یک واقعیت تلخ پنهان؛ بحران سواد خواندن در ایران

یک واقعیت تلخ پنهان؛ بحران سواد خواندن در ایران

ضعف مهارت‌های زبانی خواندن ،نوشتن درک مطلب یک واقعیت انکارناپذیر در نظام آموزشی ایران است که حتی در سطح دانشجویان دانشگاه تهران نیز مشهود است.

به گزارش پارسینه به نقل از اطلاعات آزمون‌های تیمز (TIMSS) و پرلز (PIRLS) از مهم‌ترین ارزیابی‌های بین‌المللی در زمینه سنجش توانایی‌های دانش‌آموزان در ریاضیات، علوم و مهارت‌های خواندن هستند. این آزمون‌ها به کشورها کمک می‌کنند تا نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی خود را بهتر بشناسند و برنامه‌ریزی‌های لازم برای ارتقاء کیفیت آموزش را انجام دهند. متأسفانه نتایج ضعیف ایران در این آزمون‌ها نشان‌دهنده چالش‌های جدی در سیستم آموزشی کشور است که نیازمند توجه و اصلاحات اساسی است تا بتوان آینده‌ای روشن‌تر برای نسل‌های آینده رقم زد.

اندیشکده دانا با همکاری روزنامه اطلاعات، در یک نشست تخصصی با عنوان «سواد خواندن و سیاستگذاری برای تحول در آینه مطالعه پرلز»، که از سوی میز تخصصی سنجش‌های ملی و بین‌المللی این اندیشکده در مؤسسه اطلاعات برگزار شد، به بررسی نقاط ضعف دانش‌آموزان ایران در آزمون پرلز و چالش‌هایی که در زمینه سیاستگذاری آموزشی در رابطه با مهارت خواندن در کشور وجود دارد پرداخت.

هفته گذشته نظرات دو نفر از کارشناسان این نشست (خانم دکتر نعمت‌زاده و دکتر حسینی) و راهکارهای آنها برای حل بحران خواندن و درک مطلب در میان دانش‌آموزان ایرانی را در همین صفحه منتشر کردیم. اینک نظرات و راهکارهای دو تن دیگر از کارشناسان حاضر در نشست را ملاحظه می‌فرمایید:

سیاست‌گذاری شواهد محور؛ چه چیزی را از داده‌ها نیاموخته‌ایم؟

دکتر مسعود کبیری، متخصص سنجش و ارزیابی آموزشی و مدیر مرکز ملی مطالعات تیمز و پرلز  رویکردهای گذشته ایران در مواجهه با نتایج ضعیف پرلز و تیمز را نقد و راهکار جایگزین، یعنی سیاست‌گذاری شواهدمحور درون‌کشوری را معرفی کرد.

نقد رویکردهای رایج و شکست خورده

در رابطه با نتایج آزمون‌های تیمز و پرلز دو  نوع مواجهه غالب در ایران قابل نقد است:

• رویکرد مبتنی بر دانش تربیتی: در این رویکرد  تصمیم‌گیری بر اساس شهود و دانش کلی کارشناسان انجام می‌شود. برای مثال پس از مشاهده نتایج ضعیف، تصمیم می‌گیرند برای معلمان دوره‌های ضمن خدمت برگزار کنند یا برنامه درسی را تغییر دهند بدون آنکه داده‌ها به دقت تحلیل شوند. یک مثال دیگر در این زمینه توزیع سراسری دفترچه‌های قدیمی تیمز در مدارس بودکه چون به ریشه مشکل نپرداخته بود، هیچ تأثیری نداشت.

• رویکرد مبتنی بر تجربه دیگران: در این رویکرد با کپی‌برداری از مدل‌های کشورهای موفق مانند ژاپن یا آلمان بدون توجه به تفاوت‌های بافتی و فرهنگی مواجهیم.

معرفی سیاست‌گذاری شواهدمحور:

رویکرد سوم و پیشنهادی، تحلیل عمیق خود داده‌های ملی و بین‌المللی مانند پرسشنامه‌ها و نتایج آزمون پرلز و تیمز برای شناسایی دقیق ریشه مشکلات در داخل کشور و سپس طراحی مداخله متناسب با آن است. مانع اصلی این رویکرد در ایران، کمبود داده، عدم دسترسی به داده‌های موجود و فرهنگ عدم اشتراک‌گذاری اطلاعات است.

یافته‌های کلیدی از تحلیل داده‌ها که مغفول مانده‌اند:

کاهش درگیری شناختی (پاسخ‌های سفید): داده‌ها نشان می‌دهند دانش‌آموزان ایرانی در مواجهه با سؤالات پیچیده، استراتژی اولشان «پاسخ ندادن» است. میزان «پاسخ سفید» ایران در آزمون ریاضی تیمز (%۲۲) به شکل معناداری حتی از کشورهای انتهای جدول مانند آفریقای جنوبی (%۴) نیز بیشتر است. این نشان‌دهنده رویگردانی عمیق دانش‌آموزان از چالش‌های فکری است.

ناهمگونی شدید عملکرد استانی: داده‌های تیمز نشان می‌دهد عملکرد استان‌ها به شدت متفاوت است. برای مثال نمره ریاضی شهر تهران ۴۷۰ و استان اصفهان در سطح مطلوبی قرار دارد، در حالی که نمره خوزستان ۳۸۹ است. در سنجش ملی نیز نمره اصفهان ۴۹۳ و سیستان و بلوچستان ۳۵۳ بوده است. این داده‌ها به وضوح نشان می‌دهد که سیاست‌گذاری یکدست و سراسری برای کل کشور مطلقاً بی‌معناست و مداخلات باید به صورت هدفمند و منطقه‌ای (مثلاً برای استان‌های محروم) طراحی شوند.

تحلیل ریسک عوامل مؤثر بر عدم موفقیت: یک تحلیل آماری روی ۴۱ درصد از دانش‌آموزان ایرانی که به حداقل سطح سواد خواندن در پرلز نرسیده‌اند، نتایج تکان‌دهنده‌ای را نشان داد:

قوی‌ترین عوامل پیش‌بینی‌کننده ضعف:

۱- تحصیلات والدین: ریسک نسبی ۷/۱۰ (دانش‌آموزی که والدینش تحصیلات دانشگاهی ندارند، حدود ۱۱ برابر بیشتر در معرض خطر عدم موفقیت است.)

۲-وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده (SES): تأثیر بسیار بالا.

عوامل با تأثیر متوسط:

۱-میزان کتاب در منزل: ریسک نسبی حدود ۴

۲- درگیری دانش‌آموز در خواندن: ریسک نسبی حدود ۴

ضعیف ترین عوامل پیش‌بینی‌کننده ضعف:

۱- احساس گرسنگی در مدرسه

۲-حضور در پیش‌دبستانی

نتیجه‌گیری سیاستی: این داده‌ها نشان می‌دهند که سیاست‌گذاری‌های کلان ایران مانند تمرکز بر تغذیه رایگان و گسترش پیش‌دبستانی به شکل نامطلوبی بر کم‌ اثرترین متغیرها متمرکز شده‌اند.

مشکل اصلی عدالت آموزشی  ضعیف است که باعث شده عواملی خارج از کنترل مدرسه، مانند وضعیت اقتصادی و فقر فرهنگی که نمود آن کمبود کتاب در منزل است، چنین تأثیر ویرانگری داشته باشند یک نظام آموزشی عادلانه، نظامی است که با مداخلات هدفمند مانند غنی‌سازی محیط مدرسه در مناطق محروم و باز نگه داشتن کتابخانه‌ها در تابستان اثر این متغیرها را به حداقل می‌رساند.

چالش‌های سیستمی برنامه درسی مناطق دوزبانه و تداوم سیاست‌ها

دکتر ضوان حکیم‌زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش نیز در این نشست  با نگاهی کلان و سیستمی، به تشریح چالش‌های ساختاری پرداخت که ریشه بسیاری از مشکلات فعلی هستند.

مسأله فراتر از آزمون پرلز است

دکتر حکیم‌زاده بحث خود را با این گزاره آغاز کرد که حتی اگر فرض کنیم اصلا آزمون پرلز برگزار نمی‌شد، ضعف مهارت‌های زبانی خواندن ،نوشتن درک مطلب یک واقعیت انکارناپذیر در نظام آموزشی ایران است که حتی در سطح دانشجویان دانشگاه تهران نیز مشهود است. این مهارت‌ها کلید موفقیت در سایر دروس، حتی علوم و ریاضی هستند زیرا دانش‌آموز اغلب به دلیل عدم درک صحیح صورت مسأله، در حل آن ناتوان می‌ماند.

ناهمخوانی عمیق برنامه درسی با اهداف یادگیری

به باور حکیم‌زاده، برنامه درسی موجود در ایران و روش‌های ارزیابی رایج (امتحانات مبتنی بر جاخالی، وصل کردنی و تست) هیچ همخوانی‌ای با آنچه آزمون پرلز اندازه می‌گیرد (درک مطلب، تفسیر، ارزیابی و کاربست) ندارد. بنابراین نباید صرفاً معلمان را مقصر نتایج دانست، بلکه باید ساختار برنامه درسی را نقد کرد.

نقص ساختاری برنامه درسی ایران: در مقایسه با کشورهای پیشرو مانند استرالیا، برنامه درسی ایرانحداقل دو نقص عمده دارد:

۱. فاقد مؤلفه‌های مهمی مانند «ارائه شفاهی» (Presenting) به عنوان یک مهارت مستقل است.

۲.برخلاف کشورهای پیشرو که مهارت‌های زبانی را به صورت تلفیقی در تمام دروس (تاریخ، هنر، ریاضی) به عنوان یک قابلیت کلیدی آموزش می‌دهند، در ایران این مهارت‌ها صرفاً به درس فارسی محدود شده‌اند.

مسأله حیاتی و مغفول «آموزش در مناطق دوزبانه»: دکتر حکیم‌زاده با قاطعیت اعلام کرد که بیشترین مشکلات یادگیری در مناطق دوزبانه و قومیتی متمرکز است، اما ایران هیچ سیاست روشن و مدونی برای آموزش زبان فارسی در این مناطق ندارد. حدود ۳۵ درصد دانش‌آموزان کشور دوزبانه هستند و با یک کتاب و یک روش یکسان با دانش‌آموزان مناطق مرکزی آموزش می‌بینند.

وی با ذکر تجربه شخصی خود به عنوان یک فرد دوزبانه ابیانه‌ای که در کودکی توسط معلمانی صرفاً فارسی‌زبان آموزش دیده و هر دو زبان را به خوبی‌آموخته، در مقابل تجربه اخیرش از یک کلاس عشایری که معلم مجبور بود صحبت‌های او را برای دانش‌آموز ترجمه کند، این سوال بنیادین را مطرح کرد: الگوی صحیح چیست؟ آیا باید از معلم دوزبانه و زبان مادری به عنوان زبان واسط استفاده کرد؟ یا باید سیاست یکپارچه‌سازی زبانی را در پیش گرفت؟ عدم پاسخ به این سوال، ریشه بسیاری از نابرابری‌هاست.

چالش تداوم سیاست‌ها و نگاه سیاسی به برنامه‌ها: حکیم‌زاده در پاسخ به سوالی در مورد دلایل توقف طرح‌های موفق مانند «خوانا» یا «گلستان‌خوانی» اشاره کرد که در نظام سیاسی ایران، تغییر دولت‌ها اغلب منجر به توقف طرح‌های گذشته می‌شود و این برخورد بیش از آنکه کارشناسی باشد، سیاسی است.

وی نقل کرد که وقتی از یکی از مسئولان جدید در مورد دلیل توقف طرح خوانا پرسید، در کمال تعجب این پاسخ را شنید که «خوانا» یک طرح دوم خردادی بود. این پاسخ نشان‌دهنده عمق نگاه غیرکارشناسی و سیاسی در بدنه مدیریتی است که به جای ارزیابی محتوایی، به دنبال برچسب‌زنی سیاسی به برنامه‌های آموزشی است. طرح موفق گلستان‌خوانی در شیراز که سال‌ها با نتایج عالی اجرا می‌شد، امسال به دلایل نامعلوم متوقف شده است.

نقد سیاست‌های بدون پشتوانه پژوهشی: تغییر خط کتاب‌های درسی از خط چاپی به نستعلیق یکی از کارهایی است که بدون پشتوانه پژوهشی کافی انجام شده و این سوال را پیش می‌آورد که آیا این تغییر با توجه به مواجهه روزمره کودکان با خطوط چاپی در فضای مجازی و تبلت‌ها، به نفع یادگیری بوده است؟ یا با ایجاد پیچیدگی غیرضروری به آن آسیب زده است؟

 

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار