یک نگاه: کیهان؛ حزبی در هیبت یک روزنامه
همشهری ماه/ شماره 81/ صادق زیباکلام:
توضیح همشهری ماه: آقای صادق زیبا کلام عادت دارد حرفهایش را بی پرده و با صراحتی آمیخته با تندی بگوید و البته این طرز تفکر هوادارانی هم در جامعه دارد دیدگاه ذیل نظر شخصی آقای زیبا کلام است و الزاما دیدگاه همشهری ماه نیست.
رهبران حزبی پیر میشوند، بازنشسته میشوند، از کار حزبی کنار میروند یا کنار گذاشته میشوند، با رای اعضای حزب و در کنگره حزب عزلونصب میشوند، حزب دچار انشعاب و بعضا جدایی میشود اما «حزب کیهان» اینگونه نیست. احزاب ممکن است برای تشکیل دولت، مجبور به ائتلاف شوند اما کیهان اینگونه نیست.
اگر حزب در جریان انتخابات شکست بخورد، معمولا رهبران حزبی جای خود را به نسل جدیدی از رهبران میدهند اما در مورد کیهان اینگونه نیست. رهبران حزبی اگر کارآمدی لازم را ارائه ندهندکنگره حزب آنان را کنار میگذارد ولی در مورد کیهان اینگونه نیست.
به بیان دیگر، روزنامه کیهان در عین حال که بخشی از یک جریان نیرومند سیاسی در کشور بهشمار میرود و منعکسکننده دیدگاه و تفکرات آن جریان یا خط سیاسی است و از این بابت به جای رسانه یک کارکرد حزبی پیدا میکند اما و درعین حال فاقد بسیاری از ویژگیهای احزاب و تشکلهای سیاسی است.
کیهان حزب است اما به تعبیر درستتر در مورد آن، یک حزب معمولی نیست.کیهان نیز یک ایدئولوژی بسیار پررنگ، منسجم و شفاف دارد. آنچه در تجزیهوتحلیل کیهان اهمیت پیدا میکند، نسبت یا رابطه آن با قدرت سیاسی نیست؛ به عبارت دیگر مهم این نیست که کیهان چه میزان در تعیین وزرا یا انتصاب مقامات و مسوولان ارشد نظام نقش دارد.
حتی این نیز مهم نیست که کیهان در اختلافات و مناقشات سیاسی کدام طرف سمتوسو را میگیرد. حتی کیهان در اینکه ایران اسلامی باید با کدام کشور بیشتر رابطه داشته باشد و با کدام کمتر و اساسا موضعگیری ایران درقبال این کشور یا آن تحول بینالمللی چه باید باشد هم خیلی ورود پیدا نمیکند. شأن کیهان یا درستتر بگوییم جایگاه و وزن سیاسی کیهان در سطح دیگری است.
کیهان درحقیقت بادبان، سکان و جهتیاب ایدئولوژیک و فکری نظام است. همانگونه که بادبانها کشتی را به حرکت درمیآورند و سکان نیز جهت و سمتوسوی حرکت کشتی را تعیین میکند، کیهان نیز دقیقا از چنین نقشی برخوردار است.
برخی معتقدند کیهان جهت کلی حرکت نظام را هم در عرصه داخلی، هم در سطح منطقه و هم در عرصه بینالمللی نشان میدهد و این جایگاه کمی نیست. اینکه چرا و چگونه شده که در نظام ما یک روزنامه چنین جایگاهی پیدا کرده، در ورای این یادداشت قرار میگیرد.
اینکه چرا از میان همه نهادهای سیاسی و اجتماعی موجود از مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام یا مجلس شورای اسلامی گرفته تا رادیو و تلویزیون تا ائمه جمعه و جماعات، تا نهادهایی همچون جامعه مدرسین حوزه علیمه قم یا روحانیت مبارز، موتلفه و سایرین، کیهان توانسته به این جایگاه برسد، البته که مهم است اما مهمتر از آن فهم، تبیین و نحوه کارکرد خود این جایگاه است.
برخی معتقدند که روزنامه کیهان در حقیقت بادبان ایدئولوژیک کشتی نظام است. بنابراین پرسش مهم این است که این بادبان جهان را چگونه میبیند؟ از نظر کیهان، نظام بینالملل حول محور یک تضاد زیربنایی شکل گرفته و بالطبع جایگاه و نقش ایران اسلامی هم در ارتباط مستقیم با این نظام است که معنا و مفهوم پیدا میکند و در مرحله بعدی هم اساسا کل کارکرد ایران اسلامی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی با این تضاد تعریف میشود.
در یک نگاه کلی، جهان فعلی از دید کیهان تشکیل شده از دو مجموعه کشور یا قدرتها؛ مجموعه اول عبارتند از کشورها یا قدرتهایی که کیهان آنها را «استکبار» مینامد. کشورهای زورگو، سلطهگر، ظالم و متجاوز که شامل کشورهای غربی و وابستگان آنها میشود.
در راس این قدرت شیطانی آمریکا قرار دارد. گروه دوم عبارتند از کشورها و قدرتهای آزاده و مستقل که خوی تجاوز و تعدی به دیگران ندارند. این کشورها و قدرتها عمدتا شامل کشورهای جهان سوم در آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا میشود.
در راس این کشورها و در راس مردم آزاده و مستقل جهان، جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. کیهان سپس وارد مرحله بعدی جهانبینیاش میشود. میان این دو اردوگاه یک تضاد و تقابل مبنایی و جوهری وجود دارد. در نبرد تاریخی میان این دو اردوگاه، پرچمداری اردوگاه استکباری در دست آمریکا و علمداری کشورهای مستقل و مردمی در دست جمهوری اسلامی ایران است.
این شاکله جهانبینی کیهان است و الباقی مناسبات، ملاحظات و نکات دیگر در جنب یا در پرتو و در جوار این ساحت کلی و کلان قرار میگیرد. فیالمثل از دید کیهان، از آنجا که این پیکار تاریخی به سود کشورهای مستقل است، به مرور زمان نیروهای «سفیدها» و «خوبها» بیشتر میشود و در مقابل نیرو و بنیه مستکبران رو به تحلیل میرود.
به عنوان مثال، ترکیه تا چند سال پیش در اردوگاه استکباری بود اما امروز اگر هم کاملا وارد اردوگاه آزادگان و مستقلها نشده باشد، دستکم از اردوگاه استکباری تا حدود زیادی فاصله گرفته است. تحولات لبنان و ظهور حزبالله، فلسطین و حماس دلایل دیگر حقانیت جهانبینی کیهان است. خیزشهای اخیر مردمی جهان عرب از منظر کیهان میخ دیگری است بر تابوت استکبار.
درخصوص جهان استکباری هم کیهان دیدگاهی مشخص و روشنی دارد. کیهان اساسا وجود دموکراسی، آزادی و انتخابات آزاد را در اردوگاه غرب یا اردوگاه استکباری فریب، افسانه و سرابی بیش نمیداند. از دید کیهان، قدرت واقعی در غرب در دست مدیران صنایع نظامی، صاحبان چاههای نفت، صاحبان رسانههای جمعی از جمله مطبوعات و شبکههای بزرگ خبری است.
بسیاری از آنان یهودی و صهیونیست بوده و درنتیجه، صهیونیستها و یهودیها صاحبان اصلی قدرت در غرب هستند. کیهان معتقد است این مجموعهها هستند که در غرب دولتها و حکومتها را میآورند و میبرند.
اگرچه مردم عادی تصور میکنند آنها هستند که رئیسجمهور آمریکا، نخستوزیر انگلستان یا صدراعظم آلمان را انتخاب میکنند. در عرصه جهانی نیز شرکتهای چندملیتی به این مجموعه تعلق دارند و آنها هستند که اقتصاد بینالمللی را در دست دارند.
این اختاپوس اقتصادی و سیاسی پیچیده، نقاب فریبکارانه دموکراسی و حقوق بشر را به چهره خود زده و نهتنها قدرت سیاسی واقعی را در کشورهای متروپل یا غربی در دست دارد بلکه مستقیم و غیرمستقیم تحولات سیاسی و اقتصادی بسیاری از کشورهای دیگر را هم زیرنظر دارد.
از دید کیهان تنها کشورهای واقعی و مستقل در دنیا، کشورهایی هستند که توانستهاند خود را از زیر یوغ بندگی این قدرت شوم جهانی یا استکبار رهایی بخشند. این کشورها عبارتند از: جمهوری اسلامی ایران، سوریه، ونزوئلا، کره شمالی، کوبا و زیمبابوه. مابقی کشورها مستقیم یا غیرمستقیم، کم یا زیاد، اقتصادی یا سیاسی، تجاری یا فرهنگی و به اشکال دیگر، وابسته به این قدرت شیطانی و اختاپوس جهانی هستند.
برخی معتقدند بالطبع تحولات داخل کشور را هم کیهان از پشت عینک جهانبینیاش مینگرد. اقدامات، تصمیمات و سیاستهایی که در جهت رویارویی و ضربه زدن سیاسی، اجتماعی، تجاری و فرهنگی بر استکبار جهانی باشد، درست، مردمی، انقلابی، اسلامی و در جهت منافع محرومان و اقشار و لایههای کمدرآمدتر جامعه هستند. برعکس سیاستهایی که در راستای استکبار باشد از نظر کیهان مردود هستند.
ایضا چهرهها و شخصیتهایی که دیدگاه و نظراتشان مورد تایید استکبار است، خائن، مزدور، ستون پنجم، فریبخورده، وابسته، منافق، منحرف، لیبرال، سکولار، مرعوب و... هستند و متقابلا چهرهها و شخصیتهایی که استکبار را میکوبند و علیه آن موضعگیری میکنند یا تصمیمات و سیاستهایی را اتخاذ میکنند که با مخالفت و اعتراض استکبار مواجه میشود، چهرهها و شخصیتهای مردمی، آزاده، مترقی، متعهد، مسلمان و انقلابی توصیف میشوند.
اینکه جهانبینی کیهان چقدر با واقعیتهای دنیای ما منطبق است، خیلی نیاز به توضیح و بحثوجدل ندارد. اینکه آیا قدرت واقعی در کشورهایی مثل فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و آمریکا و انگلستان و... در دست مردم، احزاب و نهادهای سیاسی این کشورهاست یا در دست یک گروه مرموز پرقدرت که در جایی مخفیانه جمع شدهاند و تصمیم میگیرند که رئیسجمهور آمریکا، نخستوزیر انگلستان یا صدراعظم بعدی آلمان چه کسی و از کدام حزب باشد و اکثرشان نیز یهودی و صهیونیست هستند، خیلی نیازی به توضیح و تفسیر ندارد.
اینکه آیا مطبوعات و رسانههای جمعی در غرب مستقل هستند یا سرنخهایشان در دست چند صهیونیست و سرمایهدار است هم آشکارتر از این است که نیازی به توضیح داشته باشد.
اشکال یا مشکل بنیادی جهانبینی کیهان در جای دیگری نهفته است. این دنیا پر از کشورهایی است که عملا بیرون از تقسیمبندی جهانبینی کیهان قرار میگیرند. بهعنوان مثال آیا هند را باید در مجموعه «استکباری» قرار داد یا «آزاده»؟ ایضا ژاپن، کرهجنوبی، روسیه، چین، یکدو جین کشورهای سابقا کمونیستی، مالزی، اندونزی، تایوان، تایلند، آفریقای جنوبی، برزیل، آرژانتین، شیلی، ترکیه و دهها کشور دیگر در کدام یک از دو اردوگاه کیهان قرار میگیرند؟ اگر بگوییم که این کشورها مستقل هستند، در آن صورت میتوان مستقل بود و در عین حال در پیکار با استکبار هم قرار نداشت.
اگر هم بگوییم این کشورها مستقل نیستند و وابسته هستند به آمریکا و غرب که در این صورت باید تعاریف جدیدی برای استقلال و وابستگی در فرهنگ سیاسی بهوجود آوریم.
مشکل دیگر ایدئولوژی کیهان، تقلیل دادن تحولات بینالمللی و منطقهای در چارچوب جهانبینیاش است. به عبارت دیگر مهم نیست که در عالم واقعیت چه تحولاتی دارند در دنیا اتفاق میافتند.
از دید کیهان همه تحولات در چارچوب همان تضاد بنیادی میان دنیای استکباری و کشورهای مستقل دیده میشود. بهعنوان مثال در سال 1369 که رژیم صدام حسین به کویت حمله برده و آن کشور را به اشغال خود درمیآورد، همه تحلیلها و برداشت کیهان خلاصه میشد در اینکه آن حرکت چه سودی برای آمریکا و استکبار داشته است؟ یعنی بهجای اینکه کیهان تلاش کند تا بفهمد که چرا صدام به کویت حمله کرده است، تئوریهای توطئه و «فرضیههای داییجان ناپلئونی» خودش را میبافد که نفع آمریکا و انگیزههای استکبار از آن حرکت چه بوده است.
به عبارت دیگر از دید کیهان، از آنجا که صدام مزدور و وابسته به آمریکا بود بنابراین واشنگتن به صدام دستور داده بود به کویت حمله برده و خاک آن کشور را اشغال کند. درحالیکه در عالم واقعیت، روح آمریکا هم خبر نداشت که صدام میخواهد به کویت حمله کند و کاخ سفید هم همچون همه دنیا از عمل صدام شگفتزده و غافلگیر شده بود. جنگ تحمیلی میان ایران و عراق مثال بارز دیگری از نگاه ایدئولوژیک کیهان به واقعیات است.
بهزعم کیهان، صدام به دستور آمریکا به ایران حمله کرده بود و در طول هشت سال جنگ هم، آمریکاییها به صدام کمکهای زیادی کردند. ایضا جریانات سیاسی که خوشایند کیهان نیستند هم به آمریکا نسبت داده میشوند؛ از نهضت آزادی گرفته تا جبهه ملی، اصلاحطلبان، مارکسیستها، مجاهدان، ملی- مذهبیها و...
برخی معتقدند در عرصه بینالمللی هم هر اتفاق و رویدادی که مغایر با چارچوب ایدئولوژی کیهان روی دهد به استکبار، صهیونیسم و به آمریکا نسبت داده میشود. متقابلا هر پدیدهای که موافق میل و جهانبینی کیهان اتفاق بیفتد، نتیجه خیزش مردمان مستقل و آزاده جهان و متاثر از انقلاب اسلامی ایران بوده و حجتی است بر درستی جهانبینی کیهان مبنی بر روبهزوال بودن نیروهای استکباری حاکم بر جهان.
بهعنوان مثال، خیزش امروزی جهان عرب که در اساس یک حرکت دموکراتیک و آزادیخواهانه است، از دید کیهان ملهم و متأثر از انقلاب اسلامی ایران توصیف میشود. از نظر کیهان آنها بهدنبال همان اهداف ایران اسلامی هستند.
از نظر کیهان، جنبههای دموکراتیک جنبش اعراب کاملا نادیده گرفته میشود و در عوض خیزش آنان به همان اهداف و آرمانهایی نسبت داده میشود که کیهان به آنها باور دارد؛ همچون مبارزه با آمریکا، با غرب و با اسرائیل.
در ایران کیهان همچنان حرف اول و آخر را میزند. بدون تردید مناسبات سیاسی تاریخیمان دلیل اصلی این موضوع است. واقعیت این است که کیهان به مثابه حزب پیشرو و پیشاهنگ و بادبان ایدئولوژیک حاکمیت کشور باقی و همچنان موثر و نافذ خواهد ماند.
ارسال نظر