دین پیامبر خدا (ص) قبل از بعثت چه بود؟

پارسینه: بیست و هفتم ماه مبارک رجب مصادف با مبعث حضرت رسول اکرم (ص) است که در این مطلب به این سؤال پاسخ خواهیم داد که رسول الله (ص) قبل از بعثت چه دینی داشته است.
بیست و هفتم ماه مبارک رجب مصادف با مبعث حضرت رسول اکرم (ص) است که در این مطلب به این سؤال پاسخ خواهیم داد که رسول الله (ص) قبل از بعثت چه دینی داشته است.
در اعتقاد ما جامعه شیعه و پیروان خاندان نبوت، پیغمبر اسلام از آغاز زندگی و پیش از آن که رسما پیغمبری خود را اعلام کند، معصوم و پیغمبر بوده است.
خداوند روح القدس را مأمور حفاظت او کرده بود و در مدت چهل سال پیش از رسالت و بعثت، با شریعت خود عمل میکرد. بنابر این پیرو دین و شریعت پیغمبر دیگری نبوده است.
کتاب خدا (قرآن) و سنت خود آن حضرت نیز گواه بر آن است.
دلیل ما از قرآن مجید نخست این آیه شریفه است: «بدین گونه ما روح را برای اینکه وحی ما را به تو برساند به فرمان خود به سوی تو فرستادیم، در آن وقت تو نمیدانستی کتاب آسمانی چیست و ایمان کدام است» (۱)
آنچه از کتاب و سنت در تفسیر آیه مزبور استفاده میشود این است که روح، در این آیه «روح القدس» است، نه جبرئیل.
خدا روح القدس را مامور حفاظت پیغمبر و ائمه معصومین کرده بود. این آیه گواه ماست: «خداوند مراتبی دارد، و دارای عرش عظیم است، روح را به امر خود بر هر کسی از بندگانش که بخواهد میفرستد، تا مردم را از روز برخوردها (قیامت) بترساند» (۲) رفیع الدرجات دوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. (سوره مؤمن آیه ۱۵)
از آیات قرآنی استفاده میشود که القای «روح القدس» مشترک بین انبیا و رسولان بوده است. یعنی خدا او را مامور حفاظت و مراقبت از همه آنها کده بود. روایات شیعه میگوید: پس از آخرین پیامبر «روح القدس» مامور نگهداری و حفاظت از ائمه اطهار بوده است. در روایاتی که کلینی در «کافی» نقل میکند امام علی االنقی (علیه السلام) میگوید: پس از پیغمبر خاتم دیگر روح القدس به آسمان برنگشت و او در میان ماست.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید: از لحظهای که پیغمبر را از شیر گرفتند خدا بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او نمود تا اخلاق برجسته و صفات پسندیده را شب و روز به وی بیاموزد. من پیوسته در کنار پیغمبر بودم، هر روز ازصفات ممتازش دانشی به من میداد، و امر میکرد در هرکاری از وی پیروی کنم پیغمبر (پیش از بعثت) مدتیر در هر سال در کوه حرا به سر میبرد. در آن حال من او را میدیدم، ولی دیگر جز من او را نمیدید. (۳)
از این سخن علی (علیه السلام) کاملا پیداست که پیغمبر پیش از بعثت هم حالت پیغمبری داشته است، ولی مأمور نبوده قوم را باخبر گرداند. این کار به طور رسمی در چهل سالگی حضرت اتفاق افتاد که شرح آن را خواهیم نگاشت.
درباره عیسی بن مریم هم قرآن میگوید: او در گهواره پیغمبر بود. یحیی نیز در همان زمان کودکی، پیغمبر بوده است؛ بنابراین پیغمبر خاتم که از آنها برتر است به طریق اولی باید قبل از بعثتو رسالت ظاهری دارای مقام نبوت باشد. باید توجه داشت که «نبی» با «رسول» فرق دارد.
نبی کسی است که از جانب خدا اخبار غیبی به وی میرسد، یا به وسیله جبرئیل و یا روح القدس. ولی رسول کسی است که باید اخبار الهی را به مردم برساند، و رسالت خود را ایفا کند. عیسی و یحیی در زمان کودکی نبی و پیغمبر بودند، ولی در آن سن و سال برای تبلیغ و ادای رسالت، ماموریت نداشتند.
پیغمبر خاتم نیز چنین بود. او از آغاز کودکی به وسیله روح القدس با الهامات غیبی آشنائی داشت، و از تعالیم دینی و احکام آسمانی با خبر بود، و خود بر وفق آن عمل میکرد، ولی مامورنبود آن را به آگاهی قوم برساند. این ماموریت در سن چهل سالگی به وی محول شد.
خداوند درباره عیسی میفرماید: ما به عیسی پسر مریم علائم نبوت دادیم، و او را با روح القدس تایید کردیم. (۴) که کاملا میرساند، پیش از رسمیت یافتن مقام رسالتش با تاییدات الهی و ارتباط با روح القدس، مورد توجه خاص خداوند بوده است.
باید دانست که روح القدست جبرئیل نیست. زیرا خداوند درباره جبرئیل میفرماید: «قرآن را روح الامین بر قلب تو نازل کرد» (۵) و میفرماید: «جبرئیل قرآن را بر قلب تو به امر خدا نازل کرد» (۶)
بنابراین کار جبرئیل این بود که قرآن را بر قلب پیغمبر نازل میکرد، نه این که خود وی مامور مراقبت از حضرت باشد. این ماموریت را روح القدس به عهده داشت.
محدث بزرگوار کلینی در «کافی» از ابوبصیر ار امام صادق (علیه السلام) روایت میکند که در تفسیر آیه «و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا» فرمود: خداوند فرشتهای بزرگتر از جبرئیل و میکائیل خلق نمود، و او با رسول خدا بود. به وی خبر میداد و او را حفظ میکرد، و بعد از آن حضرت، با ائمه است.
برای اطلاع بیشتر از چگونگی وضع پیغمبر قبل از بعثت لازم است. آنچه را شیخ طوسی - سرآمد فقهای شیعه و دانشمندان عالیقدر اسلامی متوفای سال ۴۶۰ هجری - درکتاب پرارج «عدة الاصول» گفته است، در اینجا بیاوریم؛ شیخ طوسی مینویسد: «پیغمبر نه قبل از نبوت و نه بعد از آن پیرو دین پیغمبران پیش از خود نبوده است. هر عملی را که او انجام میداده، ازجانب خدا به وی الهام میشده است. قبل از بعثت امور خاصی به آن حضرت وحی میشد.» عموم دانشمندان شیعه در این خصوص اتفاق نظر دارند، و اجماع آنها نیز حجت است.
بیشتر متکلمان عدلیه (یعنی معتزله و شیعه) مانند ابوهاشم و ابوعلی (جبائی) عقیده دارند که پیغمبر تابع شریعت پیش از خود نبوده است. بلکه آنچه عمل میکرده است به خود وی وحی میشده است.
دلیل ما این است که پیغمبر اسلام به اعتقاد عموم مسلمین از همه انبیاء افضل بوده است. به همین جهت نیز نمیباید فاضل پیرو مفضول باشد.
اگر بگویند از کجا بدانیم که پیغمبر قبل از بعثت هم از سایر انبیا افضل بوده است؟ میگوئیم که هیچ کس فضلیت حضرت را مربوط به وقت معینی ندانسته است. بلکه گفته است پیغمبر در تمام دوران زندگی از ولادت تا وفات از همه انبیاء افضل و برتر بوده است.
ادلهای که مخالفین دارند از جمله این آیه است: «آن گاه به تو وحی کردیم که از آیین پاک ابراهیم پیروی کن» (۷) آیه دوم؛ «پس با هدایت آن پیغمبران، پیروی کن» (۸)
آیه سوم؛ «ما تورات را نازل نمودیم که در آن هدایت و نور است، و پیغمبران حکم به آن میکنند» (۹) به نظر میرسد این سه نظر آها را تایید کند و برساند که پیغمبر وضیفه ه داشته است که از ادیان سابق پیروی نماید.
ولی باید توضیح داد که «ملت ابراهیم» توحید و عدل بوده نه احکام و قوانین دینی. بنابر این ترجمه آیه آن است: «ای پیغمبر! به تو وحی کردیم که در یکتا پرستی و عدالت گستری ازآئین ابراهیم پیروی کن». به دلیل آیه؛ «هرکس از آئین ابراهیم سرباز زند، خود را به نادانی زده است» (۱۰) در این آیه باز لفظ «ملت» با کهار رفته است، و میدانیم که آنچه موجب میشود کسی که از ملت ابراهیم سرباز زند و متصف به «سفاهت» گردد، عقلیات است. در آیه دوم نیز منظور از هدایت انبیای سابق، استدلالهای عقلی آنها برای اثبات توحید و یگانگی خداست که پیغمبر خاتم نیز باید از همان راه وارد شود و با همان منظق مردم را به خدای یگانه فراخواند.
راجع به آیه سوم باید گفت هدایت و نوری که در تورات بوده است، چیزی است که همه انبیا پیش از موسی و بعد از او بر اساس آن حکم میکردند، و نمیتوان آن را حمل بر شرعیات کرد.
فتال نیشابوری دانشمند مشهور شیعه در کتاب معروفش «روضة الواعظین» مینویسد: «طائفه شیعه اجماع دارند که پیغمبر پیش از بعثت درخفا پیامبر بود. از اول تکلیف روزه میگرفت، نماز میگزارد، عکس آنچه در میان قوم معمول بود. وقتی به سن چهل سالگی رسید، خداوند به جبرئیل امر نمود بر پیغمبر فرود آید و او را به طور آشکار مامور ایفای مقام رسالت خود سازد».
میرزای قمی از فقهای بزرگ شیعه در کتاب «قوانین» در این باره مینویسد: «حق این است که پیغمبر قبل از بعثت قمل به احکام شرع مینمود، ولی نه به دین پیغمبران پیش از خود. زیرا ما آن حضرت را از همه انبیا برتر میدانیم. اگر او پیرو دین قبل از خود بود، میباید مفضول بر فاضل مقدم گردد، و آن هم از نظر عقلی درست نیست.
دیگر این که اگر پیغمبر تابع شرع قبل ازخود بوده است، یا این وظیفه از راه وحی به وی ابلاغ شده بود، و یا به وسیله علمای ادیان. اگر بگوئیم از راه وحی بوده میباید قبل ازبعثت مرسل باشد و این درست نیست، و چنانچه علمای یهود و نصارا در آن نقشی داشته اند، قطعا شایع میشد، و یهود و نصارا به ان افتخار میکرد، و موضوع مکتوم نمیماند.
علاوه شیعه و سنی روایت کرده اند که پیغمبر فرمود: «من در زمانی که آدم در بین آب و گل بود (یعنی وقتی که او را میسرشتند) پیغمبر بودم» (۱۱)
علاوه بر این وقتی عیسی در گهواره پیغمبر باشد، و یحیی در کودکی به مقام نبوت برسد، پغمبر نبودن خاتم انبیا قبل از بعثت با افضلیت آن حضرت منافات دارد.
اینکه پیغمبر قبل از بعثت عمل به دین انبیاء سابق نمینموده است، نیازی به ذکر ندارد. زیرا اگر چنین نباشد، میباید پذیرفت که آن حضرت کمبود داشته است، که آن هم درست نیست. در اخبار هست که آن حضرت پیش از بعثت بعضی از اعمال و حج را معمول میداشته است. بعد از بعثت نیز حق این است که تابع شریعت پیش از خود نبوده است. موافقت با آنها در بسیاری از اعمال، عین متابعت نیست! آیات «ثم اوحینا الیک ان اتبع» و «فبهدیهم» و «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا» همه و همه حمل بر اصول عقاید میشود، نه فروع احکام و اعمال عبادی، وگرنه جایز نبود آن احکام نسخ شود. بخصوص با ملاحظه آیه «و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه».
همچنین منظور از «هدایت» در آیه «فبهدیهم اقتده» کلیه اموری است که همگان بر آن اتفاق دارند، و آن هم اصول عقاید است، چون در غیر این صورت ادیان مختلف بود. از همین جا پاسخ سایر آیاتی که مخالفین دستاویز قرارداده اند، هم آشکار میگردد.
فخر رازی دانشمند مشهور سنی در کتاب «معالم اصول الدین» مینویسد: «حق این است که محمد پیش از نزول وحی پیرو هیچیک از انبیا نبود. زیرا ادیان پیش ازدین عیسی به وسیله دین وی منسوخ شده بود. دین عیسی هم عنوان اصلی خود را به واسطه ناقلین آن که به خاطر اعتقاد به تثلیث کافر بودند، از دست داده بود. از این رو آنچه به نام دین عیسی مانده بود، اعتبار نداشت و نمیشد به آن اطمینان کرد. روی این اصل مسلم است که محمد پیش از بعثت بر دین هیچ کس نبوده است» (۱۲)]به توجه به آنچه مسطور گشت میگوئیم: پیغمبر اسلام قبل از بعثت به آنچه فرشته مامور خود، «روح القدس» به وی تلقین میکرد عمل مینموده است، هر چند جزئیات آن اعمال را ندانیم و تاریخ و احادیث اسلامی نقل نکرده باشد.
او دراصول اعتقادی همچون ابارهیم خلیل یکتاپرست بوده است. همه انبیاء بعد از ابراهیم نیز چنین بوده اند، و به ورش او میرفتند، و در فروع عملی تابع الهاماتی بوده که به وسیله روح القدس به وی میرسیده و آن را معمول میداشته است.
پس او قبل از بعثت مانند عیسی و یحیی نبی و پیغمبر بود، اما نه رسول و مامور به تبلیغ! رسالت وی در سن چهل سالگی بر فراز کوه حرا آغاز شد.
بهترین گواه بر این که پیغمبر قبل از بعثت مانند عیسی و یحیی پیغمبر بوده است، حالات و روحیات اوست که در تورایخ آمده است. زیرا این حالات و روحیات از کودکی و نوجوانی در محیط مکه و میان مردمی آنچنان، کاملا غیر عادی مینماید، و نظیر آن از هیچیک از اقوام و بستگان خود او حتی عبدالمطلب جدش و عبدالله پدرش و ابوطالب عمویش که همگی یکتاپرست و موحد بودند، هم دیده نشده و نقل نکرده اند (۱۳)
منبع:کتاب تاریخ اسلام، دوانی، علی
پی نوشت ها:
۱- (و کذلت اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان (سوره شوری آیه ۵۱)
۲- (رفیع الدرجات دوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. (سوره مؤمن آیه ۱۵)
۳- (و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما و نامرنی بالاقتداء به؛ و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فاراه و لا یراه غیری (خطبه فاصعه).)
۴- (و اتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس - سوره بقره آیه ۸۷ و ۲۵۲)
۵- (نزل به روح الامین علی قلبک سوره شعرا آیه ۱۹۲)
۶- (قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله. سوره بقره آیه ۹۶)
۷- (ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابراهیم حنیفا سوره نحل آیه ۱۲۳)
۸- (فبهدایهم اقتده سوره انعام آیه ۸۹)
۹- (انا انزلنا التوریة فیها هدی و نورا یحکم بها النبیون. سوره مائده آیه ۴۴)
۱۰- (و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه. سوره بقره آیه ۱۳۰)
۱۱- (کنت نبیا و آدم الماء و الطین.)
۱۲- (حاشیه نقد المحصل (تلخیص المحصل) چاپ مصر ص ۱۱۱)
۱۳- (نگاه کنید به گفتار دانشمند محترم آقای قاضی طباطبائی در کتاب «جنة الماوا».)
در اعتقاد ما جامعه شیعه و پیروان خاندان نبوت، پیغمبر اسلام از آغاز زندگی و پیش از آن که رسما پیغمبری خود را اعلام کند، معصوم و پیغمبر بوده است.
خداوند روح القدس را مأمور حفاظت او کرده بود و در مدت چهل سال پیش از رسالت و بعثت، با شریعت خود عمل میکرد. بنابر این پیرو دین و شریعت پیغمبر دیگری نبوده است.
کتاب خدا (قرآن) و سنت خود آن حضرت نیز گواه بر آن است.
دلیل ما از قرآن مجید نخست این آیه شریفه است: «بدین گونه ما روح را برای اینکه وحی ما را به تو برساند به فرمان خود به سوی تو فرستادیم، در آن وقت تو نمیدانستی کتاب آسمانی چیست و ایمان کدام است» (۱)
آنچه از کتاب و سنت در تفسیر آیه مزبور استفاده میشود این است که روح، در این آیه «روح القدس» است، نه جبرئیل.
خدا روح القدس را مامور حفاظت پیغمبر و ائمه معصومین کرده بود. این آیه گواه ماست: «خداوند مراتبی دارد، و دارای عرش عظیم است، روح را به امر خود بر هر کسی از بندگانش که بخواهد میفرستد، تا مردم را از روز برخوردها (قیامت) بترساند» (۲) رفیع الدرجات دوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. (سوره مؤمن آیه ۱۵)
از آیات قرآنی استفاده میشود که القای «روح القدس» مشترک بین انبیا و رسولان بوده است. یعنی خدا او را مامور حفاظت و مراقبت از همه آنها کده بود. روایات شیعه میگوید: پس از آخرین پیامبر «روح القدس» مامور نگهداری و حفاظت از ائمه اطهار بوده است. در روایاتی که کلینی در «کافی» نقل میکند امام علی االنقی (علیه السلام) میگوید: پس از پیغمبر خاتم دیگر روح القدس به آسمان برنگشت و او در میان ماست.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید: از لحظهای که پیغمبر را از شیر گرفتند خدا بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او نمود تا اخلاق برجسته و صفات پسندیده را شب و روز به وی بیاموزد. من پیوسته در کنار پیغمبر بودم، هر روز ازصفات ممتازش دانشی به من میداد، و امر میکرد در هرکاری از وی پیروی کنم پیغمبر (پیش از بعثت) مدتیر در هر سال در کوه حرا به سر میبرد. در آن حال من او را میدیدم، ولی دیگر جز من او را نمیدید. (۳)
از این سخن علی (علیه السلام) کاملا پیداست که پیغمبر پیش از بعثت هم حالت پیغمبری داشته است، ولی مأمور نبوده قوم را باخبر گرداند. این کار به طور رسمی در چهل سالگی حضرت اتفاق افتاد که شرح آن را خواهیم نگاشت.
درباره عیسی بن مریم هم قرآن میگوید: او در گهواره پیغمبر بود. یحیی نیز در همان زمان کودکی، پیغمبر بوده است؛ بنابراین پیغمبر خاتم که از آنها برتر است به طریق اولی باید قبل از بعثتو رسالت ظاهری دارای مقام نبوت باشد. باید توجه داشت که «نبی» با «رسول» فرق دارد.
نبی کسی است که از جانب خدا اخبار غیبی به وی میرسد، یا به وسیله جبرئیل و یا روح القدس. ولی رسول کسی است که باید اخبار الهی را به مردم برساند، و رسالت خود را ایفا کند. عیسی و یحیی در زمان کودکی نبی و پیغمبر بودند، ولی در آن سن و سال برای تبلیغ و ادای رسالت، ماموریت نداشتند.
پیغمبر خاتم نیز چنین بود. او از آغاز کودکی به وسیله روح القدس با الهامات غیبی آشنائی داشت، و از تعالیم دینی و احکام آسمانی با خبر بود، و خود بر وفق آن عمل میکرد، ولی مامورنبود آن را به آگاهی قوم برساند. این ماموریت در سن چهل سالگی به وی محول شد.
خداوند درباره عیسی میفرماید: ما به عیسی پسر مریم علائم نبوت دادیم، و او را با روح القدس تایید کردیم. (۴) که کاملا میرساند، پیش از رسمیت یافتن مقام رسالتش با تاییدات الهی و ارتباط با روح القدس، مورد توجه خاص خداوند بوده است.
باید دانست که روح القدست جبرئیل نیست. زیرا خداوند درباره جبرئیل میفرماید: «قرآن را روح الامین بر قلب تو نازل کرد» (۵) و میفرماید: «جبرئیل قرآن را بر قلب تو به امر خدا نازل کرد» (۶)
بنابراین کار جبرئیل این بود که قرآن را بر قلب پیغمبر نازل میکرد، نه این که خود وی مامور مراقبت از حضرت باشد. این ماموریت را روح القدس به عهده داشت.
محدث بزرگوار کلینی در «کافی» از ابوبصیر ار امام صادق (علیه السلام) روایت میکند که در تفسیر آیه «و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا» فرمود: خداوند فرشتهای بزرگتر از جبرئیل و میکائیل خلق نمود، و او با رسول خدا بود. به وی خبر میداد و او را حفظ میکرد، و بعد از آن حضرت، با ائمه است.
برای اطلاع بیشتر از چگونگی وضع پیغمبر قبل از بعثت لازم است. آنچه را شیخ طوسی - سرآمد فقهای شیعه و دانشمندان عالیقدر اسلامی متوفای سال ۴۶۰ هجری - درکتاب پرارج «عدة الاصول» گفته است، در اینجا بیاوریم؛ شیخ طوسی مینویسد: «پیغمبر نه قبل از نبوت و نه بعد از آن پیرو دین پیغمبران پیش از خود نبوده است. هر عملی را که او انجام میداده، ازجانب خدا به وی الهام میشده است. قبل از بعثت امور خاصی به آن حضرت وحی میشد.» عموم دانشمندان شیعه در این خصوص اتفاق نظر دارند، و اجماع آنها نیز حجت است.
بیشتر متکلمان عدلیه (یعنی معتزله و شیعه) مانند ابوهاشم و ابوعلی (جبائی) عقیده دارند که پیغمبر تابع شریعت پیش از خود نبوده است. بلکه آنچه عمل میکرده است به خود وی وحی میشده است.
دلیل ما این است که پیغمبر اسلام به اعتقاد عموم مسلمین از همه انبیاء افضل بوده است. به همین جهت نیز نمیباید فاضل پیرو مفضول باشد.
اگر بگویند از کجا بدانیم که پیغمبر قبل از بعثت هم از سایر انبیا افضل بوده است؟ میگوئیم که هیچ کس فضلیت حضرت را مربوط به وقت معینی ندانسته است. بلکه گفته است پیغمبر در تمام دوران زندگی از ولادت تا وفات از همه انبیاء افضل و برتر بوده است.
ادلهای که مخالفین دارند از جمله این آیه است: «آن گاه به تو وحی کردیم که از آیین پاک ابراهیم پیروی کن» (۷) آیه دوم؛ «پس با هدایت آن پیغمبران، پیروی کن» (۸)
آیه سوم؛ «ما تورات را نازل نمودیم که در آن هدایت و نور است، و پیغمبران حکم به آن میکنند» (۹) به نظر میرسد این سه نظر آها را تایید کند و برساند که پیغمبر وضیفه ه داشته است که از ادیان سابق پیروی نماید.
ولی باید توضیح داد که «ملت ابراهیم» توحید و عدل بوده نه احکام و قوانین دینی. بنابر این ترجمه آیه آن است: «ای پیغمبر! به تو وحی کردیم که در یکتا پرستی و عدالت گستری ازآئین ابراهیم پیروی کن». به دلیل آیه؛ «هرکس از آئین ابراهیم سرباز زند، خود را به نادانی زده است» (۱۰) در این آیه باز لفظ «ملت» با کهار رفته است، و میدانیم که آنچه موجب میشود کسی که از ملت ابراهیم سرباز زند و متصف به «سفاهت» گردد، عقلیات است. در آیه دوم نیز منظور از هدایت انبیای سابق، استدلالهای عقلی آنها برای اثبات توحید و یگانگی خداست که پیغمبر خاتم نیز باید از همان راه وارد شود و با همان منظق مردم را به خدای یگانه فراخواند.
راجع به آیه سوم باید گفت هدایت و نوری که در تورات بوده است، چیزی است که همه انبیا پیش از موسی و بعد از او بر اساس آن حکم میکردند، و نمیتوان آن را حمل بر شرعیات کرد.
فتال نیشابوری دانشمند مشهور شیعه در کتاب معروفش «روضة الواعظین» مینویسد: «طائفه شیعه اجماع دارند که پیغمبر پیش از بعثت درخفا پیامبر بود. از اول تکلیف روزه میگرفت، نماز میگزارد، عکس آنچه در میان قوم معمول بود. وقتی به سن چهل سالگی رسید، خداوند به جبرئیل امر نمود بر پیغمبر فرود آید و او را به طور آشکار مامور ایفای مقام رسالت خود سازد».
میرزای قمی از فقهای بزرگ شیعه در کتاب «قوانین» در این باره مینویسد: «حق این است که پیغمبر قبل از بعثت قمل به احکام شرع مینمود، ولی نه به دین پیغمبران پیش از خود. زیرا ما آن حضرت را از همه انبیا برتر میدانیم. اگر او پیرو دین قبل از خود بود، میباید مفضول بر فاضل مقدم گردد، و آن هم از نظر عقلی درست نیست.
دیگر این که اگر پیغمبر تابع شرع قبل ازخود بوده است، یا این وظیفه از راه وحی به وی ابلاغ شده بود، و یا به وسیله علمای ادیان. اگر بگوئیم از راه وحی بوده میباید قبل ازبعثت مرسل باشد و این درست نیست، و چنانچه علمای یهود و نصارا در آن نقشی داشته اند، قطعا شایع میشد، و یهود و نصارا به ان افتخار میکرد، و موضوع مکتوم نمیماند.
علاوه شیعه و سنی روایت کرده اند که پیغمبر فرمود: «من در زمانی که آدم در بین آب و گل بود (یعنی وقتی که او را میسرشتند) پیغمبر بودم» (۱۱)
علاوه بر این وقتی عیسی در گهواره پیغمبر باشد، و یحیی در کودکی به مقام نبوت برسد، پغمبر نبودن خاتم انبیا قبل از بعثت با افضلیت آن حضرت منافات دارد.
اینکه پیغمبر قبل از بعثت عمل به دین انبیاء سابق نمینموده است، نیازی به ذکر ندارد. زیرا اگر چنین نباشد، میباید پذیرفت که آن حضرت کمبود داشته است، که آن هم درست نیست. در اخبار هست که آن حضرت پیش از بعثت بعضی از اعمال و حج را معمول میداشته است. بعد از بعثت نیز حق این است که تابع شریعت پیش از خود نبوده است. موافقت با آنها در بسیاری از اعمال، عین متابعت نیست! آیات «ثم اوحینا الیک ان اتبع» و «فبهدیهم» و «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا» همه و همه حمل بر اصول عقاید میشود، نه فروع احکام و اعمال عبادی، وگرنه جایز نبود آن احکام نسخ شود. بخصوص با ملاحظه آیه «و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه».
همچنین منظور از «هدایت» در آیه «فبهدیهم اقتده» کلیه اموری است که همگان بر آن اتفاق دارند، و آن هم اصول عقاید است، چون در غیر این صورت ادیان مختلف بود. از همین جا پاسخ سایر آیاتی که مخالفین دستاویز قرارداده اند، هم آشکار میگردد.
فخر رازی دانشمند مشهور سنی در کتاب «معالم اصول الدین» مینویسد: «حق این است که محمد پیش از نزول وحی پیرو هیچیک از انبیا نبود. زیرا ادیان پیش ازدین عیسی به وسیله دین وی منسوخ شده بود. دین عیسی هم عنوان اصلی خود را به واسطه ناقلین آن که به خاطر اعتقاد به تثلیث کافر بودند، از دست داده بود. از این رو آنچه به نام دین عیسی مانده بود، اعتبار نداشت و نمیشد به آن اطمینان کرد. روی این اصل مسلم است که محمد پیش از بعثت بر دین هیچ کس نبوده است» (۱۲)]به توجه به آنچه مسطور گشت میگوئیم: پیغمبر اسلام قبل از بعثت به آنچه فرشته مامور خود، «روح القدس» به وی تلقین میکرد عمل مینموده است، هر چند جزئیات آن اعمال را ندانیم و تاریخ و احادیث اسلامی نقل نکرده باشد.
او دراصول اعتقادی همچون ابارهیم خلیل یکتاپرست بوده است. همه انبیاء بعد از ابراهیم نیز چنین بوده اند، و به ورش او میرفتند، و در فروع عملی تابع الهاماتی بوده که به وسیله روح القدس به وی میرسیده و آن را معمول میداشته است.
پس او قبل از بعثت مانند عیسی و یحیی نبی و پیغمبر بود، اما نه رسول و مامور به تبلیغ! رسالت وی در سن چهل سالگی بر فراز کوه حرا آغاز شد.
بهترین گواه بر این که پیغمبر قبل از بعثت مانند عیسی و یحیی پیغمبر بوده است، حالات و روحیات اوست که در تورایخ آمده است. زیرا این حالات و روحیات از کودکی و نوجوانی در محیط مکه و میان مردمی آنچنان، کاملا غیر عادی مینماید، و نظیر آن از هیچیک از اقوام و بستگان خود او حتی عبدالمطلب جدش و عبدالله پدرش و ابوطالب عمویش که همگی یکتاپرست و موحد بودند، هم دیده نشده و نقل نکرده اند (۱۳)
منبع:کتاب تاریخ اسلام، دوانی، علی
پی نوشت ها:
۱- (و کذلت اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان (سوره شوری آیه ۵۱)
۲- (رفیع الدرجات دوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. (سوره مؤمن آیه ۱۵)
۳- (و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما و نامرنی بالاقتداء به؛ و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فاراه و لا یراه غیری (خطبه فاصعه).)
۴- (و اتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس - سوره بقره آیه ۸۷ و ۲۵۲)
۵- (نزل به روح الامین علی قلبک سوره شعرا آیه ۱۹۲)
۶- (قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله. سوره بقره آیه ۹۶)
۷- (ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابراهیم حنیفا سوره نحل آیه ۱۲۳)
۸- (فبهدایهم اقتده سوره انعام آیه ۸۹)
۹- (انا انزلنا التوریة فیها هدی و نورا یحکم بها النبیون. سوره مائده آیه ۴۴)
۱۰- (و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه. سوره بقره آیه ۱۳۰)
۱۱- (کنت نبیا و آدم الماء و الطین.)
۱۲- (حاشیه نقد المحصل (تلخیص المحصل) چاپ مصر ص ۱۱۱)
۱۳- (نگاه کنید به گفتار دانشمند محترم آقای قاضی طباطبائی در کتاب «جنة الماوا».)
منبع:افکارنیوز
ارسال نظر