کلاه قرمزی چطور ستاره سینما شد؟

پارسینه: کلاه قرمزی و پسرخاله هر نوروز ایرانیها را پای جعبه جادو نگه میدارند. بیش از ربع قرن است بزرگ تا کوچک ایرانیها با دو عروسک بامزه، زندگی میکنند ولی واقعا چه عواملی باعث شده تا کلاه قرمزی و پسرخاله اینقدر ماندگار شوند؟
در بخشی از گفتگوی نوروزی که با او داشتیم یادی از تجربه او در مقام مشاور فیلمنامه و دستیار کارگردان در فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله به میان آمد و اسعدیان درباره تولید این فیلم و شخصیتهای ماندگار آن، صحبت کرد.
آنچه برای اسعدیان مهم بود این است که توانست از فضای جدی و عبوس برخی از فیلمها مانند «نیش» که در آنها کار کرده بود، بیرون بیاید. در ادامه گفتگوی ما با این هنرمند کارکشته سینما را در کافه خبر میخوانید:
چه شد از دنیای جدی و تا حدی خشن فیلم «نیش» به دنیای شاد فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» پا گذاشتید؟
آقای طهماست فیلم اولش بود و نیاز به مشاور کارگردان داشت که در فیلمنامه هم کمکش کند. این فیلم کمک میکرد من کمی از فضای فیلم «نیش» دور شوم. در «کلاه قرمزی و پسرخاله»، فیلمنامه را سه نفری به همراه آقایان طهماسب و حمید جبلی نوشتیم. شوخیها مال آنها بود و اصول فیلمنامهنویسی با من بود. اگر آن دو را ول میکردی، «کلاه قرمزی و پسرخاله» میشد ۱۰ ساعت، چون شوخیهای آنها انتها نداشت. سر صحنه هم همینطور بود. ما یک محدوده زمانی داریم، باید فیلم را ببندیم. به خاطر ارتباط نزدیکی که با هم داشتیم این بخش فیلمنامه را به من سپرده بودند.
اصلا فیلمنامهای برای فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله وجود داشت یا همه اش بداهه بود؟
فیلمنامه وجود داشت، ولی قابلیت آن را داشت سر صحنه با شوخی و بداهه بشود ۵ ساعت و این اصلا شدنی نبود. آقای طهماسب در فیلم بازی میکرد و نیاز داشت کسی او را کنترل کند. من مشاور بودم. هم مشاور کارگردان بودم، هم مشاور کل پروژه، تجربه بسیار لذتبخشی بود.
زمانی شما به فیلم اضافه شدید که شخصیتها در تلویزیون شکل گرفته بود. ولی از این فیلم بود که کاراکترها در ذهن ماندند. چطور شد که شخصیتهایی مانند کلاه قرمزی و پسرخاله ماندگار شدند؟
ماندگاری شخصیتهایی از این نوع خوشبختانه اتفاق افتاد که خیلی هم خوب است. والت دیزنی صدها شخصیت خلق میکند، ولی چند تا ماندگار میشوند. واقعا خلق یک شخصیت و ماندگاری آن به این سادگی نیست. خانم برومند و آقای طهماسب و آقای جبلی خیلی شخصیت خلق کرده بودند، ولی فقط یکی میشود کلاه قرمزی که همه تجربیات خالق آن در آن جمع میشود که این همه آدم با آن ارتباط برقرار میکنند یا خانم برومند این همه شخصیت درست کرد که یکی شان فقط زی زی گولو شد. یا شهر موشها را درست کرد که کپل و دم دراز و اینها ماندگار شدند. اینها ماندگارند. ممکن است صدها سال بمانند. والت دیزنی سالهاست مرده، ولی میکی موس سالها بعد از مرگ او زنده است. از زنده یاد دنیا فنی زاده یاد میکنم که سهم زیادی در خلق کلاه قرمزی و پسرخاله داشت. دستانی که واقعا معجزه میکرد. واقعا جای دنیا خالی است و سهم بسیار زیادی داشت این دو شخصیت اینقدر انسانی و دوست داشتنی دربیایند.
اجتماعی بودن این کاراکترها، از کجا شکل گرفت؟ اینقدر در استودیوی تلویزیونی اجتماعی نبودند؟
رگههای اجتماعی داشتند. ما بزرگترها به همین خاطر میدیدیم. اگر سیدمحمد بهشتی هم مینشست و کلاه قرمزی را میدید و برایش جذاب بود، به خاطر رگههای اجتماعی این شخصیتها بود. هم پیرمردها لذت میبردند و هم بچهها.
این دو نفر تا کی میتوانند ادامه دهند؟
این دو شخصیت خلق شدهاند.
جبلی و طهماسب را میگویم؟
نمیدانم. آنها در کار آخرشان دارند شخصیتٰهای جدید میآورند. فامیل دور میگیرد، دیگری نمیگیرد. مانند فیلم ساختن است. قرار نیست همه فیلمها بگیرد. همه شخصیتها هم نمیگیرد. کوروساوا صد و خردهای فیلم ساخته است. ما چند تایش را میشناسیم؟ همانهایی که گرفته است و فیلم شده است. جان فورد بالای ۱۰۰ فیلم دارد، ولی ۱۰ تا مطرح است. در خلق عروسک هم همین است. برخی سر زا میمیرند. برخی ۳-۴ سال زندگی میکنند. برخی ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال زنده میمانند.
چقدر این شخصیتها برگرفته از خودشان است؟ جبلی وقتی فیلم میسازد، فیلم افسرده و ناراحت میشود. طهماسب وقتی فیلم میسازد از خنده روده بر میشویم؟
شخصیتها واقعا برگرفته از خودشان است. کلاه قرمزی از طهماسب و پسرخاله از جبلی است و احتمالا اطرافیانش است. حالتهای پسرخاله، مسعود کرامتی است. او بسیار شریف و انسان است، ولی ظاهر دعوایی دارد. این را از اطرافیانت میگیری و به شخصیت میدهی. برای من بزرگسال که نگاه میکنم میبینم بسیاری از حرفهای پسرخاله و کلاه قرمزی حسرتهای کودکی ما است. تمام چیزهایی که ما در بچگی میخواستیم و به آن نرسیدیم و حسرت خوردیم، در کلاه قرمزی و پسرخاله هست، به صورت شیرین و بامزه اش البته.
ارسال نظر