رواج تعبیر خواب در زمان حضرت یوسف (ع)

پارسینه: در دوران یوسف (ع) آنچه رایج بود به قرینه آنچه در قرآن آمده، عدهای از عالمان در دربارها بودند که اینها معبّر خواب بودند. یعنی تعبیر خواب آن دوره رایج بود.
روایت زیبایی است که انبیاء که مبعوث میشدند، هرکدام در هر زمانی که مبعوث میشدند معجزهشان مرتبط با آن علم رایج آن دوره بوده است؛ زمانی که موسی (ع) مبعوث شد، اژدها شدن عصا از سنخ سحر نبود، ولی در آن ردیف بود. چون آنها ریسمانها را میانداختند و حرکت میکرد، مردم خیال میکردند اینها تکان میخورند. اما موسی عصا را انداخت «فَإِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعى» (طه/۲۰) یک اژدهای واقعی شد. همین جریان زمان عیسی (ع) وقتی طب در آن زمان بود، عیسی (ع) مرده را زنده کرد. عیسی (ع) مریضیهای لاعلاج را شفا میداد که طب از آن قطع امید کرده بود. در زنده شدن مرده که قطعاً برای آنها راهی در این نبود تا از این منظر اول عالمان آن زمان مورد خطاب باشند. قشر فرهیخته آن دوره مورد خطاب قرار بگیرند. در دوره پیامبر که فصاحت و بلاغت بود باز قرآن آمد که هم از جهت بلاغت و فصاحت ظاهری در اوج بود و هم از جهت بلاغت و فصاحت باطنی یعنی نظام معنا که بهترین معانی، بالاترین معانی، هدایتگری نهایی در این بود که جاودانه هم هست.
رواج تعبیر خواب در زمان حضرت یوسف (ع)
در دوران یوسف (ع) آنچه رایج بود به قرینه آنچه در قرآن آمده، عدهای از عالمان در دربارها بودند که اینها معبّر خواب بودند. یعنی تعبیر خواب آن دوره رایج بود. علمی بود که خیلی ترویج داشت، لذا یوسف از همین درون زندان، همین مسأله زمینه چینی میشود برای تعبیر خوابی که بعداً همه معبرین از تعبیر آن عاجز میشوند.
تعبیر خواب را خدا به یوسف (ع) عنایت کرده است
تعبیر خواب یوسف در زندان مربوط به علم رایج آن زمان است منتهی «ممّا عَلّمنی ربّی» نه مثل آنها با کسبشان و تحصیلشان و خواندنشان یاد گرفته باشند، خدا عنایت کرده است؛ لذا میگوید: تعبیری که از خواب شما بیان میکنم «ممّا علّمَنی ربّی» این نشان میدهد آدم باید حواسش باشد. هرکس به دنبال علم هست، هرگاه طهارت وجودیاش بیشتر باشد، خدای متعال افاضه میکند و علمش «علّمنی ربّی» میشود. اگر علم کسی «مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی» شد، این پایان ندارد، هلاکت ندارد و بقاء دارد.
علم تأویل و تعبیر حضرت یوسف (ع) ز. سنخ علوم بشری نیست
«قالَ لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُما ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ» این آیه شریفه پس از آن بود که دو نفر همراه یوسف وارد زندان شدند و پس از مدتها که در زندان بودند، احوال حضرت یوسف را دیدند که از محسنین است و از کارهای همه گرهگشایی دارد، اینها هم خوابی دیدند، خدمت حضرت آمدند خوابشان را عرضه کنند تا گره از کار اینها گشوده شود؛ لذا خوابی که داشتند این بود که یکی دیده بود دارد انگورها را میفشرد تا برای شاه و پادشاه خمر و شراب را آماده کند و دیگری خواب دیده بود طبقی از نان بر سرش است و حرکت میکند و پرندگان از این طبق میخورند. آمدند به حضرت یوسف عرض کردند: ما این دو خواب را دیدیم. برای ما تعبیر کنید! حضرت فرمود: قبل از اینکه غذا بیاورند من به شما میگویم که این غذایی که امروز میآورند چیست و چه خصوصیاتی دارد و چیست. اینکه حضرت میفرماید: قبل از اینکه غذا بیاورند من برای شما میگویم به چه معناست؟ چرا حضرت یک چنین تعبیر رؤیا را به این مسأله موکول
کردند؟
علت اینکه حضرت این را مقدم کرد برای این بود که میخواست بیان کند تعبیر خوابی که میخواهم برای شما بکنم تعبیر یقینی است و ظنی و گمانی نیست. چون تعبیر خوابها همه به احتمال است و هیچکدام از معبرّین با قاطعیت نمیتوانند بگویند این چیست. آنهایی که به کسب به این علم میرسند یعنی دنبال علم میروند، هیچگاه با قطع و یقین نمیتوانند بگویند: تعبیر خواب و تفسیرش چیست. اما حضرت یوسف (ع) میخواست نشان بدهد که علم تأویل و تعبیری که دارد از سنخ علوم بشری نیست لذا با قطع و یقین برای شما میگویم. برای اینکه این را برای اینها ملموس و محسوس کند و باور ایجاد کند از غذایی که معلوم نیست چیست، به اینها اخبار میکند این غذا چیست تا اینها از این یقین کنند که آن هم قطعی خواهد بود. حضرت میخواهد از این یقین استفاده کند تا تبلیغ توحید را محقق کند. «عَلَّمَنِی رَبِّی» تعلیم خداست نه کسب من!
مدیت بحران؛ علم دیگری از حضرت یوسف (ع)
تعبیر دیگر این هست که «مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی»، «مِمَّا» یعنی این بعضی از علومی است که از خدا به من افاضه شده، یعنی من علوم دیگری هم دارم. این عرضه است به اینکه دیگران هم بیایند به دنبال علوم دیگر هم باشند که بعد در مدیریت بحران که در وضع قحطی پیش آمد، مدیریت بحران جزء علومی بود که یوسف داشت و توانست به بهترین وجه بروز بدهد و پیاده کند و بتواند مردم را از قحطی نجات بدهد.
اگر در نظامی مؤمنین طهارت وجودیشان را بیشتر کنند، در همین علوم کسبی هم خدای سبحان افاضات بیشتری دارد، یعنی گاهی میبینید که راه حل در وقتی انسان به دنبالش است و طهارت در وجودش نیست، تضرع در وجودش به جانب خدا نیست، گاهی جلوی دستش است، ولی متوجه نمیشود. هرچه این رابطه را با خدا قویتر کند منتقل میشود به فرمولی که باید پیدا کند، میبیند جلوی دستش بود و تا الآن از آن غافل بود؛ لذا هرکسی در ظرف خانواده و اجتماعش، هرچقدر وجودشان را طاهرتر بکنند، تضرعشان را به درگاه الهی بیشتر کنند، عنایت خدا در نشان دادن راه به آنها بیشتر میشود؛ لذا مسئولین اگر وقت زیادی برای خدمت به مردم میگذارند، این نوع تضرع و رابطه را هم جزء برنامههایشان ببینند. خدای سبحان وعده داده در این مواقع امداد بکند.
منبع: برنامه سمت خدا
ارسال نظر