مایلیکهن باید قدردان من باشد که برکنارش کردم

داریوش مصطفوی، رئیس فقید و اسبق فدراسیون فوتبال در تابستان سال ۹۷ مصاحبهای ماندگار با خبرورزشی کرد.
به گزارش پارسینه داریوش مصطفوی که همین چند روز پیش به رحمت خدا رفت، هجدهم مرداد سال ۱۳۹۷ مصاحبهای فوقالعاده خواندنی با خبرورزشی انجام داد و بسیاری از ناگفتههای فوتبال ایران را بر زبان آورد. بدون هیچ توضیح اضافهای خلاصه حرفهای داریوش خان را دوباره برایتان قلمی کردهایم:
- تابستان سال ۱۳۶۸ تیمسار نوآموز رئیس فدراسیون فوتبال شد و من هم دبیرکل ایشان شدم. در همان روزها علی پروین آمد و از مشکلاتی که برایش ایجاد شده برایم حرف زد. چند روز بعد پس از مشورت با آقای نوآموز، نامهای برای دکتر حسن غفوریفرد زدم و از ایشان که رئیس وقت سازمان تربیت بدنی بود درخواست کردم که با توجه به سیاست تحکیم رابطه میان فدراسیون و تماشاگران، بهتر است پروین سرمربی تیم ملی شود. ۱۵ روز بعد از این نامه چراغ سبز صادر شد و پروین روی نیمکت تیم ملی نشست. در واقع من مشکل پروین را حل کردم تا سرمربی تیم ملی شود اما متاسفانه علی آقا دهنبین است و سال ۸۷ وقتی همدیگر را داخل یک مجلس ختم دیدیم، به خاطر حرفهای نادرستی که چهار نفر به او زده بودند به من فحاشی کرد!
- آقایان فرخزادی، هدایتی، نژادفلاح و آخوندی پیش پروین رفتند و به او گفتند ما میخواهیم پسرت در پرسپولیس بماند ولی مصطفوی که مدیرعامل این باشگاه شده دوست ندارد چنین اتفاقی رخ بدهد! اما من با صراحت به شما میگویم واقعا موافق ماندن محمد در پرسپولیس بودم اما هر چهار نفری که نام بردم مخالفت میکردند. جالب اینکه پسرش در آن سال وقتی به دفترم آمد، اولین چیزی که خواست پیراهن شماره ۷ پدرش بود.
- محمد مایلیکهن برایم شخصیت محترمی است اما در سال ۷۴ انتخاب داریوش مصطفوی به عنوان رئیس فدراسیون برای نشستن روی نیمکت تیم ملی نبود. در آن زمان یک شورای سه نفره متشکل از من، آقای فائقی و آقای هاشمیطبا برای انتخاب سرمربی تیم ملی تشکیل شد و تاکید داشتم سرمربی باید خارجی باشد اما آنها روی اسم مایلیکهن اصرار کردند و در نهایت او سرمربی شد.
- در مقطعی آقای حسن حبیبی سرمربی تیم ملی امید بود و به مهدی پاشازاده بازی نمیداد چون میگفتند مودب نیست و به بزرگترها سلام نمیکند ولی من به پای او ایستادم و تاکید داشتم پاشازاده به درد فوتبال ایران میخورد. این داستان در مورد خداداد عزیزی هم رخ داد چون علی پروین اصلا دوست نداشت خداداد در تیم ملی باشد اما صادقانه پای عزیزی ایستادم و سرانجام او به غزال تیزپای فوتبال ما تبدیل شد.
- آبان ۱۳۷۶ وقتی در قطر با دو گل به تیم ملی این کشور باختیم، چند نفر از ملیپوشان پیش من آمدند و گفتند با این کادر فنی به جام جهانی نمیرویم. در نهایت هم فردای آن روز پس از بررسیهای لازم محمد مایلیکهن را برکنار کردم. شاید اگر با رسانههای ایرانی حرف میزدم خبر برکناری مایلیکهن بنابر دلایلی در تهران مطرح نمیشد به همین خاطر با خبرگزاری رویترز مصاحبه کردم و با صراحت گفتم آقای مایلیکهن دیگر سرمربی ایران نیست. بابت کنار گذاشتن ایشان اصلا ناراحت نیستم چون در واقع با توجه به جو بسیار بدی که در آن مقطع ایجاد شده بود، او باید ممنون باشد که کنارش گذاشتم چون در غیر این صورت احتمال داشت برای خودش مشکلی پیش آمده یا افرادی از سر نادانی و هیجان، آرامش خانوادهاش را سلب کنند.
- قبل از بازی برگشت با استرالیا و همان حماسه ملبورن به من گفتند ممنوعالخروج هستی! به این شکل نگذاشتند با تیم راهی استرالیا شوم.
- بعد از صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، علی دایی را به عنوان نماینده تیم ملی کشورمان برای حضور در مسابقه سمبلیکی که قراربود قبل از آیین قرعهکشی برگزار شود، معرفی کردم اما باشگاه آرمنیا بیلفلد زیر بار نرفت به همین خاطر فیفا ۵ نفر را معرفی کرد که از میان آنها یکی را گزینش کنیم و بفرستیم. من ترجیح دادم مهدی پاشازاده باشد اما علی دایی زنگ زد و گفت شما با من بد هستی! از همان زمان رابطهمان شکر آب شد. جالب اینکه در تابستان سال ۷۶ من قاطعانه با مایلیکهن اختلاف پیدا کرده بودم و تاکید داشتم دایی حتما باید به تیم ملی دعوت شود.
- وقتی پاشازاده برای حضور در بازی ستارگان جهان قبل از قرعهکشی جام جهانی انتخاب شد، یک عده در تهران دلشان نمیخواست او به این مسابقه برسد و برایش طوری بلیت گرفتند که در نهایت به بازی هم نرسید!
- پاییز سال ۷۶ چند روز قبل از اینکه تیم ملی برای مسابقه حساس خود به عربستان اعزام شود، یکی از گزارشگران تلویزیون به دفترم آمد و خواست با هزینه ما به این سفر برود اما فدراسیون پول بلیت هواپیمایش را نداشت و درخواستش را قبول نکردیم. این گزارشگر از آن زمان دشمن من شده و مرتب علیه داریوش مصطفوی حرف میزند. این را هم بگویم که در سفر فوق اسکندر کوتی به عربستان آمد و بازی را به طور زنده گزارش کرد اما هزینه سفرش را تلویزیون داد و به ما کاری نداشت. در واقع منظور من گزارشگر دیگری است.
- قرار بود یک داور اهل صربستان بازی برگشت ایران- استرالیا را در ملبورن سوت بزند ولی من به فیفا نامه زدم و انتقاد کردم. در نامه خودم نوشتم ما با صربها مشکل سیاسی داریم چون هر روز مسلمانان را میکشند آنوقت شما مهمترین بازی یک تیم مسلمان را به داوری از صربستان دادهاید؟ همین نامه موجب شد ساندرو پوهل داور سرشناس مجارستانی که سال ۷۴ دربی تهران را هم میان استقلال و پرسپولیس گزارش کرده بود، برای جدال فوق انتخاب شود. این داور فوتبال ما را میشناخت ولی هرگز بابت صعود ایران به جام جهانی به او رشوه ندادیم.
- بعد از صعود به جام جهانی برکناری من کلید خورد و محسن صفایی فراهانی آن را کلید زد. ایشان عضو هیئت رئیسه فدراسیون بود اما به خاطر اختلاف با من در جلسات شرکت نمیکرد. چند روز پس از راهیابی به جام جهانی، آقای مصطفی تاجزاده که آن زمان معاون وزیر کشور بود، صدایم کرد و گفت باید از فدراسیون بروی. گفتم با حرف شما نمیروم اما شرایط را طور دیگری رقم زدند. در مجموع همه کسانی که داریوش مصطفوی را از فوتبال کنار گذاشتند، یک طوری به مشکل خوردند. از تاجزاده و صفایی فراهانی گرفته تا داوود احمدینژاد.
- سال ۸۷ در منزل نشسته بودم که از سازمان تربیت بدنی زنگ زدند و گفتند آقای علیآبادی میخواهد شما را ببیند. وقتی پیش رئیس وقت سازمان تربیت بدنی رفتم، به من گفت داریوش خان این حبیب کاشانی پررو شده. شما بیا و رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس بشو. در پاسخ به او گفتم شما را تحسین میکنم ولی در تمام عمرم کار اجرایی کردهام و ریاست بر هیئت مدیره را بلد نیستم. در ادامه گفتم حاضرم مدیرعامل پرسپولیس شوم اما به شرطی که معرفت داشته باشید و ۶ ماه بعد من را رئیس فدراسیون فوتبال بکنید. ایشان هم پذیرفت و اواخر خرداد سال ۸۷ مدیرعامل پرسپولیس شدم ولی چند ماه بعد به آقای علیآبادی نامه زدند و گفتند داریوش مصطفوی صلاحیت مدیرعاملی در پرسپولیس را ندارد. اینگونه بود که از پرسپولیس هم کنارم گذاشتند.
- وقتی مدیرعامل پرسپولیس بودم یک عده نمیخواستند من آنجا باشم به همین خاطر شایعه کردند که مصطفوی استقلالی است؛ در آن زمان ۴۰۰میلیون تومان خرج سکوها کردند تا هواداران علیه من شعار بدهند. این اتفاق در حالی رخ داد که داریوش مصطفوی هم در تاج (استقلال) بازی کرده بود و هم در پرسپولیس.
ارسال نظر