چطور در بحران جنگ مصرف کالاهای اساسی را مدیریت کنیم؟

درست از همان ساعات اولیه حمله تجاوزکارانه اسرائیل به ایران، برخی فروشگاهها با موجی از مشتریان نگران مواجه شدند؛ مردمی که برای خرید چند کیسه برنج، روغن یا چندین بطری شیر، صف کشیدند. اما واقعاً در چنین لحظاتی، اولویت با پر کردن کابینتهای خانه است یا حفظ آرامش اجتماعی و مدیریت عاقلانه منابع؟
به گزارش پارسینه؛ با حمله تجاوزکارانه اسرائیل به ایران و انتشار خبرهایی از تهدیدهای امنیتی، بازار دچار واکنشهایی شد که بیشتر از جنس روانی بودند تا واقعی و برخی قفسههای فروشگاهها خالی شدند، نه بهخاطر کمبود، بلکه بهدلیل ترس که باید بیاموزیم در لحظههای بحرانی چگونه منطقی مصرف و مدیریت بحران کنیم؟ آیا تهدید واقعی از مرزهاست یا از الگوهای رفتاری ما در مواجهه با بحران؟
در کمتر از چند ساعت پس از تجاوز مستقیم اسرائیل به خاک ایران، فروشگاهها شاهد صفهایی بودند که بیشتر از آنکه نشانه نیاز واقعی مردم به کالاهای اساسی باشد، بازتابی از نگرانی عمیقتر درون جامعه بود؛ بیاعتمادی به نظام تأمین کالا و ترسی جمعی که هنوز به درستی مهار نشده است.
گرچه اتفاق نظامی میتواند در لحظهای جامعه را در شوک فرو ببرد، اما مسأله اینجاست که موج بعدی از خود تهدید نظامی خطرناکتر است و موج روانی ناشی از ترس همان نقطهایست که بحران نه در انبارها، بلکه در ذهنها شکل میگیرد.
مقامهای رسمی: بازار در تعادل است، اما افکار عمومی نه
غلامرضا نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی، با رد وجود هرگونه کمبود واقعی در بازار، تأکید کرده است که مسأله روغن و برخی اقلام، ناشی از تأخیر در تصمیمگیری درباره ارزش افزوده بوده و نه مشکل در تأمین کالا.
او در گفتوگو با شبکه خبر تصریح کرد: مشکلی در موجودی کالا نداریم. انتظار برای تعیینتکلیف ارزش افزوده منجر به اختلال مقطعی در توزیع شده بود که اکنون رفع شده است.
رضا کنگری، رئیس اتحادیه بنکداران مواد غذایی نیز در گفتوگو با ایسنا گفت: چهار بازدید میدانی داشتم. در عمدهفروشیها همه چیز تحت کنترل است. کالا به وفور هست و هیچ کمبودی وجود ندارد.
این سخنان زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم بخش مهمی از بحرانها در کشورهای مختلف، نه به خاطر نبود کالا بلکه به دلیل ایجاد «تقاضای ساختگی» از سوی مصرفکنندگان در زمان اضطراب شکل میگیرد.
رفتار مصرفی در بحران؛ جایی که جامعه از خودش شکست میخورد
بنابر گزارش ایسنا، تجربه کرونا، ناآرامیهای سیاسی و حتی حوادث طبیعی در کشور نشان دادهاند که ما بیش از آنکه با بحرانها مواجه شویم، از درون با خودمان وارد جنگ میشویم. خرید چند بسته بیشتر ماکارونی، ذخیره چند کیسه برنج یا تهیه ۱۰ بطری روغن، اگرچه در ظاهر اقدامی احتیاطی است، اما در عمل جامعه را در معرض شوکهای قیمتی، نوسان در توزیع و فشار روانی بر اقشار کمدرآمد قرار میدهد.
این احتکار خانگی، که از دل ترس و بیاطمینانی میجوشد، حتی میتواند بزرگترین شبکههای توزیع را هم از توازن خارج کند. ما وقتی خریدی خارج از الگوی مصرف طبیعی انجام میدهیم، در واقع تقاضایی مصنوعی ایجاد میکنیم که سامانه بازار برای آن طراحی نشده است. به زبان ساده، بازار را خودمان به زانو درمیآوریم.
اولین نکته، در مدیریت اقتصاد خانواده در شرایط اقتصادی بررسی و برآورد مواد غذایی موجود در خانه (در یخچال، فریزر، کابینتها و کمدها) است، میزان گوشت و مرغ، برنج و حبوبات و سبزی و صیفی و روغن و شکر و مرغ و تخم مرغ است، تجارب مدیر خانواده که معمولا زنان و مادران هستند و یک برآورد دقیق از موجودیها، مدت زمان مصرف، زمان تامین مجدد در شرایط خاص را معین میکند.
دومین نکنه؛ برآورد دقیق از پسانداز و موجودی حساب بانکی و بودجهبندی برای خرید کالاهای ضروری خوراکی است؛ اینکه نیازهای خانواده را اولویتبندی کنیم و برخی از برنامههای غیرضروری را از اولویت خارج کنیم و با رویکرد شرایط جنگ سهم خرید مایحتاج خوراکی خانواده را افزایش دهیم.
سومین نکته؛ برنامهریزی دقیق برای «تغییر الگوی مصرف» بر مبنای شرایط خاص جنگی است، یعنی علاوه بر تامین برنامهریزی شده نیازهای بدن (پروتئین و ویتامین و ...) شیوه پخت و پز، شیوه نگهداری مواد، برنامه غذایی سرد و گرم، صرفه جویی و قناعت را در دستور کار قرار دهیم.
چهارمین نکته؛ شیوه خرید اقلام مورد نیاز از فروشگاه است، اینکه اگر فروشگاه های خرد نزدیک محلی به دلیل شرایط جنگی بسته هستند، از فروشگاههای زنجیرهای در یک زمان مشخص برنامهریزی شده خرید کنیم، البته ترجیحا فهرست نیازها و مصرف عادی و شرایط خاص و تخمین زمان نیاز مصرف را (مثلا برای ٢ هفته) تنظیم کنیم، این روش مانع از هیجانزدگی عمومی برای خرید مازاد مصرف میشود.
نکته پنجم؛ نقش تولیدکنندگان و تامین کنندگان و توزیعکنندگان و فروشندگان است، جهاد دقیقا در همین بخش است که «جهاد کشاورزی» عنوان میشود، اگر چه جنبه اقتصادی این بخش مهم است، اما در شرایط جنگی خاص، «انصاف» عامل اصلی و اثربخش برای گامهای قدرتمند به سوی پیروزی است.
اینکه از کشاورز، دامدار، صیاد و تولیدکننده گرفته تا نانوا و قصاب و سبزیفروش و عرضهکننده محصولات غذایی در میدان بمانند تا چرخ تولید و توزیع و فروش محصولات کشاورزی از حرکت نایستند یعنی جهاد، اینکه فروشندگان شرط «انصاف» را در فروش و سود، رعایت کنند چرا که در روزهای اول این بحران، دلیل شلوغی نانواییها و کمبود این محصول تعطیلی چند واحد به دلیل ترک آن واحد صنفی توسط نانوا بوده و همین مسئله شرایط تامین و توزیع نان را با بحران مواجه کرده بود.
در شرایط بحرانی که از تجاوز اسرائیل غاصب سرچشمه میگیرد مدیریت بحران و اتحاد دسته جمعی کلید اصلی برای عبور از این شرایط است.
ارسال نظر