پارسینه: توضیحات شگفت انگیز آنچه از لحظه غسل دادن آیت الله مصباح گذشته و سایر توضیحات از روزهای قبل از درگذشت آیت الله مصباح به روایت حجت الاسلام کاظمصدیقی در شبکه قرآن.
۱۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۰
کد خبر: ۶۸۰۱۱۰

ارسال نظر

فیلهایی که نقاشی میکشند

آتش سوزی در جنگلهای نوار مرزی ایران و آذربایجان

نمایش آئینی نگین شکسته

سکوت قانون برابر ساخت و سازهای غیرمجاز «زیارت»

شهرک سینمایی غزالی در غرب تهران

زمستان سحرآمیز روسیه

خانه زیبای فروغ الملک شیراز

تصاویر دیدنی از پرواز شالوهای بوشهری

و
مایه افتخار و اعتبار ما اصولگرایان بودند
فقط بالا غیرتا ت...... بزن!!!
اگر ایشون چشمشو باز کرده پس زنده بودند و باید بلافاصله به بیمارستان منتقل میشدن اگر غیر اینکار انجام شده اشتباه محض بوده
مورد اعتماد ش بوده و ذره ای شک در راستگوئی و صداقتشان ندارد بشنود ، . ضمناََ الزامی هم به پذیرش آنها نیست ، اگر هم کسی نپذیرد مرتکب کفر در امر الهی نشده است . این امور به عرفان مربوط است . مولینا جلال الدین مولای ملای رومی میگوید : « پای استدلالیان چوبین بود __پای چوبین سخت بی تمکین بود » او نمی خواهد عقل را طرد کند واستدلال را بی اعتبار معرفی کند ، چون همین سخن خودش نیز برای اهل عرفان استدلال است و استدلالی . میخواهد بگوید کسانی که در تزکیه ی نفس برای رضای خدا تلاش نکرده اند و بمدارج عالیه ی خود ساختگی نرسیده اند به درک عمیق از مسائل معنوی نمی رسند . و باز در جائی می گوید « آزمودم عقل دور اندیش را __بعد از این دیوانه سازم خویش را » منظورش واقعاََ این نیست که عقل را باید کنار گذاشت و دیوانه و بی عقل شد . چون هیچ عاقلی دیگران را به ترک عقل و دیوانه شدن دعوت نمی کند ، بلکه منظور تلاش کردن برای کسب مراحل مرتبه ی بسیار بالا و بلند از عقل است نه این عقل در مرتبه و سطح پائین که فقط در محدوده ی عالم طبیعت محصور و زندانی شده است . و نیز سخنش با فلاسفه است که خودشان را فقط درمحدوده ی استدلالها محصور نکنند ، بلکه به خود سازی و پاک کردن روح خود از تمام آلودگی ها ، خود خواهی ها و خود پسندیها و خود شیفتگی ها و برتری طلبی ها و منم منم کردنها و منیت ها پاک کنند ، آنگاه است که می شود « چشم دل باز کن که جان بینی __آنچه نا دیدنی آن بینی ». هر که را اسرار حق آموختند __مهر کردند و دهانش دوختند . بلی ، اینگونه از موارد برای عموم گفته نمی شود ، نیازی هم نیست که گفته شود . « ان دوست کزو گشت سر دار بلند __عیبش آن بود که اسرار هویدا می کرد » در این شعر حافظ نیز ، اشاره به این شده است که اگر دید ید منصور حلاج را که یک عارف بود بدارش کشیدند برای آن بود که مسائل عرفانی را که برای عموم قابل هضم نیست و در کش سنگیناست و نباید گفته شود ، منصور می گفت که همین هم سبب شد کسا نی که نمیتوانستند باور و تحملش کنند ، او را ردّه خواندند و بدارش کشیدند . و باز حافظ می گوید :«چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا ست __سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست ». امیر المؤمنین علی علیه آلاف التحیّة و الثناء نیز میفرماید « کلم الناس علی قدر عقولهم = با مردم بمیزان عقلشان سخن بگوئید ، نه بیشتر (که نمی توانند در ک و هضمش کنند ، پس نه تنها بدر دشان نمیخورد که گاهی از حق بیزارشان نیز میکند . با عرض پوزش از جنابعالی که انسانی فهیم و عاقل هستید ، حیفم آمد این مقدار را نگویم ، اگر طالب باشید میتوانید ده جلد کتاب ارزشمند معاد شناسی مرحوم آیة الله حسینی تهرانی رحمةالله علیه را مطالعه . و بنده را نیز دعای خیر بفرمائید . چون به بهترین وجه در گفته ها و نوشته های دیگران می اندیشید ، همین کار عاقلانه تان سبب شد که در اینجا هم عرایضم را با جناب شما درمیان بگذارم . ان شاءالله سربلند و شاد کام باشید.با عرض ادب و ارادت ، محمد مهدی اسلامی .
دیگه اون لقمه این هم میشه
می یبوسد
را یک امر شرعی تلقی کرده و مردم را به انجام دادن یا ترک آن فرمان بدهد ؟و اگر کسانی آن سخن باطل را رد کردند آنان را متهم کند که مسائل را با هم مخلوط کرده اند ؟