گوناگون

مردم طبقه متوسط و روبه پایین از نظر تلویزیون؛ بی خانمان و نادان !

مردم طبقه متوسط و روبه پایین از نظر تلویزیون؛ بی خانمان و نادان !

پارسینه: واقعا باعث تاسف است که چگونه یک خانواده ایرانی در این سطح به جامعه معرفی می شود ، خانواده ای که حساب دو، دوتا ، چهارتای خود را ندارند ، مساله شان یا لمپن بازی است یا اینکه در قالب دختر خانواده فرار از خواستگار و ...

در تعطیلات خسته کننده وملال آور و پر از استرس ، بیست ونهم تا سیزدهم فروردین فرصتی شد که سه سریال تلویزیونی ،" خوب ،بد وزشت " ، "روزهای بدتر ، بدر " و" مافرشته نیستیم " را از شبکه های مختلف تلویزیونی در ایران ببینم و به ملال وخستگی و بی مایه بودن و بی حاصلی تعطیلات اول سال در ایران ، همچنان ، با گذشت سالها ، بیشتر پی ببریم .


تفکر اصلی در هر سه این سریال "لات بازی "، " لمپنیسم "،"دعواهای هیچ و پوچ "" خواستگار بازی وعروسی !!!" و" عشق های ابکی از نوع آبدوغ وخیاری " و...بود و باز قصه مسخره کسی که پولداره آدم بدیه و بی خانمانها و بی پولها ، به رغم همه سفاهت وبلاهتشان ، آخرش زندگی خوبی !! - که چه عرض کنم - پیدا می کنند و به سر وسامان می رسند و انگار بختک " گنج قارون " از سر فیلمفارسی و سریالهای ایرانی بهیچ وجه دست بردار نیست و داستان مراد برقی ، پرویز کاردان که به رغم اینکه بیشتر از 35 سال است که از ایران دور است !! اما سوژه ، تفکر واندیشه او !!! در سریال سازی ، دست از سر تلویزیون بر نمی دارد ، با این تفاوت که مراد برقی به جوان لات و اهل زور گویی و قلدر مابی به نام بهادر تبدیل شده است که آرزویش اینست که مثل دایی جان ! چاق و چله که حسین کاسبی رلش را بازی می کند و عجیب در این نقش های لمپن های لات اما جوانمرد و بی پول ، جا افتاده است - به یک لات زورگو و لمپن زاده تبدیل شود که درنهایت کفتر باز است ،

اما از همه جالب تر این بهادر ( امین حیایی ) که در زندان به جرم کلاهبرداری و اختلاس و دزدی و ... بوده الگوی یک جوان امروزی پولدار (پرهام ) با بازی مهدی سلوکی قرار می گیرد که ازاو راه ورسم ،لات بازی ولمپن گرایی ! را یاد بگیرد که چه ؟ که هرچه بیشتر بر تعداد لاتها ولمپن ها و خلافکاران در این جامعه اضافه شود . از همه مسخره تر سه خواهر این لمپن بی تربیت و بی پرنسیب هستند که یکی از آنها ، بهاره رهنما در نقش بهاره ! خیاط محله است و خیلی دختر خوبی است اما اهل ازدواج نیست و چقدر بد؟!! ودیگری که بهنوش بختیاری یا همان بهنوش فیس بوکی یا تبلتی است که با دوفرزند کوچک می خواهد از همسرش که انهم یک لمپن بالفطره بوده وبرادرش - بهادر - او را به زندان انداخته طلاق بگیرد و زن با این سن وسال - مانند دخترهای هجده ونوزده ساله - به فیس بوک علاقه مند شده و در این علاقه اش البته نباید ایرادی باشد اما این خانم بیکاره با وجود داشتن دوبچه از صبح تا شب ، مشغول به اشتراک گذاشتن اسرار خانوادگی است و!!!! از همه جالب تر ، خواهر کوچکتر - سوسن - هست که از فرط ندید بدیدی خواستگار با دیدن یک خواستگار که برادرش - بهادر - او را پر داده است !! به نوعی سفاهت و جنون دچار شده و حرفهای احمقانه بابایش !! که دختر بالای 30 را عروسک و ملوسک بابا خطاب می کند !! مزید بر علت شده و مخش این سوسن خانم ، تاب برداشته است ، اما مغز متفکر این خانواده ، همان بهاره خانم است که لباس های مختلف برای اهالی محل می دوزد و بار این خانواده درب وداغان را به دوش می کشد . پدر که مربی رانندگی است همه گناه های بلاهت و لمپن بازی این خانواده را بردوش بهادر می اندازد و اصلا که خودش ، نقشی در این اوضاع ندارد اما از همه جالب تر ، بهادر است که به وسیله بهاره از زندان آزادمی شود وفی الفور عاشق یک خانم دکتر دندانپزشک پولدار می شود و برای رسیدن به این خانم ، حتی حاضر است که لمپن بازی !!! خود را هم کنار بگذارد و به خانواده درب وداغانش ! کمک کند ...

واقعا باعث تاسف است که چگونه یک خانواده ایرانی در این سطح به جامعه معرفی می شود ، خانواده ای که حساب دو، دوتا ، چهارتای خود را ندارند ، مساله شان یا لمپن بازی است یا اینکه در قالب دختر خانواده فرار از خواستگار و ...

مهمترین مساله برای من به عنوان یک زن در این سریال ، نقش بسیار بد و نا هنجاری است که به دختران وزنان داده شده است اما هرقدر که بهاره ، دختر خوبی است و به خانواده اش کمک می کند اما چون شوهر ندارد ! محلی از اعراب ندارد ، بهنوش و سوسن هم که روی بی خیالی و حماقت را سپید کرده اند و در این میان ، بهادر که مثلا مورد انتقاد است اما مانند علی مثلا قهرمان گنج قارون از سوراخ ! زندانش بیرون می آید تا بار دیگر با لمپن بازی مشکلات خانواده اش را حل کند ، بهنوش را از خرشیطان پیدا کرده و با شوهرش آشتی دهد ، سروسامانی به وضعیت عاطفی پدر مسن خود بدهد و برای او به خواستگاری برود ، سوسن را با خودش و خانواده اش آشتی دهد و با غیرت زیاد ! پسری را به خانواده بیاورد که روزی خواستگار خواهرش ، سوسن خواهد شد ، از سوی دیگر بهاره را که اینقدر کار آمد با خواستگار و شوهر آشتی دهد !! اما خودش چقدر ازخود گذشتگی می کند که از عشق خود ، خانم دکتر می گذرد !! چقدر بد ، این لات و لمپن زاده اما بچه خوبی است و زباله ها را جمع می کند و ... بالاخره یعنی چه ؟ یعنی آنکه زنها هرقدر هم قابلیت داشته باشند تاوقتی برادر ، پدر و شوهری ، از همه مهمتر ، بالای سرشان نباشد ! محلی از اعراب ندارند .

چاقو کشی و لمپنیسیم ، رفتن به زندان ، چیز بدی نیست به شرطی آخر کار که برگشتی خواهرانت را شوهر بدهی ! و زباله ها را جمع کنی !

نمایش ، سریال و فیلم سینمایی طنز و کمدی ، معنی دارد ، همه انواع بلاهت ونادانی به معنای طنز و کمدی نیست ، کاملا واضح وآشکار است که چارلی چاپلین وسایر هنرمندان سینمای صامت ، نظیر باسترکیتون ، هارولد لوید و ... سایر هنرمندان کمدی کلاسیک نظیر لورل و هاردی ، برادران مارکس و در دوران جدید تر ، جری لوئیس ، وودی آلن و... بازهم جدیدتر ، جیم کری و سایرین و در خود ایران ، هنرمندانی نظیر ارحام صدر ، نمایش و سینمای کمدی را با مفاهیم اجتماعی و حتی گاه سیاسی و انتقاداز مسائل جامعه پیوند زدند و در تصویر موقعیت های کمدی درجامعه و به زیر سئوال بردن مسائل اجتماعی با زبان طنز بسیار موفق بوده اند .

در سالهای اخیر - البته ازدو- سه دهه قبل تاکنون روال بوده که برای پرکردن اوقات فراغت مردم در دوران تعطیلات طولانی نوروز ، سریالهای کمیک در تلویزیون ساخته شده است که در حقیقت بیشتر نوعی مسخره کردن مردم طبقات اجتماعی در سطوح پایین و یا متوسط در آمدی بوده است بدون اینکه نیشتری بر مسائل اجتماعی زده شود .

از جمله سریالهای دیگری که من در ایام تعطیلات از تلویزیون ایران دیدم ، سریال " روزهای بد ، بدر " داستان زندگی یک خانواده کم در آمد اجتماعی است که سرپرست خانوار که شغلش سرایداری بوده به دلیل شکستن پا و دستش شغلش را از دست داده و در این میان پسر بزرگ خانواده درصدد ازدواج است و در فلان تاریخ باید جشن عروسی بگیرد ، پسر دیگر خانواده که شغل مسافر کشی موتور سیکلت را برعهده دارد درحقیقت ادم علافی ! است که توانایی های اندکی دارد ، خانواده دارای یک دختر دم بخت و یک پسر بچه است که در طول ایام عید این خانواده با مشکل بی خانمانی روبه رو می شوند و از یکسو می خواهند به توقعات پدر عروس آینده شان جواب بدهند و از سوی دیگر به دنبال جا ومکانی برای زندگی خویش باشند .

این سریال که می توانست به راحتی و بدون انجام تحقیقات زیربنایی ، نقش دلالان و بورس بازان زمین ،بساز بفروشها و حتی برج سازها و سازندگان انواع واقسام مسکن را در ایجاد مشکل مسکن برای خانواده های کم در آمد و متوسط در آمد مطرح کند و آدم های قالتاق را که نقش موثری را در ایجاد مساله مسکن دارند به زبا ن طنز به سخره بگیرد ، با نوعی استهزای اعضای این خانواده ، همه ناتوانی این خانواده محروم وزحمتکش را بردوش حماقت های خودشان می اندازند و در حقیقت ، تیپ ها وکاراکترهای اصلی را در این خانواده زیر سئوال می برند ! به راستی کی و چه کسانی در ایجاد معضل مسکن در این جامعه نقش دارند در درجه اول دولت ها ، هردولتی که روی کار بیاید که چه دولت قبل وچه دولت کنونی ناتوانی خود را در اعمال سیاست گذاری و تامین مسکن برای خانوارهای کم درآمد آشکار کرده است .

گروه دوم که مهم تر از حتی گروه اول است ، دلالان و بورس بازان زمین و مسکن به ویژه در شهرهای بزرگ نظیر تهران هستند که در هر نقطه ای که در تهران خواسته اند برج و ساختمانهای بلند ساخته اند و به هرقیمتی که خواسته اند انها را فروخته اند و هیچ کس معترض انان نبوده است .
گروه سوم مشاوران املاک و مستغلات هستند که نقش بسیار بسزایی در افزایش و کمبود مسکن به ویژه در شهرهای بزرگ بازی می کنند .

در این میان فعالیت تعاونی های مسکن کارمندی ، کارگری و ... کاملا متوقف شده است و این سریال می توانست به نقش این گروه ها که چه بلایی بر سر طبقات کم درآمد اجتماعی می آورند اشاره کند .
اما داستان به گونه دیگری است ، مردهای جوان در این خانواده ، به دلیل مشکلات ، عصبی و اهل دعوا هستند و زنان جز جیغ وولیغ !! هیچ نقشی ندارند ! همه توی سروکله هم می زنند و همه به دنبال عروسی مسخره ای هستند که با اجاره یک خانه تحقق پیدا می کند ، مردی که خانه ای را به زوج جوانی که می خواهند ازدواج کنند اجاره می دهد با نقش اغراق آمیزی که به او داده شد یک دیوانه تلقی می شود درحالی که می توانست با ایجاد موقعیت های کمیک برای ان در این سریال ، تا حدی نیشتری به مساله ومعضل مسکن در شهرهای بزرگ زده شود .

انگار تماشاچیان آمده اند که با دیدن خانواده ای سرگردان و تا حد زیادی نادان ، به معضل بسیار مهم و اجتماعی مسکن با دیدی غیر واقعی نگاه کنند و روزهای عیدشان را با اعصاب خردکنی پر کنند !

مهران رجبی ،بازیگر خوبی است که در این سریال ناچار است بسیاری از توانایی هایش را زیر پا بگذارد ، مریم امیر جلالی که بازیگر زن توانمندی است انگار خسته نمی شود که همه ساله این نقش کلیشه ای مادر خانواده را برعهده می گیرد که هیچ کاری از دستش ساخته نیست .

هومن برق نورد ،بیژن بنفشه خواه و ... استعدادهای بازیگری کمیک شان در این سریال از بین رفته است ، گاهی از اینهمه بلاهت و سرگردانی مردم زحمتکش طبقات متوسط و کم درآمد اجتماعی انهم در تعطیلات عید بسیار آزرده می شوی ، به قول خیلی ها می توانی تلویزیون ایران راببندی وماهواره را مثلا نگاه کنی ! اما دلت می سوزد از اینهمه امکاناتی که به هدر می رود ، از اینهمه مزخرف گویی و اینکه چه آسان و راحت می توان میلیونها نفر مردم این جامعه را - ببخشید - فاقد شعور واطلاعات کافی فرض کرد

مینو بدیعی/روزنامه نگار پیشکسوت

ارسال نظر

  • مهدی

    واقعا از نقد شما خیلی شاد شدم از گفتن حقیقت مخفی شده در تلی از توهم و حماقت. و البته بسیار ناراحت از فلاکتمون

  • ناشناس

    مى دونيد كه اينا همه چى ازاده وهر فيلمى كه بخواى مىتونى ببينى ! من هم به ٢ زبانن فرانسه والمانى مسلط هستم ولى تر جيح دادم اين سريالهاى زيبا ودلچسب
    را با هنرمندى عالى امين حيايي واون يكى كه نقش نقى را بازى مى كرد ببينم ولذت هم بردم .
    خيلى هم عالى بودند .
    پ . ن . پ اثار سبك وبى مغز ومسخره مزدور هايي چون مخلباف وفرمان ارا وپناهى خوبه !!! كه ابروى ايران وايرانى را برده ؟!!

  • ناشناس

    از تلویزیونی که به سردار اسعد بختیاری آنطور توهین کرد چه انتظاری دارید؟
    مثل این می ماند که رییس جمهور آمریکا بیاید در تلویزیون و آبراهام لینکلن را سگ کاسه لیس انگلیس بنامد!!!!!!!!!!!!

  • ناشناس

    راجع به چی باید فیلم بسازند؟

  • ناشناس

    پارسينه تو معلومه با صدا سيما بطور عميقي بد هستي و هر كاري بكنه ميبري زير سوال هفته اي نيست كه بهش گير ندي
    همش داري به مرد فاز منفي ميدي شما يجوري برخورد ميكني انگار جاهاي ديگه دنيا همه چي خوبه اينجا جهنمه.
    انتقاد خوبه ولي انتقاداي شما همراه با يك نفرت عميق و با هدف به لجن كشيدن طرف مورد انتقادتونه

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار