گوناگون

خاطره آیت الله سیدان از کرامت مروج مکتب تفکیک

خاطره آیت الله سیدان از کرامت مروج مکتب تفکیک

پارسینه: به آن آقایان گفتم: شما این خارق عادت را با یک واسطه نقل کردید، من بی واسطه نقل کردم؛ ولی بدانید...

آیت الله سید جعفر سیدان در مراسم نکوداشت مرحوم علامه طباطبایی که سال 90 در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد پیرامون شخصیت علمی علامه طباطبایی و تفسیر المیزان بیاناتی داشتند که فصلنامه سمات به مدیرمسئولی مهدی نصیری آن را منتشر کرده و پارسینه نیز بخشی از آن را منتشر می کند:
حفاظت بر این شخصیت ها(علما و بزرگان) لازم است. ولی حفظ عظمتشان که صد درصد لازم است منافاتی با این ندارد که در مقام علمی و بحث ها و تحقیقات علمی اگر چنانچه انسان حقی را بفهمد، آن حق را مؤدبانه و صحیح تبیین نکند؛ و این همیشه جای خودش را در حوزه های علمی داشته که الحق احق ان یتبع و نحن اتباع الدلیل نمیل حیث یمیل؛ و اصلا تکامل علمی به این است؛ و الا اگر هرچه استادی بگوید شاگردان بخواهند به همان بسنده کنند و بر همان توقف کنند که تکاملی حاصل نمی شود؛ اصلا قرار بر این است.


در پایان عرضم داستان کوتاهی که می خواهم عرض بکنم این است که حتی از افراد کارهای غیرعادی و خارق العاده هم دیده می شود، ولی در عین حال در محیط های علمی، بحث علمی سر جای خودش محفوظ است؛ شخصیت آنها هم محفوظ است؛ و اتفاقا بخشی از این داستان مربوط به خود مرحوم علامه طباطبایی هم هست که عرض خواهم کرد؛ یک شبی بوده که یکی از مشاهیر فعلی که از شخصیت های مشهور و به نام هستند، در جلسه ای دعوت بودند، بنده هم بودم و مرحوم آیت الله مروارید هم بودند؛ مرحوم آیت الله مروارید داستانی با یک واسطه که آن واسطه از معتمدین مشهد بودند از استادشان مرحوم میرزا مهدی اصفهانی نقل کردند؛ یک کار خارق العاده ای از مرحوم میرزا نقل کردند و آن این بوده که مرحوم میرزا به پسرشان گفتند که بیا طلبه بشو و از اهل علم بشو. او هم می گفته با این فقر و فلاکتی که شما دارید، و من در وضعیت داخلی خانه می بینم، آمادگی ندارم و می خواهم بروم کاسبی کنم. بعد ایشان گفته بودند: پسرم! پول می خواهی؟ زمستان بوده و کرسی بوده و یک سینی روی کرسی.- این را آقای مروارید با یک واسطه گفتند و من از ایشان شنیدم ـ گفتند: مرحوم میرزا اشاره کردند به سینی روی کرسی، دیدم سینی روی کرسی زرد و طلا شد! پسرشان خوشحال شد که مثل این که قرار است یک چیزی گیرش بیاید؛ بعد فرموده بودند: پسرم! اگر طلبه شدی خود آقا- یعنی آقا امام عصر علیه السلام- می توانند چه ها بکنند؛ این مال تو نیست! یک اشاره کرده بودند و سینی به حال اول خودش برگشته بود.

آن آقایی که از مشاهیر است و در مجلس بودند، ایشان از مرحوم علامه طباطبایی به یک واسطه نقل کردند که آقایی بودند در قم که از مشاهیر اساتید سطح بودند و به خصوص موقعیت خاصی در لمعه داشتند؛ می فرمودند: ایشان نقل کردند که من به منزل مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه رفتم؛ روز عاشورایی بود و سنگی دستشان بود. گفتند: عاشوراست؛ همه چیز در باطن خون گریه می کند؛ این سنگ را شکاندند، یک قطره خون در آن بود؛ این را هم ایشان نقل کردند که یک کار خارق العاده بود؛ آن کار مرحوم میرزا هم همین طور.

بنده عرض کردم که شما دو بزرگوار از این آقایان با واسطه نقل کردید؛ من اینطور چیزی را بی واسطه نقل می کنم و آن این که ما پیش مرحوم شیخ مجتبی قزوینی اشارات بو علی سینا می خواندیم، 4 یا 5 نفر هم بیشتر نبودیم و بنده پشت گردنم یک غده ای زده بود، می رفتم و می آمدم. یک مرحوم دکتر علی شاملو بود که از دکترهای خوب آن وقت بود؛ این صحبت مال شاید نزدیک 50سال قبل است؛ من ناراحت بودم و هی به پشت گردنم دست می زدم و درد می کرد. درس که تمام شد، ایشان به من فرمودند: بنشین کارت دارم. نشستم. فرمودند: چی شده هی پشت گردنت دست می کشی؟ گفتم: یک غده است که سه چهار روزی است که می روم دکتر و دوا و ناراحتم. گفتند: بیا جلو! رفتم جلو. یک اتاق کوچکی بود؛ انگشتشان را گذاشتند و گفتند: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُون» ؛ یک چیز دیگری هم گفتند که دیگر نفهمیدم. یک کسی می گفت: فوت استادی در همان چیز بود! بله؛ آن وقت باور بفرمایید از حیاط و اتاق- اتاق کوچکی بود در خانه شان- که آمدم بیرون مثل الآن که در خدمت شما هستم و هیچ غده ای نیست، از غده هیچ خبری نبود!

به آن آقایان گفتم: شما این خارق عادت را با یک واسطه نقل کردید، من بی واسطه نقل کردم؛ ولی بدانید نه مرحوم میرزا مهدی اصفهانی حجت خداست، نه مرحوم علامه طباطبایی حجت خداست و نه مرحوم آقا شیخ مجتبی قزوینی حجت خداست! مائیم و عقلمان و مائیم و تعقل و اجتهاد در قرآن و عترت. این حجت بر ماست؛ و لو این شخصیت ها این قدر هم بزرگوار؛ ولی این ها حجت خدا نیستند؛ پس این که بگوییم چون فلان آقا فرموده است، چون فلان شخص مشهور فرموده است، نه؛ اگر کسی اهل تقلید است، مسأله ای نیست. اما اگر کسی قرار بر تحقیق دارد، آن وقت تحقیق باید با آن حالت اجتهاد و تعقل در مطلب بر اساس صحیح باشد، که البته با توجه به این که معتقد به کتاب و عترت هستیم، می گوییم: تعقل در وحی. به خاطر این که بعد از اینکه با تعقلمان به وحی رسیدیم- اگر کسی به وحی نرسیده باشد این حرف را نمی زند- می گوییم: تعقل در وحی ملاک است؛ و از این حدیث شریف حضرت صادق علیه السلام غافل نباشیم که بسیار تذکر مهمی است که فرموده اند: «ایاک ان تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه فی کل ما قال» بپرهیز از اینکه کسی را غیر از معصوم جای معصوم بگذاری و هرچه بگوید، بگویی درست است.

ارسال نظر

  • طلبه

    کاری به ماهیت و عقاید دو مکتب تفکیک و فلسفه ندارم. فقط یه سوال دارم.
    اگر فیلسوفان اسلامی نبودند آیا آقایانی مثل آقای سیدان می توانستند جلوی یورش تفکرات فلسفی و نیمه فلسفی غربیان غیره بشن؟!
    مثلاً می توانند جلوی شبهات مارکسیم را بگیرند؟!

  • کمیل

    من به سیدان کاری ندارم
    ولی فلسفه معنی لغویش یعنی شناخت حقایق اشیا مبنی بر فهم بشری
    و هیچ ربطی به استدلال نداره و کسی که فلسفه نخونده، ناتوان در استدلال که نیست
    آقای طلبه مردم از این ان قلت و قلت ها خسته شدن. یکم معنویت در بیارین از حوزه تون، البته اگه دارین
    نمیبینین مردم از روحانیت بیزارن چون فقط بلدن چهار تا کلمه عربی رو یه جوری بگن که مردم بگن به به چه میفهمه
    یاد ندارن حقیقت اسلام رو به مردم برسونن
    حقیقت اسلام برای هدایت کامله و نیازی به اضافه کردن فلسفه های شما نیست

  • حسین

    باسلام
    مردم اگر علمی رو نتونستن هضم کنند نباید منکرش بشن...
    مثلا به ما میگن خداوند نوریست که علت العلل است
    و وجودی جز او نیست
    و هر چه هست تابش تجلی نور او در کار یکی از صفت هایی
    که عین ذات اوست میباشد...
    این کلام از روایات بدست اومده
    حتی اگر از روایات هم نباشه که این محاله
    ما نباید با چیزی که عین کلمه نجاته ، مخاصمه کنیم...
    بعدشم...با یه کم تحقیق متوجه میشید که در قرآن
    اشاره به فلسفه شده...تو اینترنت سرچ کنید
    علم پیشرفت کرده‌.
    والسلام

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار