صنعت نساجی در خطر است/ لباس استوک با یک دلار میآید
سید شجاعالدین امامی، دبیر انجمن صنایع نساجی ایران، میگوید بخشی از استوکها حتی قیمت تمامشده واقعی ندارند، با ۵ درصد عوارض از مسیر قاچاق وارد میشوند و در غیاب شفافیت و سیاستگذاری عقلانی، عملاً زنجیره نساجی و پوشاک داخلی را به لبه پرتگاه کشاندهاند.
به گزارش پارسینه به نقل از اقتصادنیوز، درحالیکه برخی مصرفکنندگان ایرانی از قیمتهای پایینتر و کیفیت بالاتر پوشاک استوک استقبال میکنند، صنعت نساجی کشور در یکی از دشوارترین دورههای خود قرار گرفته است.
سید شجاعالدین امامیرئوف، دبیر انجمن صنایع نساجی ایران ، معتقد است آنچه امروز تولیدکننده داخلی را در برابر کالای قاچاق زمینگیر کرده، نه ضعف تولید، بلکه «عدم عقلانیت در سیاستگذاری»، «تعرفههای ناکارآمد» و «قاچاق سازمانیافته با هزینه نزدیک به صفر» است. او میگوید: «وقتی پارچه با پنج درصد عوارض و از مسیر ته لنجی وارد میشود، چگونه انتظار دارید تولیدکننده ایرانی دوام بیاورد؟»
اقتصادنیوز: طبق گزارشی از مرکز آمار ایران، خرید کالاهای استوک در بازار ایران افزایش داشته است. این افزایش خرید بیشتر در بخش پوشاک استوک خارجی مشاهده شده که به دلیل قیمتهای پایینتر و عرضه آنها از طریق کانالهای غیررسمی، بخش قابل توجهی از بازار ایران را به خود اختصاص داده است.
مشروح گفتگوی سید شجاعالدین امامیرئوف، دبیر انجمن صنایع نساجی ایران، با اقتصادنیوز را بخوانید.
****
آقای امامی! گزارش اخیر اقتصادنیوز نشان میدهد که پوشاک ایرانی ۳۰ تا ۵۰ درصد گرانتر از استوکهای خارجی برای مصرف کننده تمام میشود. ریشه این اختلاف قیمت چیست؟ عرضه کالای قاچاق را در این زمینه بیشتر دخیل میدانید یا سیاستگذاریهای نادرست؟
ابتدا وضعیت استوکهای موجود در بازار را برای شما تصویر میکنم، فرض کنید در کارخانهای در بنگلادش یا پاکستان، یک حجم سفارشی وجود دارد؛ مثلاً برای یک مدل خاص ۱۰۰ هزار عدد سفارش گذاشته است. تولیدکنندهای که تأمینکننده اوست، این تولید را انجام میدهد و معمولاً ۵ درصد یا ۱۰ درصد بالاتر از سفارش اصلی تولید میکند تا اگر در مراحل بررسی و کنترل کیفیت کموکسری وجود داشت، بتواند آن ۱۰۰ هزار عدد سفارشش را پر کند.
در نتیجه، تعدادی بیش از نیاز تولید میشود. ما به این بخش «استوک تولید» میگوییم. قیمت تمامشده این بخش، روی همان سفارش اصلی محاسبه شده و برای تولیدکننده هزینه جداگانهای ندارد. یعنی این کالا، عملاً برای تولیدکننده «قیمت صفر» دارد. بنابراین میتواند زیر قیمت بازار آن را بفروشد و طبیعتاً در مقایسه با تولید داخل، قیمتش پایینتر درمیآید. این یک بخش است.
بخشی دیگر «استوک توزیع» است. یعنی این پوشاک در فروشگاههای زنجیرهای عرضه شده اما به دلایلی مانند تغییر فصل، جابهجایی سایت، یا عدم استقبال از کالکشن، جمعآوری میشود. این کالاها بهخاطر هزینه بالای انبارداری، با قیمت پایین فروخته میشود. این هم استوک است؛ یعنی قیمت تمامشده توزیع و فروش برایش لحاظ نمیشود.پس بخشی از استوک خواه ناخواه در پروسه تولید هم شکل میگیرد.
با این توضیح، آیا استوکها بهتنهایی رقیب تولیدکننده ایرانی هستند یا ساختار تعرفه و قاچاق نیز در این اختلاف قیمت نقش دارد؟
موضوع این است که ما باید سیستم تعرفه داشته باشیم تا از کالای داخلی در برابر کالای خارجی محافظت کند. اما الان وضعیت تعرفه و واردات پوشاک در ایران غیرعادی است. ورود پوشاک ممنوع است؛ یعنی اگر کسی بخواهد پوشاک وارد کند، باید ۵۵ درصد تعرفه بدهد. اما وقتی ورود ممنوع است، اصلاً گمرکی وارد نمیشود و همهچیز از طریق قاچاق میآید.
هزینه قاچاق پوشاک بسیار پایین است
قاچاق هم هزینه حملونقل پایینی دارد؛ یعنی شما یک بسته کوچک را با یک دلار دو دلار وارد کشور میکنید، بدون اینکه حقوق و عوارضی به آن اضافه شود. بنابراین تولید خارجی، خیلی راحت با هزینه کمتر وارد کشور میشود.
متأسفانه تبصره ۴ ماده ۱۸ و بحث پایانه فروشگاهی رسمی هم بهدرستی اجرا نشده است. چون برخی فعالان در اطراف ما از شفافیت دوری میکنند و نمیخواهند شفاف باشند. اینها همه باعث میشود وضعیتی که امروز میبینیم، بخشاً ناشی از همین مسائل باشد.
بخش خصوصی تنگناها را می شناسد، دولت باید به آنها توجه کند
*صنعت نساجی و پوشاک ایران امروز در معرض چه خطری است؟
نه فقط صنعت نساجی، بلکه حوزه صنعت کشور در خطر است. ما با عدم عقلانیت در سیاستگذاری مواجهیم؛ تصمیمهایی میگیریم که با هم همخوانی ندارد.
باید قوانین از مشارکت بخش خصوصی استفاده کند. ما تنگناها را میشناسیم و میتوانیم به دولت منتقل کنیم، اما دولت باید در سیاستگذاری به اینها توجه کند.
برای اینکه شرایط را خوب ارزیابی کنیم، باید بپذیریم که الان در «شرایط جنگی» هستیم. باید سیاستهای ارزیمان را بازنویسی کنیم. صادرات انجام میدهیم و بخشی از ارز ما تحت تأثیر قرار میگیرد. دولت ارزی دارد و آن را تخصیص میدهد، اما باید بداند در زنجیره صنعت نساجی، ارز باید به کجا برسد: به کالاهایی که ساخت داخل ندارد یا در ابتدای زنجیره هستند؛ مثل الیاف، مثل چیپس پلیاستر. وقتی به ته زنجیره، یعنی پارچه، ارز میدهد، زنجیره را فلج میکند.
*اشاره کردید که پارچه وارداتی میتواند کل زنجیره تولید را از کار بیاندازد. کمی بیشتر توضیح میدهید؟
بله، مثال واضحش پارسال بود. با دولت به جمعبندی رسیدیم که واردات پارچه در سال ۱۴۰۴ باید محدود شود. شش ماه اول سال گذشته واردات پارچه از ۴۴۰ میلیون دلار به ۲۱۰ میلیون دلار کاهش یافت؛ از مسیر گمرکات رسمی. همه خوشحال بودیم که یک سیاست درست اجرا شده است.
اما یک هفته بعد، آمار دیگری دیدیم: از طریق «ورود ته لنجی» معادل ۲۰۵ میلیون دلار پارچه دوباره وارد شده است! یعنی دولت با تمام توانش واردات را کم کرده، اما از مسیر دیگر همان حجم دوباره وارد شده است.
یارانه دولت را نمی خواهیم، فقط فضای کسب و کار را خراب نکند
برای دولت شاید اینطور توجیه شود که «قبلاً قاچاق بود، حالا رسمی شده و ۵ درصد هم عوارض میدهد». اما برای ما در بخش خصوصی فرق میکند. آن پارچهای که قبلاً باید ۱۵ درصد تعرفه و ۱۰ درصد ارزش افزوده میداد و چند ماه در نوبت میماند، الان با ۵ درصد و کمتر ظرف یک هفته ترخیص میشود. نتیجهاش چیست؟ تولیدکننده داخلی نابود میشود.
*مهمترین شرط رقابت تولیدکننده ایرانی با بازار استوک را چه میدانید؟
تولیدکننده مسیر خودش را پیدا میکند. اما دولت باید دخالتهایش را کم کند. فضای کسبوکار ما باید ثبات داشته باشد؛ تنشهای بینالمللی کم شود، بتوانیم با کشورهای مختلف ارتباط داشته باشیم. امروز محدودیتهای سیاسی، هزینههای تمامشده ما را بالا برده است.نمیخواهیم دولت به ما یارانه بدهد؛ اما حداقل فضای کسبوکار را خراب نکند. اجازه بدهد در یک فضای عادلانه با کالای خارجی رقابت کنیم.
ارسال نظر