در این سرمقاله می خوانیم: نمایندگان کنگره در مسیر مذاکرات هسته ای با ایران ازجمله مخالفان توافق بودند، اما به سبب اصرار ریاست جمهوری این کشور بر انجام چنین کاری و تهدید نسبت به استفاده از اختیارات قانونی برای وتو کردن طرح های مخالفان، نتوانستند جلوی توافق با ایران را بگیرند.
اما درحال حاضر با فشار بی امان بر اوباما برای افزایش تهدیدها برایران و مشروط کردن اجرای برجام به بهانه های مختلف درپی آن هستند تا اجرای توافق را به تعویق و یا خللی در آن ایجاد کنند. لذا این ابهام وجود دارد که باتوجه به این حجم مخالفات های گسترده از سوی جمهوری خواهان و حتی هم حزبی های دموکرات رییس جمهوری، چه آینده و تضمینی برای ادامه یافتن اجرای برجام و ایستادگی های رییس جمهوری بعدی آمریکا برمواضع فعلی اوباما وجود دارد.
باراک اوباما، دوست دارد نام خود را در کنار نام فرانکلین روزولت و رونالد ریگان به عنوان سه رئیس جمهوری که بیشترین اصلاحات را در دوران خود پی ریزی کردند، ثبت کند. شواهد بیرونی نیز حاکی از موفقیت وی در حصول به این هدف دارد.
با این حال، تفاوت اوباما با اسلاف خود این است که ریگان و روزولت توانسته بودند اجماع میان حزبی و حمایت عمومی از سیاست های خود را به دست آورند، در حالی که عمده سیاست های اوباما بر پایه استفاده از اختیارات ریاست جمهوری است که می تواند به راحتی در دوران رئیس جمهور بعدی کنار گذاشته شود.
باید پذیرفت که حصول نتیجه توافق هسته ای منشعب از خواسته های شخصی اوباما و بر پایه استفاده از حقوق قانونی رئیس جمهور صورت گرفته است. از آنجایی که هر رئیس جمهوری اجازه دارد به لغو، تعدیل و جایگزینی سیاست های مذکور بر پایه صلاحدید شخصی بپردازد، این احتمال وجود دارد که به محض استقرار یک جمهوری خواه در کاخ سفید، تمامی این سیاست ها از دستور کار خارج شود.
رئیس جمهوری بعدی می تواند در مراسم تحلیف با امضای یک دستور اجرائی جدید، کلیه دستورات اجرائی اوباما را به دلیل مغایرت با رشد اقتصادی یا احتمال تعارض با قانون اساسی، به حالت تعلیق در آورد. پس از آن رئیس جمهوری می تواند با تشکیل یک کمیته ویژه به مرور و بررسی تمامی دستورات اجرائی اوباما بپردازد.
هر دستوری که در فاصله 60 روزه مجددا ابلاغ نشود، خود به خود از دستور کار خارج می شود. لذا اجرای برجام درزمان فعلی بسیار شکننده و حساس است، حال تصور کنید یک جمهوری خواه از لابی صهیونیست بر مسند ریاست جمهوری بنشیند، چه تصمیمی درمورد ادامه اجرای برجام خواهد داشت.
اما وجه امیدوارکننده در اجرای این توافق بین المللی آنجاست که روند تصمیم گیری ها در غرب برپایه یک ساختار نظام مند بوده و اینطور نیست که با روی کار آمدن تیم جدید تمام سیاست های کلی و اجرایی تغییر کنند.
به بیان واضح تر برنامه مدیریت هدفمند در غرب به صورت کلان مدون می شود و تغییری در ماهیت کلی آن به وجود نمی آید و صرفاً مسیرها و کلیدورهای جانبی آن با توجه به رویکرد حزب حاکم متفاوت اجرا می شوند.
مسئله بعدی که می تواند در تحکیم و ادامه اجرای برجام امیدوارکننده باشد، حضور و تعهد کشورهای اروپایی و قدرت هایی همچون روسیه و چین می باشد. چرا که هریک از آنها به عنوان عضوی از طرفین توافق هسته ای هستند و تا مادامی که ایران بر تعهدات خود استوار باشد، مسئولیت هرگونه تنش و خلل در اجرای برجام برعهده طرف های غربی خواهد بود.
باتمام این اوصاف ریاست جمهوری آمریکا درحالی وارد آخرین سال حکومت خود برکاخ سفید می شود که افکار عمومی داخلی آمریکا در نقطه ای از تعادل درحمایت ازاو قرار دارند و عده ای به سبب برخی سیاست های منفعلانه آمریکا در عرصه جهانی ناراضیند و عده ای به سبب شرایط اقتصادی قانع کننده ای که دولت اوباما برای شهروندان به وجود آورده همچنان حامی او هستند.
اما آنچه برای ما درمورد دوران پسااوباما حیاتی است، تعهد و التزام دولت بعدی آمریکا به میراث اوباما می باشد که در این حالت اگر یکی ازهم حزبیان وی همچون هیلاری کیلینتون به روی کار آید علی رغم وابستگی علنی به لابی یهودی می توان احتمال داد که ماهیت کلی سیاست های اوباما را تغییر ندهد، چرا که عملکرد فعلی اوباما در پیروزی آینده حزب دموکرات در انتخابات قطعاً تاثیر گذار است.
اما اگر کرسی ریاست جمهوری به دست جمهوری خواهان بیفتد باید منتظر تصمیمات و تحولات جدید در رابطه با پرونده هسته ای و اجرای برجام بود، چرا که جمهوری خواهان اساساً با تخریب و تضعیف سیاست ها و اقدامات اوباما در عرصه سیاست خارجی به پیروزی خواهند رسید و از این جهت برنامه هسته ای و موشکی ایران محور عملیات های روانی و تبلیغاتی آنها خواهد بود.
*منبع: روزنامه آفرینش، 22 دی 1394
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر