گوناگون

چه کسی حساب شعبان بی مخ‌های اقتصاد را می‌رسد؟

چه کسی حساب شعبان بی مخ‌های اقتصاد را می‌رسد؟

پارسینه: یک تیم تمام عیار عملیاتی با دلار‌های نفتی اعراب پشت نوسان‌های ارزی ایران نشسته اند و توسط عوامل آگاه و ناآگاه خود در ایران، در حال دمیدن بر این آتش اند.

دیر نیست که کارشناسان وزارت خزانه داری آمریکا خاطرات خودشان درباره چگونه اعمال فشار ارزی بر ایران در سال ۹۷ را منتشر کنند. چنانکه «ریچارد نفیو» مسئول تیم طراحی تحریم‌ها علیه ایران در آمریکا پنج سال بعد از تحریم‌های سال ۱۳۹۱ شمسی خاطراتش را در کتابی تحت عنوان «هنر تحریم» که به فارسی هم ترجمه شده، منتشر کرد.
«او توضیح می‌دهد که درد تحریم‌ها را چه زمانی، چگونه و برکجا می‌توان وارد کرد و در عین حال، استقامت طرف مورد تحریم را چگونه و براساس چه شاخص‌هایی می‌توان سنجید و تحریم‌ها را چگونه متناسب با این شاخص ها، تنظیم و بازتنظیم کرد که بیشترین تأثیر را برجای بگذارد».
آنچه اکنون نیز در بازار ارز ایران در حال رخ دادن است یک کودتای تمام عیار ارزی است که هدف معینی دارد. هسته پیش برنده و تحریک کننده نبرد ریال، ریشه در خارج از کشور دارد. یک تیم تمام عیار عملیاتی با دلار‌های نفتی اعراب پشت نوسان‌های ارزی ایران نشسته اند و توسط عوامل آگاه و ناآگاه خود درایران، در حال دمیدن بر این آتش اند.
پیچیدگی شرایط از آنجا دشوار می‌شود که بخش قابل توجه‌ای از مردم بدون اینکه بدانند و فقط به واسطه حفظ منافع خود در برابر تلاطمات ارزی دقیقا درجهت هدف کودتاگران وارد بازی بازار شده اند و همین مسئله مدیریت بازی را و روش‌های مواجه با آن را سخت پیچیده‌تر کرده است.
از نقطه نظر تحلیل بازیگر، منافع بازیگران خرد که متاسفانه تعدادشان قابل توجه هم هست در تضاد با اکثریت و در بلند مدت به زیان خودشان تمام خواهد شد. اما غلبه نگاه‌های کوتاه مدت در سرمایه گذاری مانع از توجه به عمق مسئله می‌شود.

مسئله از آنجایی غامض‌تر می‌شود که بخش قابل توجه‌ای از اقتصاددانان و صاحب نظران اقتصادی در تحلیل شرایط موجود مثقالی برای عوامل کودتاچی شان وجودی قائل نیستند. تو گویی آنچه در شش ماه گذشته رخ داده و دارد رخ می‌دهد صرفا ناشی از افزایش نقدینگی یا عواملی مثل آن است و بس.
این اقتصاددانان و کارشناسان همان شعبان بی مخ‌های اقتصاد ایران اند که برآیند فعالیت شان در تضاد با منافع ملی است. این‌ها همان کسانی هستند که سال پیش در چنین زمانی می‌گفتند با دلار ۳۸۰۰ تومانی اشتغال ایجاد نمی‌شود و باید نرخ ارز را افزایش داد حالا می‌بینند که همان اشتغال نیم بند کشور هم با ارز ۱۵ هزار تومانی رو به زوال می‌رود.

این جماعت همان کسانی هستندکه نوشتند برای افزایش صادرات باید نرخ ارز را بالا برد حالا، اما در برابر رشد وحشتناک قاچاق معکوس از کشور (صادرات کالای مفت) زمزمه بازگشت کارت سوخت سر داده اند و صحبت از بنزین چند هزار تومانی برای کنترل مصرف می‌کنند.
این شعبان بی مخ‌ها همان افرادی هستند که می‌گفتند اگر نرخ ارز ۱۰۰ درصد گران شود نهایتا فقط ۲۰ درصد بر قیمت کالا‌ها اضافه می‌شود اکنون وقتی خودشان آوار قیمت‌ها را روی سر طبقه متوسط می‌بینند درخواست افزایش حقوق کارمندان را مطرح می‌کنند.
این‌ها همان افرادی هستند که دو ماه پیش گفتند اگر بازار ثانویه ارز در این کشور راه بیفتد و این بازار تعمیق شود مشکلات ارزی حل خواهد شد و بازار به ثبات خواهد رسید و متاسفانه نشد که نشد که نشد. لیست افاضات این شعبان بی مخ‌ها زیاد است؛ خیلی زیاد.

این شعبان بی مخ‌ها چوب و چماغ ندارند، اما می‌توان آن‌ها را جزو الواط و لات و لوت‌های کت و شلوار پوش اقتصاد ایران به شمار آورد که مخالفین خودشان را سال‌ها با انگ سواد و بی سوادی از میدان رانده اند و حالا که نوبت حساب کشی به خودشان رسیده می‌گویند: «ما اینو نگفتیم، اونو گفتیم» به همین راحتی!

کشور به شکل جدیدی از نادانی مواجه شده؛ نوعی از دانایی که نمود جدید نادانی است. اقتصاددان‌هایی با سر‌های بزرگ و مغز‌های کوچک! و تراژی ارزی اینگونه آغاز شد!
* سید جواد سیدپور

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار