در تقابل با شكستهای صوری؛ بیایید همه با هم ببازيم
پارسینه: ساز و کار امور در ایران سالهاست که به همین منوال است. مجموعهای از قوانین نانوشته و تصمیمهای سلیقهای که مشخّص نیست دقیقا از چه شبی آغاز شدند.
به گزارش پارسينه ؛ هر اعتقاد یا منش و رفتاری میتواند منتقدان و موافقان خود را داشته باشد. امّا زمانی که این اعتقاد و منش به عرصهٔ سیاستگذاری و اداره کارها برسد، اگر بر پایه قانونی مصوّب و چارچوبی مشخّص نباشد، فراتر از هر سود و زیانی که داشته باشد، شرایط را مبهم و عجیب و غریب، و سیاستگذار و هم مخاطبان این منش را سردرگم میکند.
ساز و کار امور در ایران سالهاست که به همین منوال است. مجموعهای از قوانین نانوشته و تصمیمهای سلیقهای که مشخّص نیست دقیقا از چه شبی آغاز شدند و تبدیل به رویه اجرایی بدون پشتوانه فکری. روشها و منشهایی که یا با اعمال قدرت گروهی ناآگاه و یا در نتیجه فعل و انفعالهایی خلقالسّاعه رواج پیدا میکنند و آنقدر بیتدبیر و نشدنی مینمایند که حکایت کج دار و مریز باشد. خط قرمزهای فرهنگی که هیچ وقت نوشته نشدند و از هر دوره به دوره دیگر، از مدیر به مدیر و فرد به فرد تغییر میکنند، معیارهای گزینشی استخدامی دستگاههای دولتی، بسته شدن درهای ورزشگاه به روی زنان و دست آخر موضوع داغ این روزها دیدار با ورزشکاران اسرائیلی که همگی تبدیل به رویههایی شدهاند بی هیچ تدبیر و دوراندیشیای.
در تمام این رویهها و موردهای دیگر از این دست، سیاست مسئولان ایرانی چیزی جز کج دار ومریز نبوده؛ و چنان که نریختن آب از لیوان کج دشوار و نه چندان دیرپاست، بزرگواران در تمام این سالها برای حفظ روند از فریاد و شلوغکاری و برچسب زدن به مخالفان این رویههای بیپایه و اساس بهره بردند اما خود از پذیرفتن مسئولیت فجایع گریختهاند. حالا، پس سالها اتّهام زدن به روزنامهنگاران و دیگر مخالفان پدیدهای مثل فرار از مبارزه با ورزشکاران اسرائیل، این بار صدای کسی در آمده که سخت بتوان انگهای پیشین را به او زد.
اعتراض رسول خادم، با خاستگاه فرهنگی، سیاسی و مذهبی مشخصی که دارد، بار دیگر یادآور میشود که با چه ساز و کار ناکارآمدی رو به رو هستیم. اعتراض خادم باعث شده که سخت بتوان برچسبهای همیشگی را به این قضیه زد. وقتی خادم به این قایم باشک معترض میشود پر واضح است که در مقام اعتبار دادن به رژیمی جانی و خطرناک نیست؛ هیچ وقت کسی از «اسرائیل» دفاع نکرد. همه بحث این سالها که حالا صدای خادم را هم در آورده مشخص نبودن سر و ته قضیه مبارزه نکردن و آوار شدن همه مسئولیت بر سر فدراسیون نحیف و هزینه پرداختن ورزشکار مملکت است. خادم به صراحت بیان میکند که یک بار برای همیشه تکلیف را مشخص کنید و بدانید با چه پدیده و شرایطی طرف هستیم.
با این وجود امّا آنها که منافعشان در حفظ رویههای نابخردانه است کوتاهی نکرده و خادم را هم مورد عنایت خود قرار دادند؛ بسیار خب! رسول خادم هم کنار ما روزنامهنگارانی که دوستشان ندارید. ولی حرف خادم روشن و شفاف است؛ اصلا از روشنی و شفافیت حرف میزند. سخن رسول خادم و درد او همان است که سالها بخش مهجوری از جامعه تلاش به تفهیم آن برای قشر حاکم داشته. تبیین این مساله که نمیتوان مملکتی را، نظام سیاسی و اقتصادی آن را، نظام آموزشی آن را، ورزش آن را و حتّی یک فدراسیون ورزشی آن را با احوال کج دار و مریز اداره کرد. از درک و دریافت این موضوع عاجزید؟ دنبال قلم کردن پای خادمهای این ملّت هستید؟ رسول خادم خوب گفت که بیایید همه با هم ببازیم؛ این شما و این لیوانی که سالهاست کج است. کج دار و مریز.
ساز و کار امور در ایران سالهاست که به همین منوال است. مجموعهای از قوانین نانوشته و تصمیمهای سلیقهای که مشخّص نیست دقیقا از چه شبی آغاز شدند و تبدیل به رویه اجرایی بدون پشتوانه فکری. روشها و منشهایی که یا با اعمال قدرت گروهی ناآگاه و یا در نتیجه فعل و انفعالهایی خلقالسّاعه رواج پیدا میکنند و آنقدر بیتدبیر و نشدنی مینمایند که حکایت کج دار و مریز باشد. خط قرمزهای فرهنگی که هیچ وقت نوشته نشدند و از هر دوره به دوره دیگر، از مدیر به مدیر و فرد به فرد تغییر میکنند، معیارهای گزینشی استخدامی دستگاههای دولتی، بسته شدن درهای ورزشگاه به روی زنان و دست آخر موضوع داغ این روزها دیدار با ورزشکاران اسرائیلی که همگی تبدیل به رویههایی شدهاند بی هیچ تدبیر و دوراندیشیای.
در تمام این رویهها و موردهای دیگر از این دست، سیاست مسئولان ایرانی چیزی جز کج دار ومریز نبوده؛ و چنان که نریختن آب از لیوان کج دشوار و نه چندان دیرپاست، بزرگواران در تمام این سالها برای حفظ روند از فریاد و شلوغکاری و برچسب زدن به مخالفان این رویههای بیپایه و اساس بهره بردند اما خود از پذیرفتن مسئولیت فجایع گریختهاند. حالا، پس سالها اتّهام زدن به روزنامهنگاران و دیگر مخالفان پدیدهای مثل فرار از مبارزه با ورزشکاران اسرائیل، این بار صدای کسی در آمده که سخت بتوان انگهای پیشین را به او زد.
اعتراض رسول خادم، با خاستگاه فرهنگی، سیاسی و مذهبی مشخصی که دارد، بار دیگر یادآور میشود که با چه ساز و کار ناکارآمدی رو به رو هستیم. اعتراض خادم باعث شده که سخت بتوان برچسبهای همیشگی را به این قضیه زد. وقتی خادم به این قایم باشک معترض میشود پر واضح است که در مقام اعتبار دادن به رژیمی جانی و خطرناک نیست؛ هیچ وقت کسی از «اسرائیل» دفاع نکرد. همه بحث این سالها که حالا صدای خادم را هم در آورده مشخص نبودن سر و ته قضیه مبارزه نکردن و آوار شدن همه مسئولیت بر سر فدراسیون نحیف و هزینه پرداختن ورزشکار مملکت است. خادم به صراحت بیان میکند که یک بار برای همیشه تکلیف را مشخص کنید و بدانید با چه پدیده و شرایطی طرف هستیم.
با این وجود امّا آنها که منافعشان در حفظ رویههای نابخردانه است کوتاهی نکرده و خادم را هم مورد عنایت خود قرار دادند؛ بسیار خب! رسول خادم هم کنار ما روزنامهنگارانی که دوستشان ندارید. ولی حرف خادم روشن و شفاف است؛ اصلا از روشنی و شفافیت حرف میزند. سخن رسول خادم و درد او همان است که سالها بخش مهجوری از جامعه تلاش به تفهیم آن برای قشر حاکم داشته. تبیین این مساله که نمیتوان مملکتی را، نظام سیاسی و اقتصادی آن را، نظام آموزشی آن را، ورزش آن را و حتّی یک فدراسیون ورزشی آن را با احوال کج دار و مریز اداره کرد. از درک و دریافت این موضوع عاجزید؟ دنبال قلم کردن پای خادمهای این ملّت هستید؟ رسول خادم خوب گفت که بیایید همه با هم ببازیم؛ این شما و این لیوانی که سالهاست کج است. کج دار و مریز.
جناب خادم درود بر شرفت اگر قرار است ببازیم در همه زمینه ها باید باخت چه در سوریه چه در بازی با اسرائیل مبارزه مبارزه است