نگاهی به سرنوشت تراژیک نخست وزیر هلند که با بی رحمی توسط مردم خورده شد+ عکس

نگاهی به سرنوشت تراژیک نخست وزیر هلند که با بی رحمی توسط مردم خورده شد+ عکس

جمهوری هلند از نظر تسلط تجاری فراتر از وزن خود، عمل می‌کرد و ثروت عظیمی را به شهرهایی مانند آمستردام، روتردام و دوردرخت می‌آورد اما این وضعیت برای همیشه دوام نیاورد.

به گزارش پارسینه به نقل از history defined، سیاست می‌تواند گاهی اوقات بی‌رحم باشد، در این شکی نیست. برای مثال، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بسیاری از نخست وزیران و روسای جمهور در کشورهای آمریکای شمالی و اروپا به سرعت توسط رأی دهندگان خشمگین، از قدرت برکنار شدند. برخی از همین سیاستمداران، تازه قبل از سقوط اقتصادی به قدرت رسیده بودند و مسئول بحران نبودند اما اخراج شدند.با این حال، شاید آنها باید خودشان را خوش‌شانس می‌دانستند که بیکار شده‌اند. در گذشته، افرادی در موقعیت آنها، وقتی اوضاع خراب می‌شد، با عواقب بسیار بدتری روبرو می‌شدند.

 به عنوان مثال، به یوهان دِویت، نخست وزیر هلند در اواسط قرن هفدهم، نگاه کنید که پس از یک سری وقایع منفی در اوایل دهه ۱۶۷۰، در بیستم آگوست ۱۶۷۲ به قتل رسید. و سپس قاتلان او، جسد او و برادرش کورنلیس را خوردند.

نگاهی به وقایع جمهوری هلند

بیایید کمی به عقب برگردیم تا بفهمیم چه چیزی مردم هلند را به سمت آدم‌خواری سوق داد.

جمهوری هلند در قرن هفدهم قدرت جدیدی بود. در طول قرن شانزدهم، کشورهای سفلی ( هلند، بلژیک و لوکزامبورگ امروزی) توسط خاندان هابسبورگ اداره می‌شدند که پادشاهان آنها چارلز پنجم و سپس پسرش فیلیپ دوم، پادشاه اسپانیا بودند.

این مناطق در سال ١۵۴٩ به هفده استان معروف شدند، این شعبات از سال ١۵۵۶ توسط شاخه اسپانیایی هابسبورگ اداره می‌شدند، از آن زمان به بعد هلند اسپانیا شناخته می‌شد. در سال ١۵٨٢، در دوران شورش هلند،به دلیل مالیات‌های بالا و سرکوب مذهبی، اشراف و شهرهای هلندی علیه حکومت اسپانیا شورش کردند.

آنها به ویژه توسط رهبران خاندان اورانژ، قدرتمندترین اشراف هلندی، که زمین‌هایی در فرانسه نیز در اختیار داشتند، رهبری می‌شدند.

از سال ۱۵۶۸، هلندی‌ها جنگی برای استقلال علیه اسپانیا به راه انداختند که هشتاد سال به طول انجامید تا اینکه اسپانیایی‌ها سرانجام شکست را پذیرفتند و در سال ۱۶۴۸ جمهوری هلند را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناختند.

اقدامات یوهان و کورنلیس دِ ویت برای هلند 

اکنون جمهوری تازه استقلال‌یافته هلند نهادی قدرتمند بود. همزمان با تغییر قدرت اقتصادی اروپا از مدیترانه به اقیانوس اطلس شمالی در قرن هفدهم ، آمستردام به یک مرکز بزرگ مالی و تجاری تبدیل شد. 

به این ترتیب، در این زمان عصر طلایی فرهنگ هلند وجود داشت اما جمهوری نوپا همچنان تحت سلطه خاندان اورانژ باقی ماند.

این امر تا اواسط قرن هفدهم ادامه داشت و سپس یوهان دِ ویت و برادرش، کورنلیس دِ ویت، جناحی از اشراف و بازرگانان کم‌درآمد هلندی را رهبری کردند که می‌خواستند مدلی جمهوری‌خواهانه‌تر را اتخاذ کنند.از سال ۱۶۵۰ میلادی، آنها تا حد زیادی در این کار موفق شدند. 

یوهان د ویت از سال ۱۶۵۳ به بعد به عنوان معادل نخست‌وزیر هلند خدمت کرد، اگرچه عنوان واقعی او «بازنشسته بزرگ» بود.

همه چیز برای سال‌های زیادی خوب پیش رفت. جمهوری هلند همچنان از نظر تسلط تجاری، فراتر از وزن خود عمل می‌کرد و ثروت عظیمی را به شهرهایی مانند آمستردام، روتردام و دوردرخت می‌آورد اما این وضعیت برای همیشه دوام نیاورد. 

خصومت‌های اروپایی علیه جمهوری هلند

دیگر قدرت‌های اروپایی به طور فزاینده‌ای نسبت به جمهوری هلند و تسلط آن بر تجارت، خصومت نشان می‌دادند.

بین دهه‌های ۱۶۵۰ تا ۱۶۷۰، چندین کشور بزرگتر اروپایی هر چند سال یکبار برای درهم شکستن قدرت اقتصادی هلندی‌ها با آنها وارد جنگ می‌شدند. به طور خاص، هلندی‌ها در دریاهای آزاد توسط انگلستان و در خشکی توسط فرانسه تهدید می‌شدند.

این دوره از تجاوز شدید، در سال ۱۶۷۲ با وقوع دو جنگ جداگانه تنها در ۲۴ ساعت به اوج خود رسید. در ششم آوریل، فرانسه به جمهوری هلند اعلام جنگ کرد و روز بعد بریتانیا نیز همین کار را انجام داد.

این دو درگیری به عنوان دو درگیری جداگانه در نظر گرفته می‌شوند، زیرا فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها اهداف جداگانه‌ای داشتند و سال‌ها بعد با شرایط جداگانه‌ای با هلندی‌ها صلح کردند.

بنابراین، یکی به عنوان جنگ فرانسه و هلند و دیگری به عنوان جنگ سوم انگلیس و هلند در نظر گرفته می‌شود.

ترکیب تجاوز فرانسه و بریتانیا در ابتدا برای دولت د ویت فاجعه‌بار بود. در ماه ژوئن، فرانسوی‌ها، که با چندین ایالت کوچک آلمانی رایلند متحد شده بودند، از شرق به هلند حمله کردند و یک سری شکست‌های نظامی خیره‌کننده را به هلندی‌ها تحمیل کردند. 

شهر گروئنلو ظرف چند روز توسط فرانسوی‌ها تصرف شد و بیشتر جنوب جمهوری به تاراج رفت. وحشت در آمستردام و لاهه حاکم شد، زیرا بیم آن می‌رفت که فرانسوی‌ها شهرها را تصرف کنند. همه اینها باعث شد این دوره به عنوان «سال فاجعه» شناخته شود.

کشته شدن برادران د ویت

این زمینه‌ای بود که در آن خانواده‌ دِ ویت، نخست وزیر هلند و برادرش توسط مردم خود به قتل رسیدند. در اوایل ماه اوت، کورنلیس دِویت دستگیر و در لاهه زندانی شد.

در بیستم آگوست، برادرش یوهان در زندان به ملاقاتش آمد. اما او نمی‌دانست که دشمنان سیاسیش، در توطئه‌ای با رئیس خاندان اورانژ، برای او دام پهن کرده‌اند.

پس از ورود یوهان د ویت، جمعیتی در اطراف زندان جمع شدند و شبه‌نظامیان لاهه وارد شدند اما به جای سرکوب ناآرامی، به زندان حمله کردند و دو برادر را کشتند.

پس از آن، اجساد آنها را به دار آویختند و مثله کردند، و جمعیت شروع به آدمخواری اجساد آنها کردند. 

IMG_20250506_155228_021

یکی از اتفاقات تکان دهنده این ماجرا، کباب کردن و خوردن جگر آنها بود. ناظران متوجه شدند که این وقایع چقدر منظم بودند و این یک عمل نمادین از خشونت بسیار هماهنگ شده توسط اورانژها بود تا ادعای مجدد قدرت خود در جمهوری را آشکار کنند.

نکته عجیب این است که تلاش‌های جنگی هلندی ها کمی بعد جواب داد و موفق شدند فرانسوی‌ها را از کشورشان بیرون کنند. 

بنابراین، سرنوشت خانواده‌ی دِ ویت به طور ویژه‌ای بی‌رحمانه بود و چه اتفاقی برای ویلیام اورانژ افتاد؟ پس از اقدامات ادعایی آدم‌خواری، او به چهره‌ی مسلط در جمهوری هلند تبدیل شد و قدرت خاندان اورانژ را که خاندان دِ ویتس به چالش کشیده بودند، دوباره تثبیت کرد. 

سپس، به دلیل ازدواجش با مری استوارت، دختر جیمز، دوک یورک، در سال ۱۶۷۷، تاج و تخت انگلیس را ادعا کرد، ادعایی که در سال ۱۶۸۹ با غصب تاج از پدرزنش، با موفقیت آن را اعمال کرد.

بنابراین، قتل خانواده‌ دِ ویت راه را برای ویلیام هموار کرد تا به یکی از موفق‌ترین دولتمردان اواخر قرن هفدهم اروپا تبدیل شود.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار