مروری بر زندگی نامه سیاسی آیتالله حسین غفاری

پارسینه: در روز ۷ دی ۱۳۵۳ آیتالله حسین غفاری پس از گذراندن شش ماه زندان که با فشارها و شکنجههای شدید همراه بود، بر اثر جراحات ناشی از همین شکنجهها در زندان ساواک به شهادت رسید.
در روز ۷ دی ۱۳۵۳ آیتالله حسین غفاری پس از گذراندن شش ماه زندان که با فشارها و شکنجههای شدید همراه بود، بر اثر جراحات ناشی از همین شکنجهها در زندان ساواک به شهادت رسید.
غفاری که همزمان با نهضت عمومی علما در نیمه دوم سال ۱۳۴۱، امامت جماعت مسجد الهادی تهران را برعهده داشت، سخنرانیهایی را علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیههایی نیز علیه سیاستهای شاه امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از طرح موضوع انقلاب سفید و اصلاحات ارضی از سوی محمدرضا پهلوی، روحانیون اعم از مراجع و طلاب با محوریت و رهبری امام خمینیبه ابراز مخالفت با این اقدام پرداخته و عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند. آیتالله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیهای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری سال بعد و به دنبال وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۲ سخنرانیهای شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد کرد. ماموران امنیتی و ساواک پای ثابت جلسات سخنرانی وی بودند و از این طریق تلاش میکردند تا شاید وی را مرعوب کنند.
امام خمینی بعد از ایراد سخنرانی تاریخی خود در عصر عاشورای ۱۳۴۲، توسط ماموران حکومتی دستگیر شد و انتشار این خبر، قیام تاریخی پانزدهم خرداد را به دنبال داشت. همزمان با این حادثه و دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیتالله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد و تا چند روز پس از دستگیری هیچ کس از وضعیت آنان خبری نداشت، تا اینکه غفاری پس از چهل روز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون آزاد شد. وی پس از آزادی، به شهر ری رفت و به علمای مهاجر پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی تحصن کرده بودند. در همین ایام آیتالله غفاری تلگرافی را به آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن سال ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش منجر شد. دوره دوم زندان غفاری تا پانزدهم فروردین ۱۳۴۴ به طول انجامید و وی بعد از حدود ۷۰ روز از بند رهایی یافت.
آیتالله غفاری همچنان به سخنرانیها و افشاگریهای خود علیه حکومت وقت ادامه میداد و از انقلابیون دیگر به عنوان سخنران مراسمهای مذهبی مسجد الهادی دعوت میکرد. وی در چارچوب همین فعالیتها، در مردادماه سال ۱۳۴۵ از حجتالاسلام محمدتقی فلسفی ـ. واعظ مشهور ـ. برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهیهای دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است. غفاری خود نیز در فرصتهای مناسب به ایراد سخنرانیهای انقلابی میپرداخت. سخنرانیهایی که گزارشهای فراوانی از آنها در اسناد ساواک به چشم میخورد. پس از شدت گرفتن فعالیتهای انقلابی غفاری که طی سالهای ۵۰ تا ۵۳ در قالب مبارزات مخفیانه به اوج خود رسید، ساواک سرانجام او را در تیرماه سال ۱۳۵۳ دستگیر کرد و ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافتند. در زندان، روزهای متمادی به بازجویی در خصوص این اعلامیهها و نیز ارتباط وی با امام خمینی گذشت. مامور ساواک که در این دوره بازجوی آیتالله غفاری بود، در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظر داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنیامیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدین ترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.»
آیتالله غفاری سرانجام بر اثر شکنجه و فشارهای وارده در هفتم دی ماه ۱۳۵۳ به شهادت رسید. حجتالاسلام هادی غفاری پسر ایشان در مورد آخرین ملاقات با پدر میگوید: «پدر را در آخرین ملاقات، کشانکشان، با پاها و دستهای شکسته و در حالیکه بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجههای وحشیانه، در هم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند. بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد؛ او گفت: تصور نمیکنم دیگر یکدیگر را ببینیم... فردای همان روز شنیدیم که ساعت ۲ بعدازظهر، پدر از محیط رنجآوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراندند، آسوده شده و به وصال معبود رسیده است.»
اداره ساواک دو روز پس از آن، خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بیسر و صدا و بیآنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند، اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری کردند. این چنین بود که اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد، اما طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شدند و با برگزاری مراسمی بزرگ و باشکوه پیکر او را تا محل دفن تشییع کردند. در مسیر تشییع به سمت حرم حضرت معصومه (س)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند و تشییعکنندگان شعارهایی علیه حکومت سر دادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. با وجود فضای سرکوب و خفقانی که در آن دوران به وجود آمده بود، چند روز بعد، آیتالله العظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیتالله شیخ حسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد که گروه کثیری از مردم در آن شرکت کردند.
غفاری که همزمان با نهضت عمومی علما در نیمه دوم سال ۱۳۴۱، امامت جماعت مسجد الهادی تهران را برعهده داشت، سخنرانیهایی را علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیههایی نیز علیه سیاستهای شاه امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از طرح موضوع انقلاب سفید و اصلاحات ارضی از سوی محمدرضا پهلوی، روحانیون اعم از مراجع و طلاب با محوریت و رهبری امام خمینیبه ابراز مخالفت با این اقدام پرداخته و عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند. آیتالله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیهای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری سال بعد و به دنبال وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۲ سخنرانیهای شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد کرد. ماموران امنیتی و ساواک پای ثابت جلسات سخنرانی وی بودند و از این طریق تلاش میکردند تا شاید وی را مرعوب کنند.
امام خمینی بعد از ایراد سخنرانی تاریخی خود در عصر عاشورای ۱۳۴۲، توسط ماموران حکومتی دستگیر شد و انتشار این خبر، قیام تاریخی پانزدهم خرداد را به دنبال داشت. همزمان با این حادثه و دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیتالله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد و تا چند روز پس از دستگیری هیچ کس از وضعیت آنان خبری نداشت، تا اینکه غفاری پس از چهل روز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون آزاد شد. وی پس از آزادی، به شهر ری رفت و به علمای مهاجر پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی تحصن کرده بودند. در همین ایام آیتالله غفاری تلگرافی را به آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن سال ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش منجر شد. دوره دوم زندان غفاری تا پانزدهم فروردین ۱۳۴۴ به طول انجامید و وی بعد از حدود ۷۰ روز از بند رهایی یافت.
آیتالله غفاری همچنان به سخنرانیها و افشاگریهای خود علیه حکومت وقت ادامه میداد و از انقلابیون دیگر به عنوان سخنران مراسمهای مذهبی مسجد الهادی دعوت میکرد. وی در چارچوب همین فعالیتها، در مردادماه سال ۱۳۴۵ از حجتالاسلام محمدتقی فلسفی ـ. واعظ مشهور ـ. برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهیهای دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است. غفاری خود نیز در فرصتهای مناسب به ایراد سخنرانیهای انقلابی میپرداخت. سخنرانیهایی که گزارشهای فراوانی از آنها در اسناد ساواک به چشم میخورد. پس از شدت گرفتن فعالیتهای انقلابی غفاری که طی سالهای ۵۰ تا ۵۳ در قالب مبارزات مخفیانه به اوج خود رسید، ساواک سرانجام او را در تیرماه سال ۱۳۵۳ دستگیر کرد و ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافتند. در زندان، روزهای متمادی به بازجویی در خصوص این اعلامیهها و نیز ارتباط وی با امام خمینی گذشت. مامور ساواک که در این دوره بازجوی آیتالله غفاری بود، در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظر داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنیامیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدین ترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.»
آیتالله غفاری سرانجام بر اثر شکنجه و فشارهای وارده در هفتم دی ماه ۱۳۵۳ به شهادت رسید. حجتالاسلام هادی غفاری پسر ایشان در مورد آخرین ملاقات با پدر میگوید: «پدر را در آخرین ملاقات، کشانکشان، با پاها و دستهای شکسته و در حالیکه بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجههای وحشیانه، در هم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند. بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد؛ او گفت: تصور نمیکنم دیگر یکدیگر را ببینیم... فردای همان روز شنیدیم که ساعت ۲ بعدازظهر، پدر از محیط رنجآوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراندند، آسوده شده و به وصال معبود رسیده است.»
اداره ساواک دو روز پس از آن، خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بیسر و صدا و بیآنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند، اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری کردند. این چنین بود که اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد، اما طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شدند و با برگزاری مراسمی بزرگ و باشکوه پیکر او را تا محل دفن تشییع کردند. در مسیر تشییع به سمت حرم حضرت معصومه (س)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند و تشییعکنندگان شعارهایی علیه حکومت سر دادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. با وجود فضای سرکوب و خفقانی که در آن دوران به وجود آمده بود، چند روز بعد، آیتالله العظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیتالله شیخ حسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد که گروه کثیری از مردم در آن شرکت کردند.
منبع: تاریخ ایرانی
ارسال نظر