههای مهارلو و بختگان درجاتی از همبستگی بین تغییرات دمایی و تغییرات مساحت قابل مشاهده است. در این تحقیق با استفاده از متدهای در دسترس و البته توسعه آنها، درصد تغییرات میزان رواناب ناشی از فعالیتهای انسانی و تأثیر تغییر اقلیم بر تالابها به تفکیک حوضههای آبریز مشخص شد. درنتیجه آن، ابتدا مشخص شد که در تمام حوضههای مورد بررسی رواناب ورودی به تالابها کاهش چشمگیری داشتهاند. در این کاهش نیز نقش توسعههای اراضی بالادست (شهری و کشاورزی) و سایر فعالیتهای انسانی بهطور میانگین بیش از ۶۰ درصد بوده و نقش تغییرات اقلیمی در کاهش روانابهای خروجی از حوضه آبریز (ورودی به تالابها) کمتر است.»
این نتیجه گیری را در علی حاجی مرادی، کارشناس ارشد حوزه آب دانشگاه شریف و مسئول واحد فنی ستاد احیای دریاچه ارومیه، در وبیناری که از سوی دانشگاه شیراز برگزار شد تایید میکند.
حاجی مرادی، درباره سهم عوامل گوناگون از خشک شدن دریاچه ارومیه این گونه توضیح داد: «سهم عوامل طبیعی در خشک شدن دریاچه ارومیه ۳۱ درصد است که شامل کاهش ۱۸ درصدی بارش و افزایش ۱.۵ درجهای دما در دو دهه اخیر نسبت به دوره بلند مدت است و سهم عوامل انسانی ۶۹ درصد است که شامل توسعه کشاورزی و احداث سدها و افزایش برداشت از منابع آب زیر زمینی میشود.»
راه حل خشکسالی تالابها و کاهش ریزگردها چیست؟
حاجی مرادی راه حل اصلی بحران در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را صرفهجویی ۴۰ درصدی در مصرف آب کشاورزی که این یعنی حدود ۱۷۰۰ میلیون متر مکعب مصرف آب این بخش کاهش مییابد.
مشیرپناهی اصلیترین راه برای مقابله با خشکیدگی تالابها را درک شرایط اقلیمی ایران و ایجاد برنامههای سازگاری با شرایط اقلیمی و همچنین تأکید بر پرداخت حقابههای طبیعی میداند و میگوید: «درک این مطلب که ایران در اقلیم خشک و نیمهخشک قرار دارد، میزان «آب تجدیدپذیر» در کشور محدود است و بخش مهمی از این آب متعلق به طبیعت است، میتواند کارساز باشد. برنامههای توسعه باید براساس محدودیتهای منابع آبی طرحریزی شود. گام اول (سیاستگذاران و مصرفکنندگان آب) سازگاری با شرایط اقلیمی در کشور و مشارکت تمام جامعه است.»
منبع:
پارسینه
با دروغهایی که مدام به خورد هم دادیم مخصوصا مسئولان!!!