ابوسعید در حمام!
پارسینه: ابوسعید در حمام!
ابوسعید در حمام!
ابوسعيد ابوالخير با پيري در حمام بود. پير از گرماي دلکش و هواي خوش حمام فصلي تمام گفت. ابوسعيد گفت: مي داني چرا اين جايگاه خوش است؟ پير گفت: چون شيخي مثل تو در اين حمام است.
چون در اين حمام شيخي چون تو هست
خوش شد و خوش گشت و خوش آمد نشست
شيخ گفت: من جواب بهتري دارم. پير گفت: بگو که هرچه تو بگويي عين صواب است.
شيخ گفت: حمام از اين جهت خوش است که از مال دنيا فقط يک سطل و يک پارچه بيشتر نداري که آن هم عاريت حمامي است.
گفت حمامي است خوش از حد برون کز متاع جمله دنياي دون
نيست جز سطل و ازاري(۱) با تو چيز وانگهي آن هر دو نيست آن تو نيز
ازار: شلوار- لنگ حمام
منبع: مصيبت نامه عطار
چون در اين حمام شيخي چون تو هست
خوش شد و خوش گشت و خوش آمد نشست
شيخ گفت: من جواب بهتري دارم. پير گفت: بگو که هرچه تو بگويي عين صواب است.
شيخ گفت: حمام از اين جهت خوش است که از مال دنيا فقط يک سطل و يک پارچه بيشتر نداري که آن هم عاريت حمامي است.
گفت حمامي است خوش از حد برون کز متاع جمله دنياي دون
نيست جز سطل و ازاري(۱) با تو چيز وانگهي آن هر دو نيست آن تو نيز
ازار: شلوار- لنگ حمام
منبع: مصيبت نامه عطار
ارسال نظر