گوناگون

عوامل ستاره حیات سریال های تلویزیونی را بررسی کردند

پارسینه: گاه پخش یک سریال از تلویزیون بهانه خوبی است که ساعتی را در کنار عوامل آن مجموعه باشیم و درباره آن کار صحبت کنیم.

گاه پخش یک سریال از تلویزیون بهانه خوبی است که ساعتی را در کنار عوامل آن مجموعه باشیم و درباره آن کار صحبت کنیم.

این اتفاق به‌ویژه درباره سریال‌های پرطرفدار در رسانه‌ها مرسوم است ولی اگر قرار باشد در نشست‌هایی که برای سریال‌های مختلف ترتیب می‌دهیم فقط درباره مسائل مربوط به همان اثر بپرسیم، گفت‌وگوها صرفا تا زمانی که آن سریال روی آنتن یا در حافظه مردم است تاریخ مصرف دارند و این شد که تصمیم گرفتیم با حضور عوامل هنری هر مجموعه علاوه‌بر برخی مسائل مطرح در همان اثر، به معضلات روز عرصه فرهنگ و هنر و کار در تلویزیون نیز بپردازیم.بنابراین در نشست‌مان با فریبا بانک ‌توکلی تهیه ‌کننده، جواد ارشاد کارگردان و نیما رئیسی و هما ارشاد بازیگران سریال ستاره حیات که پخش آن هفته گذشته از شبکه سه سیما به پایان رسید، بحث به اطلاعات و دانش مردم از اورژانس کشیده شد، از سوانحی که به دلیل نا آگهی رخ می‌دهند و حتی سریال‌سازان و موضوعات کلانی چون سری‌سازی در تلویزیون ایران پرداختیم.

گفت وگو با عوامل این سریال از نظرتان می‌گذرد:

آقای رئیسی چطور می‌شود که بازیگر گزیده‌کاری چون شما همزمان در دو سریال بازی کند. فکر می‌کنم شما همزمان با سریال پروانه، در این سریال هم در نقش یک فعال اورژانس بازی می‌کردید.

رئیسی: بعضی از کارها این ارزش را دارد که بخواهید برای آنها وقت بگذارید. این سریال هم به نوعی ادای دین بود.

البته این جمله ممکن است خیلی این روزها کلیشه شده باشد اما آنچه مهم است نفسِ کارهایی این چنینی است که هیچ گاه کلیشه نمی‌شوند.

این مجموعه هم بسیار پرزحمت و پرمرارت بود تا بتواند آدم‌هایی از این دست را به تصویر بکشد.

از طرف دیگر به نظرم این از جذابیت‌های بازیگری است که شما این فرصت را پیدا می‌کنید که بتوانید در جایگاه آدم‌ها، حرفه‌ها و نقش‌های مختلف قرار بگیرید و در عمر کوتاه خود نقش آنها را بازی کنید البته باید به جای نمایش دادن، جای شخص مورد نظر زندگی کنید تا بتوانید آن سبک زندگی را لمس کنید.

توکلی: البته رئیسی به سختی کاری را قبول می‌کند اما ما به هر شکل در خدمتش خواهیم بود. درباره کار هم باید گفت که واقعا سخت بود. حدود دو سال طول کشید تا به فرم کنونی فیلمنامه برسیم. مردم بیشتر به سریال‌های ملودرام عادت دارند و اکثرا هم به این سریال‌ها آب بسته می‌شود.

ما از این سبک‌های معمول دور بودیم و بیشتر هم هدفمان معرفی این شغل و چالش‌هایش بود. ورژن‌های مختلفی از فیلمنامه این سریال در دست است که چندین نسخه آن را خود ارشاد نوشته است تا رسیدیم به اینکه افراد این پایگاه را محور قرار دهیم.

افرادی که در این پایگاه هستند هر کدام داستان‌ها و ماجراهایی دارند که به نوبت در این 13 قسمت معرفی شده‌اند . ماجرای کامران تفتی و کار کردن با برادر عقب‌مانده او در سریال یکی از سخت‌ترین قسمت‌ها بود.

پسری که نقشش را علیرضا برزگر بازی می‌کرد واقعا خودش هم به این معضل دچار است، او زندگی خودش را بازی کرد و ارشاد توانست ارتباط خوبی با او برقرار و اعتمادش را جلب کند. مخصوصا در صحنه‌ حادثه‌ای که می‌ترسید.

خانواده برزگر همکاری بسیار خوبی با ما داشتند. داستان‌های دیگر دغدغه پدر و مادر رضا و دغدغه خود رضا برای ازدواج بود که عاشق دختر رئیس پایگاه می‌شود.غیر از اینها حجب و حیایی در این فیلمنامه بود که من بسیار دوستش داشتم.

در برخی سریال‌های فعلی، نوعی بی‌پروایی و در ارتباطات رواج پیدا کرده است که شاید توجیه سازندگان آنها این باشد که آدم‌ها به همین راحتی زندگی می‌کنند اما به اعتقاد من این سبک با زندگی اصیل ما فاصله دارد.

در اینجا نجابتی که افراد در ارتباط با یکدیگر داشتند برجسته شد.ارشاد به اصول اخلاقی معتقد است این را به دلیل اینکه همسرش هستم نمی‌گویم بلکه در کارش دیده‌ام. حتی برای انتخاب بازیگر من به عنوان تهیه‌کننده کار با او مشکل داشتم چون برای نقش رضا زیر بار نمی‌رفت و برای انتخاب سختگیری می‌کرد؛ مثلا می‌گفت فلان شخص نجابت لازم برای این کاراکتر را ندارد.

من این را بخش مثبت قضیه می‌دانم.

فقط این اتفاقات نیستند که زندگی را جلو می‌برند بلکه سریال مربوط به زندگی آدم‌هایی بود که به نوبت وارد داستان می‌شوند و بیننده زندگی‌شان را می‌بیند و قضاوت می‌کند.

به نوعی یک زندگی واقعی است و همانطور که در محیط کار و اجتماع به تنهایی زندگی نمی‌کنیم این چندقهرمان بودن در سریال هم نمود پیدا کرده است.

امیدوارم هم مردم خوششان آمده باشد و هم هنرمندان تمایل داشته باشند که در ادامه این کار همکاری کنند.

فکر می‌کنم مردم اطلاعات نسبی درباره این حرفه به دست آورده‌اند و با موقعیت‌های پزشکی و بحث‌های تکنیکی آن در حد ابتدایی آشنا شده‌اند.

با این حال سری‌سازی تجارب ناموفقی هم داشته است شما چطور فکر می‌کنید؟ چقدر راه برای این موضوع هموار شده است؟

جواد ارشاد: یک مساله حیاتی این است که ما کشور حادثه‌خیزی داریم. به آمار مرگ‌های ناشی از تصادف‌ها و تلفات ناشی از بی‌توجهی و نا آگاهی آدم‌ها نسبت به مسائل احتیاطی و زندگی اجتماعی و مدنی نگاه بیندازید.

اهمیت این موضوعات در حدی است که شاید بتوان در حدود 3000 قسمت هم سریال ساخت. برخی از ما دچار خرافاتی هستیم که نه در فرهنگ ایرانی ما اصالت دارد و نه در فرهنگ اسلامی ما هست. به طور مثال شخصی بر اثر بی‌احتیاطی تصادف می‌کند یا دچار سانحه‌ای می‌شود و بعد ما می‌گوییم قسمتش بود یا من خواب مرگش را دیده بودم!اگر ستاره حیات ادامه پیدا کند یک مضمون اصلی خواهد داشت و آن این است که حوادث اتفاق می‌افتند چون ما امکان وقوعشان را فراهم می‌کنیم. ما می‌توانیم امکان وقوع حوادث خوب یا بد هر دو را فراهم کنیم.

می‌توانیم کشوری داشته باشیم که در 365 روز آن جشن می‌گیریم یا اینکه مردم همه سال را افسرده باشند. اگر این چند ماهه اخیر مردم شاد بوده‌اند به این خاطر است که خودشان لوازم این شادی را ایجاد کرده‌اند.من در حدود 20 سال پیش طرحی را به معاون وزیر بهداشت ارائه کردم با این عنوان که تندرستی در یک قدمی شماست که در حدود 100 آیتم برای آن پیش بینی و طراحی شده بود.

آن زمان گفتم این طرح برای شما منفعتی دارد که به میلیاردها تومان می‌ارزد چون تخت‌های بیمارستان‌ها را از بیمار و از ازدحام خالی می‌کند.کافی است نکات سلامتی در کشور ما نهادینه شود. ما معمولا رژیم غذایی سالمی نداریم، اهل ورزش و دویدن نیستیم، رفتارهای منفی غیر ارادی داریم. حادثه سازیم، در رانندگی مشکل داریم و حتی به ساحل هم که می‌رویم موارد ایمنی را رعایت نمی‌کنیم.

این مسائل در فیلم‌های ما گفته نمی‌شود و این دغدغه ستاره حیات بود. در فیلم‌های خارجی کارهای فرهنگی انجام می‌شود.

به طور مثال شما در سریال‌های خارجی صحنه دویدن را زیاد می‌بینید.

توکلی: این نکات آنقدر مطرح شده است که مثل صدای بوق و دیگر آلودگی‌های صوتی در شلوغی و ازدحام گم می‌شود و به گوش نمی‌رسد.

اما کار تصویر تاثیرگذار است. معمولا بعد از پایان یافتن هر قسمت از سریال دوستان و آشنایان و مخاطبان با من تماس می‌گیرند و نظرات خود را بیان می‌کنند.

در یکی از قسمت‌های این سریال که به مزاحمت‌های تلفنی پرداخته شده بود، نیما رئیسی روبه دوربین و به طور جدی با مخاطبان سخن گفت که این بیننده‌ها را شوکه کرده بود.

ارشاد: زمانی باید تذکر بدهید و زمانی هم باید گوش طرف را درمورد مساله‌ای بپیچانید. به نظرم اگر نیما رئیسی هم به روش معمول بازی می‌کرد کلیشه می‌شد.

بنابراین رو به دوربین و به طور جدی دیالوگ خود را گفت. ما خواستیم از سیستم فاصله گذاری برشت استفاده کنیم.ترمزهایی برای مردم گذاشته شده که خیلی خوب نیست. مردها باید باور کنند که به زن‌ها احترام بگذارند و این احترام در واقع به شخصیت خودشان است. مزاحمت‌های تلفنی برای زنان از معضلاتی است که باید رفع شود.

باید این آموزش‌ها در برنامه‌های ما وارد شود تا مردم آنها را ببینند و در ارتباطات روزمره و تعاملات خود داخل کنند. تناقض‌هایی در فرهنگ ما وجود دارد که من کارگردان خیلی وقت‌ها نمی‌توانم بفهمم ریشه آنها کجاست؟ وظیفه رسانه‌ای مثل تلویزیون این است که رفتارهای غلط غیرارادی را به رفتارهای مثبت غیر ارادی تبدیل کند.یکی از سیاست‌های تلویزیون برای جذب مخاطبان این بود که هنرمندان و برنامه سازان را رها کرد و این باعث شد بدآموزی‌هایی از طریق برخی هنرمندان صورت بگیرد.

یعنی برخی برنامه‌سازان به هر توهین و حرکتی متوسل شدند تا مخاطب را به خنده وادارند و پای تلویزیون نگه دارند.

رئیسی: یک چیزی در چند ساله اخیر در تلویزیون رواج یافته؛ اینکه نگاه تلویزیون به عنوان یک رسانه فراگیر به مخاطبانش است، یعنی می‌خواهد ببیند تماشاگر چه چیز را دوست دارد و بعد همان را عرضه کند.

درحالی که این رسانه جمعی نباید پشت تماشاگر پنهان شود بلکه باید جلوی تماشاگر ایستاده و در نمایش آنچه که خوب و بد است، پیشگام شود. تلویزیون نه تنها نباید حد سلیقه مخاطب را پایین بیاورد بلکه باید آن را ارتقا هم بدهد.این رکود قهقرایی که در بعضی از سبک و انواع موسیقی پاپ شاهدیم هم از همین نگاه ناشی شده است.

زمانی جلوی این نوع موسیقی را می‌گرفتند و بعد چون مردم آن را دوست داشتند به یک باره رهایش کردند. حالا گاهی دیده می‌شود که بعضی از خوانندگان زیرزمینی که هیچ آموزشی هم در زمینه موسیقی ندیده‌اند در تلویزیون کار می‌کنند تنها به صرف اینکه مخاطب آنها را دوست دارد.زمانی تله تئاتر به نام مورچه داره از تلویزیون پخش شد که میرلوحی آن را ساخته بود.

روز اول پخش به رئیس وقت تلویزیون زنگ زده شد و انتقاد شد که این نمایش برای لاله زار ساخته شده نه تلویزیون. این تئاتر برای مخاطب محدودی است که به لاله زار می‌آید نه یک رسانه جمعی. بنابراین هر رسانه‌ای جایگاه و ویژگی‌های خودش را دارد که تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی باید آن را لحاظ کند. تلویزیون نباید هنر دست چندم و پایین را که مثلا تماشاگران به آن علاقه‌مند هستند عرضه کند.

اصلا علاقه تماشاگر یا طرفدار کسی بودن در این زمینه ملاک نیست.

جایگاه رسانه‌ای به این وسعت، نمایش هنرهای فاقد ارزش نیست حتی به این بهانه که مخاطب به آنها علاقه‌مند است و آنها را دوست دارد.

توکلی: متاسفانه ما در مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای حرکت درستی را انجام ندادیم. سریال‌هایی که وقتی قسمت اول آنها را می‌بینی اگر 100 قسمت بعد هم به آن مراجعه کنی چیزی را از دست نداده‌ای.

آثاری که صرفا با ظواهر شیک و فضاسازی پیش می‌روند و ما در تقلیدمان فقط از همان جذابیت‌های ظاهری کم می‌کنیم. این سریال‌ها هم همانطور سلیقه مردم را نازل می‌کنند.مدیران گروه‌های تلویزیونی در این زمینه مسئول هستند.

متاسفانه آنها سازندگان این آثار را بیشتر تحویل می‌گیرند و هنوز سریال تمام نشده آمار درمی‌آورند که مخاطبان فلان تعداد بودند و جایزه می‌دهند و... اما هیچکس نمی‌گوید فلان کارگردان‌ها و نویسنده‌ها ایده‌های نویی دارند و تربیت و نجابت در سریالشان دیده می‌شود بیاییم این را پررنگ کنیم.

رئیسی: برخی سریال‌ها می‌خواهند کپی دست چندم سریال‌های ترک شوند. برای همین هیچ قرابتی با زندگی ما ندارند. آن سریال‌ها هم هیچ قرابتی با زندگی واقعی ترک‌ها ندارد؛ چیزهای واهی است که برخی از مردم از آنها خوششان می‌آید.

صرفا اینکه مردم دوست دارند ملاک نیست. البته ما دسته‌ای از تماشاگران که نام آنها را تماشاگر پنهانی گذاشته‌ایم نیز داریم که هیچوقت دیده نمی‌شوند.

توکلی: و محتاج دیدن تصویر خوب هستند.

رئیسی: بله و ما باید خودمان از آنها باخبر شویم. اما تماشاگر عامی که از خواننده فالش‌خوان خوشش می‌آید صرفا به این دلیل که به دل می‌نشیند نیازمند آموزش است.

او اصلا نمی‌داند موسیقی چیست. وقتی فلان اثر اصلا موسیقی به حساب نمی‌آید به دل نشستن یا ننشستن‌اش چه فرقی می‌کند؟ متاسفانه رسانه سعی می‌کند پشت تماشاگر پنهان شود.

این پارادوکس عجیبی است.

برخی از ما در مقابل اینکه می‌گویند رسانه وظیفه آموزش دارد گارد می‌گیریم در حالی که حقیقتا چنین وظیفه‌ای دارد.

رسانه باید به مردم خوراک فرهنگی درست بدهد.

در این صورت مردم ابتدا آگاهی پیدا می‌کنند و در ادامه از آثار خوب هم خوششان می‌آید. پشت مردم پنهان شدن اشتباه است.

توکلی: در این سریال دخترم هما نقش مهتاب را بازی کرد.

بازیگران زن بسیاری برای نقش‌های مختلفی به دفتر ما آمدند.

می‌خواستیم ایفای نقش یک دختر مددکار معصوم را به یکی از آنها بسپاریم. زمانی که با آنها صحبت می‌کردیم اولا این نکته قابل توجه بود که باید برای دیدن چهره واقعی‌شان از آنها می‌خواستیم صورتشان را بشویند تا اصل قیافه‌اش را ببینیم که آیا به درد ایفای این نقش می‌خورد! یکی از معضلات ما در کار با خانم‌ها این است که از روز اول باید صریحا بگوییم چنین سبک گریمی در کار ما وجود ندارد.

اگر به شخصیت مهتاب دقت کرده باشید، صورت خود هما است که به قول خودش گریمور زشتش هم کرده و خطوط چهره‌اش را برداشته است.

گریمور هیچ تغییر دیگری در صورت او نداد. حتی برای مراسم عروسی که گریمور فکر می‌کرد ما خوشحال می‌شویم و روی صورت هما کار کرده بود، او اعتراض می‌کرد که چرا مرا شبیه دلقک‌ها کرده است. ما کاری به ممیزی پخش نداریم می‌خواهیم چهره یک دختر معصوم ایرانی را نمایش دهیم. مهتاب نقش دختر بابا را بازی کرده است، چیزی که در سریال‌های ما نیست.

مردم این حس را کم دارند، ارتباط صمیمی بین پدر و دختر. ما با هما مشکلی نداشتیم اما با دیگر بازیگران زن سریال برای رسیدن به نقطه مطلوب مشکل داشتیم.

شب‌ها که به خانه می‌رفتیم گاه آنقدر جواد خسته بود که کارش به هذیان گویی کشیده می‌شد و این ناشی از نگرانی او برای ماحصل کار بود.

حسین محجوب که از دوستان قدیمی ماست نیز مدام به من سفارش می‌کرد مراقب جواد باش.

گاهی بازیگران جای شخصیت‌هایی ایفای نقش می‌کنند که برای مخاطب اصلا باورپذیر نیست. این مساله حداقل برای مهتاب ستاره حیات وجود نداشت. اما درباره سری سازی اظهار نظر نکردید. تلویزیون امروز ما چقدر به این اتفاق نیاز دارد؟

ارشاد: اتمسفرسازی وظیفه تلویزیون است. رسانه ملی می‌تواند اتمسفر آگاهی را در کشور بسازد یا می‌تواند اتمسفر دلقک بازی را رواج دهد. نقش رسانه فضاسازی است، جمعی را در نظر بگیرید که همه دور هم نشسته‌ایم و حرف می‌زنیم، وقتی آدم خوبی وارد می‌شود فضا تغییر می‌کند و همه سعی می‌کنند حرف نامربوط نزنند. تلویزیون هم می‌تواند چنین کارکردی داشته باشد. بعضی با وجود اینکه زبان نشنال جئوگرافی را نمی‌دانند به تماشای آن می‌نشینند. مکان‌هایی که دوربین آن برنامه مخاطب را می‌برد شریف است. اما اینجا بعضی‌ها می‌خواهند با دخترخاله‌شان کار را جلو ببرند، شاید بگویید دختر خودت هم در این سریال بازی کرد.

من اصلا موافق این موضوع نبودم و همان اول هم به هما گفتم اگر نتوانی بازی کنی بی‌رحم‌ترین آدم خود من هستم. بازیگر باید جذاب باشد. منظورم از جذابیت زیبایی نیست.

رئیسی: در واقع منظور اهمیت حضوراست.

همان سمپات بودن.

ارشاد: بله آفرین. این که بازیگر باید آن را داشته باشد. یک چیز دیگری هم مهم است که باید به آن توجه شود. نمی‌دانم چرا برخی فکر می‌کنند فقط جراح مغز آدم مهمی است، در حالی که در دنیای امروز کارگردان مهم است. نویسنده، جامعه شناس یا افرادی که در زمینه علوم انسانی کار می‌کنند اهمیت دارند؛ افرادی که نظریاتی برای اصلاح جامعه دارند.

در حالی که یک جراح آموزش‌های سنگینی را می‌بیند و یک تکنیک را اجرا می‌کند. نمی‌دانم چرا در مغز بچه‌ها کرده‌اند باهوش‌ترین افراد باید دکتر و مهندس شوند. اما باهوش‌ترین فرزندان این مملکت باید در علوم انسانی نظریه پرداز شوند.

اما متاسفانه این جا افتاده که تنبل‌ها علوم انسانی می‌خوانند‍!

ارشاد: ما چرا فقر فیلمنامه داریم؟

رئیسی: در سریال سازی استاندارد دنیا می‌بینیم یک اتفاق در سری اول یک سریال می‌افتد که در سری پنجم آن جوابش را می‌بینیم.

به این نتیجه می‌رسیم که فیلمنامه تمام این پنج فصل از ابتدا نوشته شده است. چرا که گره‌هایی در ابتدای قصه وجود داشته که در سری‌های بعد گره‌گشایی می‌شود یا اطلاعاتی از شخصیت‌ها به مخاطب در سری‌های بعد ارائه می‌شود. اگر قرار باشد سری سازی داشته باشیم باید فیلمنامه آن از پیش مشخص باشد. اما تماشاگر ما برای چنین چیزی تربیت نشده است.

این خیانتی است که ماهواره در چند سال گذشته در حق ما کرد و ما باید از شرش رهایی یابیم.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار