حلقه اتصال سنت و انقلاب؛ بازخوانی یک قرن تحول در حوزه علمیه قم

در بیش از یک قرن از بازتأسیس حوزه علمیه قم (۱۳۰۱ شمسی)، این نهاد علمی ـ دینی، نهتنها مأمن آموزش فقه و اصول بوده، بلکه به کانون همگرایی سنت و انقلاب نیز بدل شده است.
به گزارش پارسینه، جریان «حلقه اتصال سنت و انقلاب» را میتوان در پرتو پنج چهره کلیدی شناخت؛ کسانی که تجربیات حوزوی را با نیازهای نوین سیاسی و اجتماعی پیوند زدند و میراث آنان امروز در ساختار آموزشی و گفتمان رسمی حوزه، دانشگاه و دستگاه حکومتی ایران جلوهگر است.
واژه «حلقه اتصال» اشاره دارد به آن گروه از علما و روحانیونی که از درون ساختار سنتی حوزه برخاستند و با درک تحولات انقلاب اسلامی، نقش واسط میان میراث فقهی ـ اصولی و سازوکارهای حکمرانی نوین را ایفا کردند. این گروه، با اتکا به دانش عمیق حوزوی و آگاهی از مقتضیات زمان، توانستند نهادها و آموزههای دینی را به عرصه سیاست و جامعه منتقل کنند بیآنکه اصالت سنت را مخدوش سازند.
آیتالله مرتضی مطهری؛ معلم فلسفه و سیاست
آیتالله مرتضی مطهری (۱۳ بهمن ۱۲۹۸–۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸) که در شهر فریمان خراسان چشم به جهان گشود، با تحصیلات مکتب نجف و قم، ابتدا به تدریس فلسفه و کلام در دانشکده الهیات دانشگاه تهران پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب، به عضویت شورای انقلاب درآمد و با نگارش آثار روشنگرانه مانند «اصول فلسفه و روش رئالیسم» و «سیری در نهجالبلاغه»، پیوند نظریه با عمل را نشان داد. مطهری، با عنوان «معلم شهید»، تأثیر عمیقی بر شکلگیری گفتمان رسمی جمهوری اسلامی داشت و آموزههای فلسفی او، مبنای بسیاری از تصمیمات کلان سیاسی و فرهنگی شد.
آیتالله سید محمد بهشتی؛ منطقدان و مدیر برجسته
آیتالله سید محمدحسین بهشتی (۲ آبان ۱۳۰۷–۷ تیر ۱۳۶۰) در اصفهان زاده شد و تحصیلات فقاهت و فلسفه را در قم و نجف به پایان برد. ایشان که از مؤسسان انقلاب و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود، پس از پیروزی انقلاب به ریاست دیوان عالی کشور و دبیرکلی شورای عالی قضایی منصوب شد. بهشتی با تدوین ساختار دستگاه قضایی نوین و تأسیس دانشگاه شهید بهشتی، نشان داد چگونه میتوان از آموزههای فقهی بهمنزله مبنای عدالت قضایی و توسعه علمی بهره گرفت. شهادت ایشان در انفجار دفتر حزب جمهوری، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ـ امنیتی سالهای نخست انقلاب بود.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی؛ اندیشهورز و مؤسس مؤسسه امام خمینی
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی (۱۱ بهمن ۱۳۱۳–۱۲ دی ۱۳۹۹) در شهر یزد متولد شد و پس از طی دورههای عالی در قم، شاگردان برجستهای چون علامه طباطبایی و امام خمینی را در کارنامه داشت. او مؤسس «مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» در قم بود؛ نهادی که تربیت روحانیون انقلابی و نشر اندیشههای اسلام سیاسی را در دستور کار قرار داد. آیتالله مصباح یزدی، با حضور مستمر در جلسات درس خارج فقه و اصول و نگارش تألیفات فراوان در حوزه سیاست دینی و اخلاق کاربردی، تأثیری ماندگار بر جریان اصولگرایی حاکم بر بخشهایی از حوزه بهویژه در دهههای پس از انقلاب گذاشت.
آیتالله سید محمود طالقانی؛ پیشگام وحدت، مفسر قرآن
آیتالله سید محمود علایی طالقانی (۱۳ اسفند ۱۲۸۹–۱۹ شهریور ۱۳۵۸) در طالقان متولد شد و پس از تحصیلات حوزوی، در نهضت ملی شدن صنعت نفت نقش محوری داشت. او از بنیانگذاران جبهه ملی دوم و بعد از انقلاب، نخستین امام جمعه تهران و نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. طالقانی با ترکیب رویکردهای عرفانی، اجتماعی و سیاسی، چهرهای ساختارشکن اما در عین حال پیوندزننده میان تودههای محروم و روحانیت سنتی خلق کرد. منش دینی او که بر عدالت اجتماعی و اخلاق انقلابی تأکید داشت، در فضای انقلاب، زمینه تعامل بین علما و نخبگان سیاسی را فراهم آورد.
آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی؛ فقیه بصیر
آیتالله سید محمدرضا موسوی گلپایگانی (۱ فروردین ۱۲۷۸–۱۸ آذر ۱۳۷۲) در روستای گوگد گلپایگان تولد یافت و پس از گذراندن دروس مقدماتی در اصفهان و سطوح عالی در نجف، از شاگردان برجسته سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا نائینی بود. آیتالله گلپایگانی با تأسیس درسهای خارج فقه در قم و مدیریت حوزههای علمیه، نقش مهمی در تربیت مراجع جدید داشت. او که خود به درجه اجتهاد رسیده و مرجع تقلید شناخته میشد، با بازسازی ساختارهای سنتی آموزشی و ارتقای کیفی نشر کتب دینی، پلی میان شیوههای کلاسیک و اقتضائات عصر جدید زد.
این پنج چهره، هر یک در وجوهی از علم و مدیریت دینی و سیاسی، حلقههای پیوندی میان سرچشمه سنتهای کلامی و فقهی و تحولات بزرگ انقلاب اسلامی فراهم آوردند. شهیدان مطهری و بهشتی با تأسیس مبانی نظری و نهادی نوین، آیتالله مصباح یزدی با پرورش کادر انقلابی، آیتالله طالقانی با گفتمان عدالت اجتماعی و آیتالله گلپایگانی با تقویت مرجعیت و آموزش مستمر، هر کدام رگههایی از نوسازی نهاد حوزه را رقم زدند. امروز، صد سال پس از بازتأسیس رسمی حوزه علمیه قم، بازخوانی آثار ایشان در درسهای خارج، همایشها و پایاننامههای دانشگاهی ادامه دارد و مؤسسات پژوهشی و قرآنی قم با بهره از این میراث، راه را برای نسلی تازه از روحانیان و اندیشمندان گشودهاند.
صد سالگی حوزه قم، فرصتی مغتنم برای تأمل در چگونگی پیوند میان ریشههای عمیق فقهی و اصولی با ساختارهای نوین حکمرانی و آموزش است. جریان «حلقه اتصال سنت و انقلاب» نشان داد که تغییر و تحول، در بستر پرسشگری درونی و احترام به آموزههای اصیل، ممکن است و حوزه قم با اتکا به این تجربه، راه دشوار پیشرو را با قوت پیموده است.
ارسال نظر