گوناگون

براتپور زندگی در آمریکا را نخواست

براتپور زندگی در آمریکا را نخواست

پارسینه: در بحبوحه انقلاب زمانی که نیروی هوایی آمریکا از فرج‌الله براتپور خواست در این‌کشور بماند و خدمت کند، این‌خلبان ایرانی گفت هیچ‌چیز حتی زندگی راحت و تامین در آمریکا را به کشورش ترجیح نمی‌دهد.

به‌جز پرونده «پهلوان محمود اسکندری، قهرمانی که باید دوباره شناخت» که همزمان با هفته دفاع مقدس سال پیش در خبرگزاریباز شد و پرونده «منوچهر محققی، شبح‌سوار دلاور» که همزمان با هفته دفاع مقدس امسال گشوده شد، پرونده دیگری برای مرور کتاب‌های خاطرات خلبانان نیروی هوایی باز کردیم که تا به‌حال خاطرات خلبانانی، چون فضل‌الله جاویدنیا، منوچهر شیرآقایی، صمدعلی بالازاده، محمد عتیقه‌چی، محمد غلامحسینی، علی‌اکبر صیاد بورانی، عبدالحمید نجفی، حسینعلی ذوالفقاری، یدالله شریفی راد و غلامعلی شیرازی در قالب آن بررسی و مرور شدند.

مهر نوشت: دوازدهمین‌قسمت از پرونده «معرفی عقابان آسمان ایران» به مرور کتاب «آبی آسمان» که دربرگیرنده زندگینامه امیرخلبان فرج‌الله براتپور است، اختصاص دارد. براتپور ازجمله خلبانانی است که به‌واسطه رهبری خلبانان عملیات حمله به H۳ بین عموم مردم ایران شناخته می‌شود و گمنامی برخی دیگر از قهرمانان نیروی هوایی را ندارد. او خلبانی است که وقتی روز ۲۴ مهر ۱۳۵۹ همراه با فانتومی دیگر به‌خلبانی علی صابونچی، متصرفات عراق در ابتدای جنگ را بمباران کرد و موجب ساخت مستندی با نام «خلبانان دیوانه ایرانی» توسط خبرنگار شبکه BBC شد. ماجرا از این‌قرار بود که دولتمردان بعثی خبرنگاران خارجی از جمله خبرنگار BBC را برای بازدید و تهیه گزارش به مناطقی که از خاک ایران جدا کرده بودند، برده بودند و بنا بود گزارشی به‌نفع صدام حسین تولید شود، اما حضور دو فانتوم ایرانی به‌خلبانی براتپور و صابونچی ورق را برگرداند.

در پرواز مورد اشاره بر فراز نیروی دشمن، آتش شدید پدافند دشمن براتپور را بر آن داشت تا رو به قبضه‌های آتش کرده و آن‌ها را خاموش کند. او توجه پدافند زمین به هوای دشمن را به خود جلب کرد و صابونچی هم در منطقه گردش کرده و باقی نیرو‌های دشمن را درو کرد.

فرج‌الله براتپور، زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، مردی ۳۵ ساله با تجربه ۳ ساعت پرواز و درجه سرگردی بود. او در سال‌های خدمت، ناچار به ۱۹ مرتبه نقل‌وانتقال و اسباب‌کشی شد. براتپور در طول سال ۷ روز مرخصی داشت و در زمان بازنشستگی ۳۱۵ روز مرخصی طلبکار بود. اما با وجود همه خدمت و ایثارگری‌ها با این‌پاسخ روبرو شد: «مرخصی‌هایی که استفاده نکرده‌ای مربوط به زمان طاغوت است و شما برای طاغوت خدمت کرده‌اید.»

در سال‌های جنگ با وجود این‌که فرماندهان رده‌بالای نیروی هوایی از پرواز جنگی منع شده بودند، براتپور مأموریت‌های بمباران مختلفی را انجام داد و این‌عملیات‌ها را رهبری کرد که معروف‌ترین‌شان حمله به پایگاه‌های سه‌گانه H۳ و انهدام ۴۸ هواپیمای استراتژیک دشمن است. اما از دیگر مأموریت‌های جنگی این‌خلبان کمتر گفته شده است. خاطره جالب همسر و فرزند براتپور از روز انجام حمله به H۳ این است که او خسته و کوفته به خانه آمد با لباس پرواز روی فرش خانه دراز کشید. پیش از آن‌که به خواب رود، زمرمه کرد: «پدر صدام را درآوردیم!» و سپس از خستگی بیهوش شد.

خاطرات این‌خلبان جنگ در قالب کتاب «آبی آسمان» اثر محسن سنجابی، زمستان ۱۳۹۹ توسط مرکز انتشارات راهبردی نهاجا منتشر شد که در ادامه قصد داریم زندگی این‌قهرمان ملی را که سومین چهره ماندگار ارتش جمهوری اسلامی ایران است، براساس کتاب یادشده مرور کنیم؛

* از کودکی تا ورود به نیروی هوایی

فرج‌الله براتپور متولد ۸ شهریور ۲۴ در کانگاور استان کرمانشاه است و کودکی پر رفت‌وآمدی بین استان‌هایی، چون تهران و کرمانشاه داشته است. او کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در تهران دیده و ۱۰ ساله بوده که مردم جوانرود علیه شاه قیام کرده و بمبارن شدند. او عبور هواپیما‌های نیروی هوایی شاه از روی کرمانشاه برای بمباران مردم را دیده است. براتپور خرداد ۱۳۴۴ دیپلم ریاضی گرفت و تقاضانامه‌ای برای حضور در دانشکده نفت ارسال کرد. اما به‌طور ناگهانی چشمش به آگهی استخدام در نیروی هوایی افتاد و مسیر زندگی‌اش تغییر کرد.

امتحانات مختلف ورود به دانشکده خلبانی چهار ماه و نیم طول کشید و براتپور آبان ۱۳۴۴ همراه با ۲۴ تن دیگر وارد نیروی هوایی شد و لباس دانشجویی خلبانی به تن کرد. محمود کولکوشکیان دوست دوران کودکی اوست که پیش از او به استخدام نیروی هوایی درآمد.

خاطره جالب براتپور از آن‌دوره این است که همراه با دوستانش که روزه می‌گرفتند، شب‌های ماه رمضان از غذاخوری دانشکده یک‌غذای اضافه برای سحری می‌گرفتند. با رسیدن این‌خبر به گوش تیمسار کمپانی، بالافاصله دستور داد اسامی کسانی را که روزه می‌گیرند به آشپزخانه بدهند تا برای آن‌ها سحری و افطاری پخت شودپیش از گروه ۲۵ نفره‌ای که براتپور عضوش بود، دو گروه دیگر به دانشکده خلبانی وارد شده بودند؛ یکی کسانی که بهمن ۱۳۴۳ وارد شده بودند؛ مثل منصور ناصری، مجبتی زنگنه، هوشنگ آغاسی‌بیگ، منوچهر خلیلی و ناصر ایزدی‌فر و گروه دوم که ۱۷ نفره بود و اول مهر ۱۳۴۴ وارد شده بودند؛ مثل علی پرتوی، جهانور کامران و هوشنگ ویژه.

زمانی‌که براتپور وارد دانشکده خلبانی شد، تیمسار اکبر کمپانی تبریزی فرماندهی آموزش‌های هوایی را به‌عهده داشت. خاطره جالب براتپور از آن‌دوره این است که همراه با دوستانش که روزه می‌گرفتند، شب‌های ماه رمضان از غذاخوری دانشکده یک‌غذای اضافه برای سحری می‌گرفتند. با رسیدن این‌خبر به گوش تیمسار کمپانی، بالافاصله دستور داد اسامی کسانی را که روزه می‌گیرند به آشپزخانه بدهند تا برای آن‌ها سحری و افطاری پخت شود.

* اعزام به آمریکا؛ درسی که براتپور به معلم بی‌اخلاقش داد

براتپور پس از ورود به دانشکده خلبانی، با هواپیما‌های T۴۱ و T۶ و T۳۳ در دوشان‌تپه و مهرآباد آموزش دید و ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۶ به آمریکا اعزام شد. در آمریکا هم با هواپیما‌های T۴۱ و T۳۷ و T۳۸ آموزش دید. ۲۷ مهر ۱۳۴۷ هم وینگ پروازی و درجه ستوان دومی گرفت. از ۲۵ نفری که براتپور جزوشان بود و وارد نیروی هوایی شده بودند، ۲۰ نفر برای آموزش به پاکستان و ۵ نفر دیگر که براتپور بین‌شان بود، به آمریکا اعزام شدند. اعضای این‌گروه آخرین خلبانانی بودند که با بورسیه آمریکا پذیرفته شدند. پس از آن ایران بورسیه را از آمریکا می‌خرید.

براتپور همراه با سید محمد اثناعشری، علی گیلانی، مصطفی نوری و مجید خادم تبریزی به آمریکا رفت. او ۲۲ سال داشت و در بدو ورود به پایگاه رندولف در ایالت تگزاس معرفی شد.

یکی از خاطرات جالب براتپور از آمریکا، مربوط به برخوردش با معلم‌خلبان بددهن و بی‌اخلاق آمریکایی است که حین پرواز او را «شترسوار» خطاب کرد. براتپور در حین پرواز و زمان عبور از روی یک‌قبرستان، به مرد آمریکایی گفت: «اگر یک‌بار دیگر به من بگویی شترسوار می‌کشمت و می‌گذارمت توی این‌قبرستان!» معلم‌خلبان مورداشاره این‌خبر را به فرمانده گردان آموزشی رساند و فرمانده نیز با احضار براتپور به او گفت از فردا با خودش پرواز کند و آن‌معلم دیگر استاد آموزشی براتپور نیست.

براتپور در ادامه عنوان شهروند افتخاری را از فرمانداری تگزاس دریافت کرد و ۲۶ مهر ۱۳۴۷ به ایران بازگشت.


بازگشت براتپور به ایران

* بازگشت به ایران و خلبانی با F۵

پس از بازگشت به ایران، براتپور آبان‌ماه ۱۳۴۷ برای آموزش هواپیمای شکاری F۵ به گردان ۱۰۱ آموزشی پایگاه یکم شکاری اعزام شد. معلم‌های او در این‌مقطع علی دهنادی، هرمز معرفت و محمدرضا تابش‌فر بودند. اما معلم اصلی‌اش دهنادی بود. او سه‌ماه در تهران آموزش دید و در ادامه، به‌علت درگیری‌های مرزی ایران و عراق در ۲۸ دی ۴۷ به پایگاه تبریز رفت. دو ماه در تبریز بود که پس از آماده‌باش‌های حمله به عراق که البته سرانجامی نداشتند مشخص شد اگر هواپیما‌های F۵ از همدان به‌سمت عراق پرواز کنند، دچار کمبود سوخت می‌شوند. به همین‌دلیل قرار شد همدان پایگاه F۴ باشد و هواپیمای F۵ به پایگاه‌های دزفول، تبریز و بوشهر منتقل شود.

براتپور پایان سال ۱۳۴۷ به پایگاه همدان منتقل شد و با برپایی آموزش رزمی F۵ در پایگاه دزفول به این‌پایگاه مأمور شد. پس از پشت‌سرگذاشتن این‌دوره هم در ۸ شهریور ۱۳۴۸ به پایگاه همدان بازگشت. چون هوای پایگاه همدان در زمستان‌ها بسیار سرد بود، خلبان‌های پایگاه مورد اشاره در این‌فصل به‌صورت مأمور به پایگاه‌های دیگر می‌رفتند. به این‌ترتیب براتپور زمستان ۴۸ همراه چندخلبان دیگر به شیراز رفت.

* ورود به جمع خلبانان فانتوم

اول مهر ۱۳۵۱ بود که براتپور برای آموزش کابین جلوی F۴ گزینش شد و پس از پایان این‌دوره در مهرآباد به پایگاه همدان بازگشت. هفتم مهر ۱۳۴۹ ازدواج کرد و اولین‌فرزندش فربد دهم دی ۱۳۵۰ متولد شد. او در سال‌های بعد صاحب یک دختر و یک پسر دیگر شد.

ستوان فرج‌الله براتپور مهرماه ۱۳۵۱ با هزار ساعت پرواز و رتبه لیدری‌سه برای شرکت در کلاس آموزشی فانتوم F۴ به پایگاه یکم شکاری مهرآباد منتقل شد. هم‌دوره‌ای‌های کابین جلوی براتپور از این‌قرار بودند: بهمن فرقانی، قاسم گلچین، علی‌خان اشرفی، علی‌اکبر اسکندری، علی رضوانی، مهدی مولایی کرمانی، شهرام رستمی، ابوالفضل هوشیار، محمد نوژه، علی شمس و کیوان نورحقیقی. این‌خلبان در این‌دوره با استادان مختلفی پرواز کرد، اما استاد اصلی‌اش بهرام هشیار رشتی بود.

براتپور فروردین ۵۷ برای گذراندن دوره مدیریت نگهداری، همراه خانواده به آمریکا اعزام شد و مقابل پیشنهاد آمریکایی‌ها برای ماندن در این‌کشور و خدمت در نیروی هوایی آن، گفت کشورش را با هیچ‌چیز و شرایط وسوسه‌انگیز آمریکایی‌ها عوض نمی‌کنددوره کابین‌جلویی F۴ شهریور ۵۲ به پایان رسید و براتپور از تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۵۲ به‌طور رسمی به پایگاه سوم شکاری منتقل شد. اواسط آن‌سال هم با جایگاه لیدر ۳ مشغول انجام وظیفه در گردان ۳۱ شکاری فانتوم به فرماندهی سرگرد تقی شهلایی شد.

فرج‌الله براتپور در تاریخ اول بهمن ۵۲ به درجه سروانی رسید. او تا سال ۵۴ در پایگاه همدان خدمت کرد. خرداد ۵۴ به او دستور داده شد یک‌دسته چهارفروندی فانتوم را به پایگاه بوشهر ببرد که این رفتن منجر به ۵ سال خدمت در پایگاه بوشهر شد. او سال ۱۳۵۴ دوره معلمی کابین عقب فانتوم را هم گذراند. سپس با درجه سروانی در ۴ بهمن آن‌سال به خلبان ارشدی ارتقا پیدا کرد و برای طی‌کردن دوره معلمی کابین جلوی فانتوم به پایگاه یکم شکاری معرفی شد. سروان براتپور ۴ مرداد ۵۵ به عنوان ناوبر آموزشی هواپیمای C۱۳۰ به آمریکا اعزام شد. او دوباره در ۲۱ فروردین ۵۷ برای گذراندن دوره مدیریت نگهداری، همراه خانواده به آمریکا اعزام شد و مقابل پیشنهاد آمریکایی‌ها برای ماندن در این‌کشور و خدمت در نیروی هوایی آن، گفت کشورش را با هیچ‌چیز و شرایط وسوسه‌انگیز آمریکایی‌ها عوض نمی‌کند. به این‌ترتیب روز ۱۷ آبان ۵۷ به ایران برگشت و به زندگی در آمریکا پشت کرد.

* پس از انقلاب در مقابله با ضدانقلاب

یک روز پس از پیروزی انقلاب در ۲۳ بهمن ۵۷، براتپور جای شهید محمدرضا کشواد، معاون لجستیکی پایگاه ششم شکاری بوشهر شد. او چندشبانه‌روز همراه با خلبانانی، چون اصغر سپیدموی آذر، هوشنگ صدیق، محمد فاتح‌چهر و … اسلحه به دوش از هواپیما‌ها و دارایی‌های پایگاه بوشهر نگهبانی کرد.

از بهمن ۵۷ تا خرداد ۵۹ نیروی هوایی ۵ فرمانده به خود دید. سرلشگر بهمن باقری چهارمین‌فرمانده نیروی هوایی با توجه به ناآرامی‌های غرب کشور به براتپور گفت به همدان برود. چون برخی از نیرو‌های فنی به‌دلیل شرایط انقلاب، کار خود را درست انجام نمی‌دهند و با وجود ناآرامی‌های ضدانقلاب در کردستان، اندکی از نیرو‌های فنی و خلبان‌ها مخالف پرواز‌های پشتیبانی نیروی هوایی در غرب کشور هستند. به همین‌دلیل عملیات‌های نیروی هوایی با اشکال روبرو شده بودند.

براتپور شهریور ۵۸ به محض رسیدن به همدان به حضور تیمسار صباحت فرمانده پایگاه رسید و از نزدیک در جریان وضعیت این‌پایگاه قرار گرفت. با مدیریت او، پرواز‌های پایگاه همدان علیه تحرکات ضدانقلاب انسجام گرفت. این‌خلبان روایت می‌کند در ماجرا‌های کردستان، در تمام‌روز‌هایی که او مسئول بود، برای کاهش محوطه‌های ضربه‌زدن به ضدانقلاب از بمب استفاده نشد و فانتوم‌های همدان با راکت به ضدانقلاب حمله می‌کردند. هر هواپیما ۴ پاد راکت با خود حمله می‌کرد و هر پاد ۱۹ راکت را در خود جا می‌داد.

خلبانان ایرانی


دیدار خلبانان شرکت‌کننده در عملیات حمله به H۳ با امام خمینی؛ در تصویر خلبانانی، چون قاسم گلچین، بهرام هشیار، فرج‌الله براتپور، رضا پوردان، محمد جوانمردی و … دیده می‌شوند.

* خون‌دلی که از دست نفوذی‌ها و خودی‌های جاهل می‌خوردیم

یکی از موضوعاتی که در خاطرات براتپور از سال‌های ابتدایی انقلاب به چشم می‌آید، ضربه‌هایی است که نیرو‌های زیرک نفوذی و خودی‌های جاهل به انقلاب و ارتش می‌زدند. او می‌گوید در پایگاه همدان، اشخاصی بودند که ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن ضدانقلاب و ضد ایران می‌ریختند.

براتپور می‌گوید یکی از علل دلسردی پرسنل نیروی هوایی و شکل‌گرفتن ماجرای کودتای نقاب، تندرو‌های پس از انقلاب و صحبت‌های ناآگاهانه درباره نیروی هوایی بود که موجب شکل‌گیری تهمت‌های بی‌جایی به خلبانان و اعضای نیروی هوایی شدند. به این‌ترتیب افراد فرصت‌طلبی که پیش از انقلاب، رفتار‌های ناشایستی داشتند و پس از انقلاب ظاهر مذهبی و انقلابی به خود گرفته بودند، بیشتر ساعات کاری را به‌جای اداره و خدمت در مسجد پایگاه به سر می‌بردند و سعی می‌کنند دیگران و مقامات بالا را به‌سمت خود جذب کنند. همین‌افراد بودند که تصویر نادرست و تهمت «فالوده‌خوردن خلبانان با شاه» را گسترش می‌دادند. براتپور می‌گوید یکی از خلبانانی که به‌شدت از این‌تهمت‌ها برآشفته بود و با چشمانی اشکبار به او شکایت کرده بود، اصغر سلیمانی بوده که در نهایت به کودتاچیان نقاب تمایل پیدا کرده و فریب خورد.

* روزی که شمس‌بیگی به‌جای براتپور شهید شد

شهید علی شمس‌بیگی جانشین براتپور در معاونت عملیات پایگاه همدان و یکی از استادخلبان‌های فانتوم نیروی هوایی بود. در جریان ناآرامی‌های کردستان، ۱۹ شهریور ۱۳۵۹ سرهنگ جواد فکوری فرمانده نیروی هوایی با پایگاه همدان تماس گرفت و خواست براتپور به‌سرعت خود را به پادگان ابوذر سرپل‌ذهاب برساند. اما چون براتپور در پایگاه حضور نداشت، سرهنگ قاسم گلچین فرمانده پایگاه همدان، شمس‌بیگی را با هلی‌کوپتری که چندافسر دیگر در آن حضور داشتند اعزام کرد. اما این‌هلی‌کوپتر مورد اصابت دشمن قرار گرفت و سرنشینانش به شهادت رسیدند. به این‌ترتیب شمس‌بیگی و ۷ نفر دیگر به شهادت رسیدند.

براتپور با اطلاع از این‌خبر غم‌انگیز در نهایت خود را به فکوری و سپس کرمانشاه رساند و در جریان طرح‌های جدید علیه پیشروی عراق در مرز‌های غربی قرار گرفت. سپس فکوری راهی تهران و براتپور راهی همدان شد و یک‌دسته ۶ فروندی فانتوم را آماده کرد تا نیروی عراقی را در سرپل ذهاب بمباران کنند. این‌ماموریت با بمب‌های ۷۵۰ پوندی و بدون هیچ‌سانحه‌ای انجام شد.

یکی از خاطرات امیر خلبان سیدرضا پردیس از فرماندهان پیشین نیروی هوایی، پرواز شش‌فروندی با لیدری براتپور برای بمباران نیرو‌های عراقی در اطراف قصرشیرین است. این‌پرواز به‌گفته امیر پردیس، روز ۲۱ یا ۲۲ شهریور ۱۳۵۹ انجام شد.

* جنگ شروع می‌شود

روز شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، فرج‌الله براتپور معاون لجستیکی (آماد و پشتیبانی) و معاون پایگاه سوم شکاری همدان بود. دو ساعت پس از حمله عراق به پایگاه‌های هوایی ایران ازجمله این‌پایگاه، براتپور یک‌دسته چهارفروندی را برای عملیات انتقام و زدن پایگاه کوک عراق مأمور کرد که هنگام بازگشت فانتوم‌ها، یکی از آن‌ها به‌خلبانی کابین‌جلو محمد صالحی و کابین‌عقب خالد حیدری، به‌علت پرواز در ارتفاع پایین به کابل‌های فشار قوی عراق گرفته و به شهادت رسیدند. دو خلبان یادشده اولین‌خلبان‌های شهید دفاع مقدس هستند.

فتح‌نژاد به‌عنوان شماره دو دسته پروازی به براتپور خبر داد از زمین به‌سمتش تیراندازی می‌شود. اما براتپور موفق نمی‌شد محل تیراندازی را متوجه شود. پس از فرود در پایگاه همدان و بررسی فیلم‌های هواپیما، متوجه شدند تیراندازی از داخل سیاه‌چادر‌های عشایر انجام شده استفرج‌الله براتپور از روز ۳۱ شهریور که پایگاه همدان بمباران شد تا روز ۱۵ مهر، به‌حدی درگیر جنگ و برنامه‌ریزی بود که نه‌تن‌ها به خانه نرفته و زن‌وفرزند خود را ندید بلکه فرصت تلفن‌زدن و گرفتن خبر از آن‌ها را نیافت.

* بمباران تلمبه‌خانه تکریت

از روز چهارم جنگ سرهنگ فکوری دستور داد پالایشگاه‌ها و تلمبه‌خانه‌های نفت عراق مورد هدف قرار بگیرند. یکی از تلمبه‌خانه‌های اصلی عراق نزدیک تکریت بود. از لب مرز تا این‌نقطه حدود ۱۱۵ مایل فاصله بود. این‌تلمبه‌خانه دوبار از پایگاه همدان با دو دسته شش‌فروندی بمباران شد که لیدر هر دو حمله براتپور بود. او در بریفینگ بمباران اول گفت کسی حق ندارد پایین‌تر از او پرواز کند، چون دشمن در آن‌منطقه از موشک‌های SAM۶ استفاده می‌کرد. در مأموریت دوم که ۷ ماه بعد انجام شد، شهید علی‌اصغر فتح‌نژاد به‌عنوان شماره دو دسته پروازی به براتپور خبر داد از زمین به‌سمتش تیراندازی می‌شود. اما براتپور موفق نمی‌شد محل تیراندازی را متوجه شود. پس از فرود در پایگاه همدان و بررسی فیلم‌های هواپیما، متوجه شدند تیراندازی از داخل سیاه‌چادر‌های عشایر انجام شده است.

پس از بمباران‌های تلمبه‌خانه تکریت با لیدری براتپور، سروان عباس عابدین نیز به همدان مامور شد و در این‌پایگاه چگونگی پرواز تا تکریت را از براتپور جویا شد. چندروز پس از این‌گفتگو براتپور باخبر شد عابدین و سیروس باهری همراه چندخلبان دیگر با انجام چندسوخت‌گیری هوایی، تکریت را بمباران کرده‌اند.

براتپور

* تجربه رویارویی با مرگ

روز ۸ مهر ۱۳۵۹ براتپور فرمانده یک‌دسته دو فروندی بود و پرویز دهقان به‌عنوان خلبان کابین‌عقب همراهش بود که با تجربه رویارویی مستقیم با مرگ روبرو شدند. در این‌ماموریت دماغه هواپیما رو به بالا متمایل شد و به‌ناگهان فانتوم براتپور و دهقان شروع به اوج‌گیری شدید کرد. اما حین اوج‌گیری ناگهان شروع به سقوط عمودی رو به زمین کرد و هر دو خلبان درحالی‌که به سقف کابین چسبیده بودند، با سرعتی سرسام‌آور به‌سمت زمین سقوط می‌کردند. براتپور در این‌لحظات کل زندگی خود را جلوی چشم دید و برای مرگ آماده شد، اما به‌طور معجزه‌آسایی توانست هواپیما را به کنترل درآورده و آن را به‌سلامت در همدان فرود آورد.

پس از فرود، براتپور با هواپیمای دیگر راهی منطقه درگیری و همان‌جایی شد که هواپیمای پیشین دچار آن‌سانحه شده بود. چون محل تمرکز نیرو‌های دشمن را به‌خوبی می‌شناخت؛ بنابراین در ماموریتی دیگر به بمباران دشمن اقدام کرد.

این‌خلبان اواخر سال ۵۹ دوره خلبانی با هواپیمای بونانزا F۳۳ را هم طی کرد.

* روزی که طالب‌مهر و امجدیان شهید شدند

در پی تغییرات در سامانه فرماندهی نهاجا، فرج‌الله براتپور در مرداد ۱۳۶۰ بار دیگر به پایگاه بوشهر منتقل شد. او با دریافت ۱۵ ماه ارشدیت جنگی به درجه سرهنگ دومی ارتقا یافت و به سمت جانشینی فرماندهی این‌پایگاه منصوب شد. در این‌برهه لیدر دسته‌های مختلف ازجمله ۸ فروندی در عملیات‌های ثامن‌الائمه تا بیت‌المقدس بود و در ۱۶ اردیبهشت ۶۱ لیدر ماموریت هشت‌فروندی بمباران قرارگاه دشمن در فکه بود که در آن، حسن طالب‌مهر و چراغعلی امجدیان به شهادت رسیدند.

براتپور از سال ۶۳ تا ۶۵ به‌عنوان فرمانده پایگاه همدان منصوب شد. سپس با درجه سرتیپ دومی به معاونت لجستیکی نهاجا منتقل شد. او از اول اردیبهشت ۶۶ به‌عنوان فرمانده منطقه هوایی شیراز منصوب شد و سال ۶۹ مدال فتح ۲ را از دست رهبر انقلاب گرفت. سال ۷۲ نیز جانشین معاونت طرح و برنامه نهاجا و سال ۷۳ رئیس بازرسی و ایمنی نهاجا شد.

امیر سرتیپ دو خلبان فرج‌الله براتپور روز ۱۵ آبان ۱۳۷۷ با ۳۷۴۰ ساعت پرواز بازنشسته شد.

ارسال نظر

  • عباس سورچه

    سلام وادب.خدمت تیمسار براتپور همشهری ومایه افتخار...
    آقا اینا نسل طلایی بودن.نسلی عجیب.باغیرت.باتعصب.باشرف.باخدا.و...................شجاع بودن.
    ایران زمان کوروش از این نسل به خودش دیده.دیگه نداشتیم.تا دهه بیست.سب.چهل.پنجاه وشصت.از قرار معلوم هر دوهزار پانصد سال.یبا این نسل تو ایران تکرار میشه.روح شهدای مظلوم جنگ شاد

  • غلامرضا نورزاد

    ایران مدیون این جنگجوی وقهرمان بزرگ وامثال است. کاش در مناسبت هایی مانند روز نیروی هوایی از او وامثال او تقدیر وبه نسل‌های جوان ایران معرفی میشدند. کار شماهم برای معرفی این مردان بزرگ شایان تقدیر است.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار