واکنش پرویز پرستویی و گوهرخیراندیش به هتاکی عناصر گروهک منافقین+ فیلم

پرویز پرستویی باید در جواب می گفت به این دلبل با قاسم سلیمانی بودم که حداقل ۳۰ میلیونی ایرانی در مراسم تشیع اش همراهش بودند .

براندازها اگر به این کشور مسلط بشن به کوچیک و بزرگ و هنرمند و......رحم نمی کنن

آقای پرستویی عاقبت تو نشه عاقبت شهاب حسینی !!!!!! باید خویشتن دار میشدی در مقابل افرادی که نقاط ضعف و قوت رو نشانه میرن تدبیر باید جور دیگه باشه اگر سردار سلیمانی در مقابل این افراد بود آیا اینگونه حمله میکرد و از کوره در میرفت !!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خفه! منافق کجا بود؟! مردم عادی بودند ،مارمولک سینما ایران هم ....... بسان صاحب پارسینه

آفرین به پرویز پرستویی که با یک سیلی جانانه پاسخ آن منافق هتاک را داد

بنده ی حقیر با آن که معتقدم باید با طرف مقابل بملایمت و گفتار نیکو سخن گفت وباور داشت که اگر در همان وقت اثری در طرف نکند بعدها ممکن است اندکی تکانش دهد ولی در شنوندگان در همان وقت هم اثر مثبت ومفیدی خواهد داشت ، در عین حال باورم این است که گاهی نواختن آن سیلی بیدار کننده در گوش نفهمی که تربیتی حیوانی دارد کار ساز است ، لذا پرستوئی با آن سیلی ، که در گوش یکی حیوان نواختی ، به دنیای جهالت سخت تاختی __بدست دادی طرف را گوشی ناب __که بر خیزد سراسیمه وی از خواب __بفهمد با چه مردان از کدام باب __شود وارد به بحث تا آورد تاب __خوشم آمد لذا از ضزب شستت __دهد نیرو خدا بر هر دو دستت __

آقا مهدی اسلامی با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات، شما به چه مجوزی طرف مقابل رو حیوان خطاب میکنی !!؟ چرا هر کس که موافق اندیشه شما نبود میشه منافق و ضد دین و منحرف و حیوان !!!!! سردار سلیمانی یک انسان عادی است مثل من و شما منتها ویژگی های ایشان به نحوی است که متمایزتر است یا مقدس !!!!!؟؟؟؟؟؟ ایشان را سردار دلهای دوستدارانش بدانید نه حضرت سردار !!!!!!!!!!!!! ایشان برای من هم قابل احترام است قابل تقدیر و احترام ولی شایسته نیست اگر کسی سیاست‌های حاکم را قبول نداشت یا منتقد بود چماق وار با او برخورد شود !!!!!!!!!!!! خانوم گوهر خیر اندیش هم زیاد باور نداشته باشید چون خود او با قرهای کمری که داد لابد منافق است مخالف و ضد باور افکار و سیاست‌های شما بزرگوار !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آقا مهدی اسلامی بزرگوار با سلام مجدد و عرض ارادت و این که بسیار خوشتود و خرسندم که پارسینه به روال خود برگشته و نظرات را منتشر وبعد از مدتها دوری سعادت این را من یکی پیدا کردم که در خدمت آن برادر بزرگوار باشم ، برادر خوبم بارها گفته ام من متولد سال ۵۵ هستم و طبیعتا شاهد آزمون ها و خطاهایی بوده ام که بنام حکم و حکومت و نطم و نظام یقه بسیاری از افراد را گرفت و باعث شد که آنان جور دیگری انقلاب و دین و آیین و سنت را معنی و تفسیر کنند ، کما این که این آزمون ها و خطاها بر سر مرحوم طالب زاده هم آمده بود!!!!!!!!!!من در خانواده ای بزرگ شدم که با داشتن کراوات و موهای شینیون کرده خدا را می‌شناختند و امامان را ارج می‌نهادند و ماه های محرم و صفر و رمضان آداب را رعایت میکردند ، با این اوصاف تنها محجبه این فامیل از نوع چادر من شدم ک آن را هم از زن دایی بسیار مهربانم آموختم که از زمان شاه چادری بود و حتی در سپاه دانش لن زمان در حال خدمت و حتی با یک روسری کوچک !!!!ولی چیزی که برای من بسیار تعجب انگیز بود و هست و خواهد بود این است که چرا عده ای کاری می‌کنند که هیچ گونه مثبت اندیشی ای در مخالفان نمی‌توان دید !!! نمونه اش امامان جماعت اصفهان و مشهد که با افاضاتشان سد راه قبول ارمانهای انقلابی می‌شوند که نسل من نقشی درآن نداشت ولی با آن بزرگ شد و دیگر به میانسالی رسید !!!!! واقعا کجای کار ایراد دارد که دافعه ای ایجاد کنیم تا مخالفان مظلوم نمایی کنند و زبان ما در دفاع از آرمان‌های انقلاب کوتاه باشد !!!!!! برادرم، چه کرده ایم که اینک مردمان ما آنچه را که باور ندارند آرمان‌ها است !!!!!!!!!! چون تناقض دیده اند !! حرف از منافق بودو دو رویی دیده اند !!!!! ما نمی‌توانیم منافق بنامیم افراد را و چون واعظ شویم در خلوت آن کاردیگر را کنیم !!!!!! برادر نازنین ، چرا وقتی کم می آوریم در جواب به جای منطق مشت بر دهان مخالف میکوبیم !!!! حد و حدود نفاق کجاست !!!؟؟؟؟؟؟؟ کدام مرز را معنای نفاق و دو رویی قلمداد می نمایید که مصداق آیه شریفه قرآن است !!!! همان فرموده خدا در قرآن کریم آیات دیگری نیز دارد مانند لا اکراه فی الدین!!!؟؟؟ آیا خدای ما همان خدایی نیست که عتاب بر فرستاده اش می‌کند که چرا بر مردی فقیر اعتنا نکرد!!!!!! برادرم ، من هر چه بگویم درس پس دادن در برابر استاد است و تلمذ کردن در پیشگاه شما ، که شما در این مقامات چون یک استادی هستید بر من شاگرد !!!!!!!! ارادتمند کاربر شیرین صفوی

با سلام و احترام بر خواهر خوبم سر کار خانم صفوی ایدها الله تعالی ، در ادامه ی عرایض قبلی ، ابتداء عید سعید فطر را خدمت باسعادت جناب شما و تمام عزیزان خواننده ی این متن تبریک عرض می کنم و قبولی طاعات و عبادات و سعادتمندی دنیوی و اخروی همگان را از خدای تعالی خواهنم .. اما بعد ، توجه فرموده اید که خدای تعالی گویندگان حق را که خود پایبند به گفته های خود نیستند مورد مذمت قرار داده می فرماید لم تقولون ما لا تعملون ؟= چرا چیزی را میگوئید که خود بآن عمل نمی کنید؟ پس گوینده هر که باشداگر گفتارش حق است ، هر شنونده ی خردمندی آن گفته را قبول می کند ولی خود گوینده را که پایبند به حق نیست مردود می داند . خدای تعالی نفرموده است که چرا از نا اهلان حق را می پذیرید ؟ بلکه بر عکس مرد باید که گیرد اندر گوش ، ور نبشته است پند بر دیوار ،. ضمن آن که خاطر شریفتان مستحضر است ، همیشه عده ای تلاش می کنند ، با بد بین کردن مردم به گویندگان دلسوز تا جائی که میتوانند نگذارند که مردم دین و حقایق آن را درست درک کنند بنا بر این همیشه سخنان آنان را تقطیع ، تحریف و بد تعبیر می کنند و بد جلوه میدهند . اما خردمندان را که نمی توانند فریب بدهند . در اینجا ست که لازم خردمندان با صبر و حلم به تبیین درست گفته ها و شنیده ها پرداخته و مانع فریب خوردن دیگران بشو ند . البته گوینده ی مؤمن و عالم نیز ممکن است گاه نا خواسته در بیان مطلبی اشتباه کند ، در اینجا دانا یان خیلی مؤدبانه و دلسوزانه اشتباه او را بخودش تذکر میدهند و او نیز چون مؤمن و عاقل است علاوه بر آن که می پذیرداز تذکر دهنده ، ممنون و سپاسگزار هم می شود ، کله شقی و نپذیرفتن تذکرات بجا و حق ، از نشانه ی جهل و تکبر و پستی آدمی است . شخص متذکر با رعایت ادب و انسانیت تذکر میدهد ( نه با پرخاش و عصبانیت و خود نمائی و اظهار خود برتر بینی که این ها هم همانطوری که میدانید از نشانه های بی خردی است ) پس خردمنمد جه تذکر دهنده باشد و جه تذکر گیرنده ، با مهربانی ، تواضع و منطقی سخنی را بیان می کند یا می پذیرد . بازهم با کسب اجازه از محضر مبارکتان بیان بقیه ی عرایضم را به بخش دیگری بگذاریم . با آرزوی مؤفقیت و شاد کامی برای جناب شما و محبوبین محترمتان . با عرض ادب و ارادت ، خدمتگزار کوچکتان ، محمد مهدی اسلامی .

با سلام و احترام بر خواهر عزیز و بزرگوارم سرکار خانم صفوی خدای تعالی حفظتان کند ،در ادامه ی عرایضم برای پاسخ به این که فرموده بودید حد و مرز نفاق را چه میدانم: اگر منظورتان این است که نفاق از کجا شروع می شود و به کجا ختم می شود؟ باید بعرض مبارکتان برسانم که نفاق از کفر باطنی ودر عین حال تظاهر به اسلام و ایمان شروع می شود ، ولی حد یقف برای آن وجود ندارد همانطوری که سیر در جاده کمالات انسانی هم پایانی ندارد ، پس هر فرداز انسانها هر اندازه شیطنتش زیاد باشد ، بهمان نسبت نفاقش نیز زیادتر خواهدبود . اما نفاق که یک بیماری روانی اخلاقی است آثار و پیامدهای زیادی دارد که متأسفانه آنها را بر جامعه تحمیل می کند .از جمله ی آن آثار ، رواج دادن فساد و خودکامگی ، کار شکنی ، ستیزه گری ، خیانت توطئه ، شایعه سازیهای دروغین و پر کردن جامعه از تهمت ها و دروغ ها ، ایجاد شبهه ها و پراکندن آنها در میان مسلمانان بمنظور سست کردن اعتقادات آنان برای رسیدن بخواسته های شیطانی خود است . باز هم اجازه بفرمائید بقیه ی مطالب را را در بخش دیگری بعرض مبارکتان برسانم .با آرزوی سلامتی و موفقیت و شادکامی برایتان و با عرض ادب و ارادت ، محمد مهدی اسلامی .

در ادامه ی عرایضم بعنوان پاسخ به خواهر خوب و بزرگوارم سرکار خانم صفوی زید عزها : با سلام و احترام بر شما خواهر گرامیم ، فرموده بودید چرا عده ای کاری می کنند که هیچگونه مثبت اندیشی در مخالفان نمیتوان دید؟! اما پاسخ: اوّلاََ ، باید ببینیم مخالفین چه کسانی هستند؟آیا عاقلندیا جاهل؟ اگر عاقلند اصلاََ میدانند اندیشه یعنی چه؟( تعریف منطقی اندیشه را میدانند؟) اگر به همین اندیشه و سپس اندیشیدن (تفکر)دقیق شده باشیم ، خواهیم دید که اندیشیدن بسیار امر دشواری است چون بکار بردن عقل است ،انسان برای رسیدن به مرحله ی تعقل باید از سه مرحله ی پیش از آن یعنی مرحله احساس ، مرحله خیال و مرحله ی وهم عبور کرده باشد . در صورتی که عده ای در همان مرحله ی احساس می مانند ، عده ای نیز تا مرحله خیال می رسند ولی در آن غرق می شوند ، و یک عده هم به مرحله ی گمان و توهم می رسند نه بیشتر از آن . اما پس از آن که انسان به مرحله ی چهارم ، که عقل، باشد رسید ،اگر اراده کند می تواند تعقل کرده و بیندیشد که خود اراده کردن برای بکار بردن عقل نیز کار دشواری است زیرا باید در مقابل نفسانیات خود بایستد یعنی از آنطور دلم می خواهد ، از این گونه اش خوشم می آید از آنگونه اش خوشم نمی آید ، دست بردارد و تصمیم بگیرد که فکر کردن را با آن که سخت است وتنبلی مانع از آن است بر گزیند . خوب در این مرحله است که اگر فکر را می شناسد ، دست می زند بر بکار بردن آن .در مورد پرسش خوب جنابعالی ، ابتداء از خود می پرسد این گوینده کیست ؟، چه سوابقی دارد ؟، در چه موردی وچه می گوید ؟ در چه جایگاهی هست ، در کجا می گوید ، برای چه کسانی می گوید ، چرا می گوید ، چه می خواهد ، درست می گوید یا نا درست ؟، به چه دلیل(درست یا نادرست می گوید؟) من درستی یا نا درستی سخن او را با چه معیاری می سنجم و حکم می کنم به درست و راست یا غلط و نا راست گوئی او؟ باز هم اجازه بفرمائید ان شاءالله بقیه را در وقت دیگر ادامه بدهیم . ان شاءالله موفق ، موِد و سر بلند باشید . با عرض ادب و ارادت ، محمد مهدی اسلامی .

با عرض سلام و ادب وافر خدمت شما برادر عزیز آقا محمد مهدی اسلامی ، مشتاقانه پیگیر فرمایشات شما هستم چون به نکاتی جالب رسیدم که در چند بند از افاضات عالمانه شما دلایل مخالفت را در چنین تز فکری در افراد مقابل هم دیده ام چون مخالفان نیز علل و توجیهاتی در برحقی نظر خود و ناحق بودن نظر مخالف با ادله های توجیهی و گاها به زعم خود منطقی دارند مشتاق ادامه استادی شما و شاگردی خود هستم ارادتمند کاربر شیرین صفوی

با سلام و احترام بر خواهر گرامی وبزرگوارم سر خانم صفوی ایدهالله تعالی و ساعدها علی تقویة الدین و الثورة الاسلامیة.،در ادامه ی سخن ، بخدمت با سعادتتان عرض می کنم که ، اکنون می پرسیم ، شنونده چه کسی است ؟ چه هدفی از شنیدن سخنان گوینده دارد ؟ آیا برای این است که چیزی بیاموزد و در جهت درست ، برای انجام وظیفه در راه رضای خدا سخنان درست را بکار بندد یا نه خدای نا خواسته چون مبتلاء به بیماری روانی اخلاقی است در صدد تحریف کردن شنیده ها ، بمنظور تضعیف دین و ایمان عده ای است تا بدانوسیله در جنگ روانی به اهداف شوم خود دست یابد . اینجاست که وظیفه ی خردمندان ( که مؤمنند )سنگین خواهد بود ، اینانند که نه خود فریب می خورند و نه اجازه می دهند شیطان صفتان منافق ، دیگران را فریب بدهند . خوشبختانه اکثریت مردم شریف ایران ، عاقلند وفقط دنبال دانشمندان با تقوی می روند و به تبلیغات غیر متخصصن خصوصاََ در امور دینی اعتنائی نمی کنند ، ولی عده ی کمی که در برخی از شعب علمیه ی غیر علوم دینیه تحصیلاتی دارند و زندگی را نیز جز در محدوده ی نیاز های طبیعی نمیدانند ، نمیتوانند باور کنند بدون تحصیل در علوم دینیه ، انسان به آن علوم نیز عالم نمیشود (همانطوری که ناخوانده طب ، طبیب و نا خوانده
ریاضیا ت ، ریاضیدان نمیشود )پس حق اظهار نظر جاهلانه در آن موارد را ندارد ،که حرام است .همین امر است که سبب می شود یک عده نا آگاه فریب این قبیل افراد را بخورند و نا دانسته ره ابلیسیان را در پیش گرفته ، با وجدانی آسوده کله شقی هم بکنند و حرف حق نشنوند . البته در ایران ،خوشبختانه از برکت وجود علمای اسلام و فرهیختگان از تحصیل کردگان در دیگر شعب علمیه ( علوم و فنون )، منحرفین بخواسته های شوم خود نرسیده و نخواهند رسید ، پس جناب شما نیز که بحمدالله تعالی انسانی باورمند وفرهیخته و اهل دانش هستید شایسته است که غم بوجود نا زنین خود راه نداده ،با دقت و توکل بخدادر مسیر کمک به دانشمندان متقی دین ،راه خود را با انرژی ادامه خواهید داد که یأس و نا امیدی برای کافران است ( الیوم یئس الذین کفروا)، پس دعاء بفرمائید بنده ی حقیر نیز که به نوکری برای بزرگوارانی نظیر جنابتان افتخار می کنم ان شاءالله بهمین منوال توفیق ادامه ی راه بزرگوارانی مثل خودتان را داشته باشم . موفقیت ، شاد کامی وسربلندیتان را از خدای قادر متعال خواهانم و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته . با عرض ادب و ارادت ، خدمتگزار کوچکتان محمد مهدی اسلامی .

باز ممد مهدی کم آورد زد به جاده خاکی و ماخر کلام جواب شیرین رو ندادی و در رفتی عادتون هست کم میارید بحر طویل تحویل میدی به مردم ممد مهدی خان !؟