موفقیت تضمینی اقا زاده های سینماگران
پارسینه: فرزندان کارگردانهای سینما برای بازیگر شدن مسیر همواری در پیش دارند. بیشتر کارگردانها به فرزندانشان اجازه دادهاند آنها در کودکی مزه بازیگرشدن را بچشند...
باران کوثری در شش سالگی در فیلمی به کارگردانی مادرش (نرگس) بازی کرد. سال بعد نیز در فیلم« روسری آبی» در نقش خواهر کوچک فاطمه معتمدآریا ظاهر شد. دیگر فیلم او« بهترین بابای دنیا » ساخته داریوش فرهنگ است که در آن نقش دختر مهدی هاشمی را بازی میکند.
پگاه آهنگرانی در پنج سالگی بازیگر فیلم« گربه آوازهخوان » (کامبوزیا پرتوی) شد و نقشی کوتاه را تجربه کرد. گلدونه همراه برادرش حسن از پرورشگاه فرار میکند تا پدر و مادر واقعیاش را پیدا کند و او گلدونه قلابی قصه بود. پگاه فرزند جمشید آهنگرانی (طراح صحنه و لباس و کارگردان) و منیژه حکمت (کارگردان و برنامهریز) است و در تمامی فیلمهای مادرش بازی کرده است. اما فعالیتش را در زمان کودکی با فیلمی آغاز کرده که متعلق به خانواده خودش نبوده است. این بازیگر در ادامه مسیرش پیشرفت خوبی داشت و سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به خاطر بازی در فیلم «دربند» از آن خود کرد.
مهراوه شریفینیا به خاطر اینکه پدر و مادری هنرمند داشت، خیلی سریع راه ورود به سینما را پیدا کرد. فیلم «دزد عروسکها »و نقش لیلا نقطه شروع این بازیگر در هشت سالگی بود. یعنی زمانی که او دغدغه مشق و مدرسه نداشت و با خیال راحت میتوانست به کار بازیگریش برسد. جالب این که مهراوه شریفینیا 20 سال بعد نیز دوباره با محمدرضا هنرمند کارگردان دزد عروسکها تجدید دیدار کرد و این بار در سریال «آشپزباشی» نقش یک دختر جوان را ایفا کرد.
ملیکا شریفینیا دختر دیگر شریفینیا نیز در هشت سالگی یک نقش کودک درست و حسابی را در فیلم « اشک و لبخند» (شاپور قریب) از آن خود کرد. او در این فیلم نقش دختر فرامرز قریبیان را بازی میکرد.
لیلا حاتمی در شش سالگی در فیلم« کمالالملک» نقش کودکی کمالالملک به کارگردانی پدرش علی حاتمی را بازی کرد. لیلا حاتمی و لیلی رشیدی در دوازده سالگی برنامهای تلویزیونی را با هم اجرا میکردند که نامش « صندوقخانه» و اجرایش با مرضیه برومند بود.
پولاد کیمیایی، فرزند مسعود کیمیایی (فیلمساز) اولین بار سال 1367 در فیلم« سرب» به کارگردانی پدرش نقش کودکی را بازی کرد که همراه با چند کودک دیگر جلوی در سینما نشسته بودند و یکی از آنها داشت برای بقیه داستان فیلمی را که دیده بود، تعریف میکرد. آنها که پول نداشتند تا به سینما بروند داستان فیلم را میشنیدند.
پولاد در آن زمان هشت سال داشت و خودش پیشبینی نمیکرد در آینده بازیگر ثابت فیلمهای پدرش شود. برای تکمیل این گزارش باید به رضا داوودنژاد هم اشاره کنیم که در شش سالگی در فیلم «بیپناه» به کارگردانی پدرش بازی کرد. او در آن فیلم فرزند یک مرد معتاد بود که از سوی یک فروشنده مواد مخدر به گروگان گرفته میشد.
کارگردانها و بازیگران مطرح با آوردن فرزندانشان به سینما یک بازی برد ـ برد را ترتیب میدهند. حضور یک کودک غریبه در پشت صحنه یک کار نمایشی دردسرهایی دارد که هر کسی نمیتواند آن را تحمل کند؛ ولی وقتی پدر و مادرها خودشان جزو گروه تولید باشند ماجرا فرق میکند. آنها سر صحنه از کودک دلبندشان مراقبت میکنند تا او احساس غریبگی نکند. وقتی کودک با فضا انس بگیرد، بازی بهتری ارائه میدهد و همه چیز به نفع فیلم تمام میشود. در این فرآیند، بازیگران کودک هم سود میبرند. همه بازیگران مورد اشاره امروز در سینما و تلویزیون برای خودشان جایگاهی کسب کرده و پیشرفت داشتهاند. شاید اگر در کودکی پایشان به سینما باز نمیشد، امروز جایی در دنیای فیلمها و سریالها نداشتند. البته بازنده این بازی کودکان مشتاقی هستند که دوست دارند اگر شده حتی برای یک لحظه جلوی دوربین ظاهر شوند، اما دستشان از زمین و آسمان کوتاه است.
ارسال نظر