آیا ترامپ یک برتری طلب سفیدپوست است؟
پارسینه: جنبش محافظه کارانه امروز در استفاده از کششهای عاطفی برای دستکاری در جامعه با هدف دستیابی و حفظ قدرت سیاسی استاد است.
جنبش محافظه کارانه امروز در استفاده از کششهای عاطفی برای دستکاری در جامعه با هدف دستیابی و حفظ قدرت سیاسی استاد است. همانطور که ریچارد هافستادتر بیشتر از پنج دهه قبل گفته، محافظه کاران آمریکایی ضد روشنفکری نیز هستند و استعداد خاصی برای پذیرش تئوریهای توطئه دارند.
علاوه بر این جنبش محافظه کاری انزجار عمیقی از واقعیتهای عینی نیز دارد. واقعیتهای تجربی مانع و رادعی است که راه پیشبرد یک جهان بینی سیاسی را که بیشتر شبیه یک مذهب عمل میکند تا یک ایدئولوژی مبتنی بر منطق و واقعیات سد میکند.
جمهوریخواهان و جنبش محافظه کار همچنین به فاکس نیوز و یک اتاق پژواک دست راستی دستور میدهند که کارکرد یکی از موثرترین عملیاتهای تبلیغاتی را درتاریخ مدرن داشته باشند. رای دهندگان جهوریخواه به معنی واقعی کلمه توسط رسانههای خبری و دیگر صداهای مورد اعتماد، به گونهای شرطی شده و آموزش دیده اند که باور کنند این مسائل حقیقت دارند.
«جنگ با کریسمس» اشتغال فکری گستردهتر دست راستی نسبت به جنگهای فرهنگی، جنبه دیگری نیز دارد. هر دو نمونههایی از سیاستهای هویتی سفیدپوستان و تمایل (و تلاشی) ژرف برای حفظ قدرت فرهنگی و سیاسی مسیحیان دست راستی سفیدپوست بر تمام گروههای دیگر است. از خیلی جهات جنگ با کریسمس برای برتری جویان سفیدپوست عملا یک جنگ نیابتی محسوب میشود.
برتری جویی سفیدپوستان چگونه از طریق روایت «جنگ فرهنگی» دست راستی پیش برده میشود؟ چگونه دونالد ترامپ و حزب جمهوریخواه از «جنگ با کریسمس» برای پیشبرد اهداف خودشان استفاده میکنند؟ چرا این تعداد زیاد از آمریکاییان سفیدپوست جذب چنین قصههایی میشوند؟ آیا دونالد ترامپ یک برتری طلب سفیدپوست است یا دیدگاههای او را به طریق دیگری بهتر میتوان توصیف کرد؟ چگونه مردان جوان سفیدپوست و دیگران، توسط برتری طلبان سفیدپوست و دیگر گروههای دست راستی به تندروی و در نتیجه به خشونت کشانده میشوند؟ آیا برای سفیدپوستان ممکن است که به طور کلی خود را از سفید پوست بودن یا امتیاز سفیدپوست بودن بی نصیب کنند؟
در تلاش برای پاسخ دادن به این سئوالات من اخیرا با راندال بالزاک جامعه شناس از دانشگاه اورگان صحبتی داشتم. او یکی از کارشناسان پیشرو کشور در زمینه جنبش نئونازی و برتری طلبان سفیدپوست است. بالزاک همچنین چندین سال را صرف نفوذ به درون کله پوستیهای نئونازی و دیگر گروههای برتری طلب و نفرت پراکن سفیدپوست و مطالعه پیرامون آنها کرده است. او نویسنده چندین کتاب است و رئیس «ائتلاف اورگان علیه جرایم نفرت پراکنانه» است. در ادامه گفتگوی مرا با او میخوانید:
- به نظر شما دونالد ترامپ چگونه توانست پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود؟
- آمریکا در ۵۰ سال گذشته تغییرات جمعیتی بسیار بزرگی را تجربه کرده است. برای خیلی از مردم این تغییرات فوق العاده هستند. فرصتهای بیشتری به وجود آمده، به خصوص اگر یک زن یا فردی رنگین پوست باشید. اینها تحولات جالب توجهی است.
اما خیلیهای دیگر نیز هستند که احساس میکنند از تمام این تغییرات بی بهره مانده اند. این حرف به خصوص در مورد مردان سفیدپوست غیرهمجنس گرای طبقه مزدبگیری مصداق دارد که احساس میکنند تصویر آنها از رؤیای آمریکایی بر باد رفته است. آنها حق هم دارند. این تصویر بر باد رفته است. چیزهای زیادی در آمریکا تغییر کرده و این مردان احساس میکنند که جایگاه خود را از دست داده اند. وقتی مطالعه درمورد کله پوستیها را در اواخر دهه ۱۹۸۰ شروع کردم، آنها در حال واکنش نشان دادن به اولین موج اصلاحات اقتصادی ریگان بودند؛ مردم از کارخانهها و نیز از سیاست هایی، چون اقدام ایجابی و حقوق همجنس گرایان کنار گذاشته میشدند. مردان سفیدپوست به خصوص «سفیدپوستان طبقه مزدبگیر» این وضعیت را یورشی به جایگاه خودشان میدیدند.
فکر میکنم سی ان ان بود که از ترامپ در زمان نامزدی اش پرسید: «در شعار شما «بزرگی آمریکا را دوباره به آن برگردانیم» منظور از این «دوباره» چه وقت است؟» او جواب داد که البته منظور اوایل دهه ۱۹۵۰ است، اما برای خیلی از آمریکاییها آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ بزرگ نبوده. آمریکا در سال ۱۹۵۲ کشور بزرگی نبود. اما اگر یک مرد غیرهمجنس گرای سفیدپوست از طبقه مزدبگیر بودید، رؤیای آمریکایی شما به چالش کشیده میشد. این همان عصبی است که ترامپ لمس کرده و هم توضیح دهنده میزان محبوبیت اوست و هم احیای عمومی برتری طلبان سفیدپوست.
- مردان سفیدپوستی که به دونالد ترامپ رای دادند و از حزب جمهوریخواه و «راست آلترناتیو» حمایت کردند از چه چیزی عصبانی اند؟ مردان سفیدپوست قدرتمندترین گروه اگر نگوییم در جهان، در کشور هستند. چرا باید خشمگین باشند؟
- بخش عمده قضیه به برداشتها برمی گردد. اگر به مفهوم امتیاز سفیدبودن فکرکنید، بیشتر کسانی که از این امتیاز بهرهمند هستند آن را حس نمیکنند. وقتی به واقعیتهای امتیاز سفیدپوست بودن اشاره میشود و حباب «شایسته سالاری» و «سختکوشی» میترکد، آنها احساس ناراحتی میکنند. صاحبان این امتیازات این حباب را دوست دارند. یکی از خوبیهای امتیاز داشتن این است که نباید با این واقعیت که شما از امتیازی ناعادلانه برخوردارید رو در رو شوید. این بدان معنا نیست که شما شخص بدی هستید، فقط واقعیتی است که باید آن را به رسمیت شناخت. خیلی از سفیدپوستان حالتی به شدت تدافعی به خود میگیرند، چون فکر میکنند مسئله به شخصیت آنها برمی گردد و به شکلی مرتکب کار بدی شده اند.
- آیا نحوه استفاده ترامپ و رسانههای دست راستی جمهوری خواه از زبان و باورهای نئونازیها و برتری طلبان سفید پوست شما را متعجب میکند؟
- چند سال پیش تلاش کردم درباره جنبش تی پارتی و اینکه چگونه روایتها و منطق آنها مشابه روایتها و منطق برتری طلبان سفیدپوست است، زنگ هشداری را درجامعه به صدا درآورم. مواردی نظیر تمرکز آنها بر اینکه اوباما یک خارجی مسلمان است یا به تصویرکشیدن او با استخوانی که از پرههای بینی اش عبور کرده. روایتهای تئوریهای توطئه و «اخبار جعلی» که توسط جناح راست وارد چرخه رسانههای جریان اصلی میشود، به طرز خاصی نگران کننده است. من به تازگی بازخوانی کتاب «نبرد من» هیتلر را تمام کرده ام و انسان از مشاهده شباهت مورمورکننده بین باورهای او و مثلا نحوه حمله ترامپ به مطبوعات آزاد شگفت زده میشود.
- شما سالهای زیادی را صرف مطالعه سازمانهای برتری طلب سفیدپوست کرده اید. اعضای این سازمانها چگونه رادیکال میشوند؟ رسانههای خبری جریان اصلی عاشق سخن گفتن از «رادیکالیزه شدن» مسلمانان هستند، ولی هیچ اشارهای به همین ویژگی که در مردان سفیدپوست نیز وجود دارد نمیکنند.
- این اتفاق دست کم به دو طریق رخ میدهد. راه اول این است: به کسی که به شیوهای برای نگاه کردن به جهان نیاز دارد یک پاردایم داده میشود. مثلا گفته میشود: «طرز کار جهان اینطور است. به این شکل است که دنیا را از شما میگیرند.» گام بعدی یک طرح اقدام است. این چیزی است که باید در مورد آن یک تجزیه و تحلیل داشت. سپس به این استدلال میرسیم که: «هر کاری که در این باره میکنی، حالا فهمیدهای که کار دنیا واقعا چگونه است؟»
برای کله پوستیهایی که من پیرامونشان مطالعه کردم، طرح اقدام آنها جنگ نژادی بود: ما میخواهیم آمریکا را بازپس بگیریم. ما میخواهیم این آدمها را با ارعاب از «محلات خودمان» بیرون کنیم. ما باید کشور را از دسیسه جهانی یهود که ما را از قدرتهایی که به هنگام تولد از آن برخوردار بوده ایم محروم میکند پاکسازی کنیم. خطاب این منطق خیلی از جوانان به خصوص مردان جوانی است که طرز تفکر ساده سازی شدهای نسبت به جهان دارند. منطقی که با درک ساده سازی شده و دو وجهی آنها نسبت به جهان به عنوان یک بازی صفر و صدی سخن میگوید: «کسی دارد به دست میآورد پس من باید از دست بدهم. این طرح اقدام است.» راه ساده انجام این کار از طریق خشونت است.
- ایدئولوژی نژادپرست از کجا میآید؟
- این تقریبا امری ثانویه است. نژادپرستی یک ابزار است. این طور نیست که، چون آنها نژادپرست هستند به این گروهها میپیوندند. آنها به این عالم میپیوندند و نژادپرستی به راهی برای قدرت بخشیدن به خودشان تبدیل میشود. در اصل مسئله به جنسیت مربوط میشود و مردان سفیدپوست احساس میکنند که دارند دنیایشان را از آنها میگیرند. نکته مربوط به راست آلترناتیو این است که در طول سالهای ریاست جمهوری اوباما آنها فقط در فضای اینترنت حضور داشتند. آنها از فرهنگ تجاوز شکوه و شکایت و آن را ترویج میکردند. اما کاری که آنها انجام میدادند تاثیری بر دنیای بیرون نداشت. آنها پشت رایانه هایشان مینشستند و میتوانستند این جهان آلترناتیو را که در آن احساس قدرت میکردند خلق کنند. سپس ترامپ از راه رسید و این در استعاری را گشود و آنها به خیابانها ریختند.
- فکر میکنید دونالد ترامپ یک برتری طلب سفیدپوست است؟
- ساده است که انسان درباره اعضای گروههای نازی و کوکلاس کلان صحبت کند و به اینکه چگونه برتری طلبی سفیدپوستان یکی از راههای اولیهای است که جامعه آمریکا از طریق آن سازماندهی میشود.
روزی که حادثه قتلهای شارلوت ویل رخ داده بود در شبکه سی ان ان از من پرسیدند که اگر سخنرانی نویس دونالد ترامپ بودم چه مینوشتم. هر چند که من جواب دیگری دادم، ولی دلم میخواست بگویم که فکر نمیکنم او این را بفهمد. فکر نمیکنم او به قدر کافی باهوش باشد. فکر نمیکنم که او واقعیت حضور نژادپرستی را در آمریکای سال ۲۰۱۷ درک کند. روشن بگویم، فکر نمیکنم که دونالد ترامپ زندگی اش را به عنوان یک برتری طلب سفیدپوست سازماندهی میکند. ولی معتقدم که دونالد ترامپ یک برتری طلب سفید پوست است. چون او نژادپرستی خودش را به چالش نمیکشد. این حرف من در مورد تمام سفیدپوستانی صدق میکند که وقتی به آینه نگاه میکنند در این باره نمیاندیشند که آنها چگونه از برتری طلبی سفیدپوستان منتفع میشوند. اگر در این سیستم مشارکت کنید و از آن نفع ببرید، پس به واقع شما یک برتری طلب سفید پوست هستید.
- آیا اشتغال فکری جناح راست به «جنگ با کریسمس» - که البته وجود خارجی ندارد - با برتری طلبی سفید پوستان مرتبط است؟
- با وجود ترامپ به نوعی شاهد عادی شدن شعارهای برتری طلبی سفیدپوستان هستیم. «کریسمس مبارک» گفتن در بستر دست راستی جنگ فرضی با کریسمس، واکنشی است دربرابر چند فرهنگی. رای دهندگان ترامپ و دیگر محافظه کارانی که به این زبان واکنش نشان میدهند، معتقدند که گفتن «کریسمس مبارک» یک بیانیه سیاسی است چرا که آنها احساس میکنند کشورشان و هر چیز دیگری که آن را مقدس میدانند، دارد از آنها گرفته میشود. کسانی که به سخنان مربوط به جنگ با کریسمس دامن میزنند، از مهارتهای لازم برای مدیریت تغییری اجتماعی به شکلی که عملا زندگی شان را بهتر کند برخوردار نیستند.
- شما چگونه با کسانی که این قدر در سیاستهای هویتی سفیدپوستان و پاداشهای روانشناسانه سفید بودن غرق شده اند ارتباط برقرار میکنید؟ آیا این امکان دارد که آنها را از اندیشه سفید بودن رهانید و آنها را تشویق کرد تا در یک حس انسانیت مشترک با دیگران سرمایه گذاری کنند؟
- کسانی هستند که به شدت در این موضوع گیر کرده اند. اما اگر به آن به عنوان یک زنجیره فکر کنید، افرد زیادی بین ما و آنها وجود دارند که میتوانند بر این باور خود پیروز شوند. این حرف حتی در مورد نئونازیهایی که با آنها ملاقات کرده ام نیز صدق میکند، کسانی که اکنون در طرف دیگر ماجرا قرار دارند. راههایی برای رخنه کردن در باورهای آنها وجود دارد. یکی از راههای این رخنه طرح این پرسش است که یک رادیکال نئونازی در کجا بینشی واقعی از جهان پیدا میکند یا حتی کسانی که خواهان «بازگرداندن دوباره بزرگی آمریکا به آن» هستند واقعا به کجا میروند؟ در عمل این حرفها به چه معناست؟ اگر بتوانید این گفتگو را با آنها داشته باشید، خواهید دید که اندک اندک ترکهایی در باورهای آنها پدیدار میشود.
قطعه بعدی پازل این است که ما به افراد سفیدپوستی نیاز داریم که حاضر به انجام فعالیتهای ضد نژادپرستی باشند، این کار مثل نگاه کردن در آینه و پرسیدن این است که: «چرا این کار را میکنم؟ آیا واقعا میخواهم قید امتیاز سفیدپوست بودن و برتری طلبی سفیدپوستی را بزنم؟ یا به این خاطر که خود را راضی کرده ام در راهپیمایی «جان سیاهان مهم است» شرکت کنم، دوست دارم یکی دستی به پشتم بزند و تشویقم کند؟
ارسال نظر