همه چیز درباره دایناسورها

درباره تولیدمثل دایناسورها چه میدانیم؟ آیا آنها تعداد زیادی تخم میگذاشتند یا فقط چند عدد؟ چطور تخمها را گرم نگه میداشتند؟ آیا والدین از آنها مراقبت میکردند یا فقط تخم میگذاشتند و میرفتند؟
به گزارش پارسینه و به نقل از فرادید، اینها پرسشهای پیچیدهای هستند، اما میتوانیم بخشی از پاسخها را با بررسی نزدیکترین خویشاوندان زنده دایناسورها که امروزه وجود دارند، یعنی با کمک شاخهای از دانش به نام فیلوژنتیک پیدا کنیم. همچنین شواهد فسیلی میتوانند سرنخهایی به ما بدهند. برخی پرسشها را هم با کمی عقل سلیم میتوان پاسخ داد.
ما میدانیم نرخ مرگومیر میان دایناسورهای نابالغ بسیار بالا بوده است. جی بالاموروگان، تصویرگر حیات ماقبل تاریخ میگوید:
«بچههای حیوانات معمولاً خیلی ناپایدار هستند. اگر تا به حال در مستندی بچه لاکپشتهایی را که به سمت دریا میروند دیده باشید، بچهدایناسورها هم درست مانند آنها بودند. تعداد زیادی تخم گذاشته میشد و تعداد زیادی از تخم بیرون میآمدند، چون احتمال مرگ بسیار زیاد بود.»
«ما شواهدی داریم که نشان میدهد بسیاری از بچهدایناسورها در همان دوران ابتدایی عمر از بین میرفتند؛ برخی در شنزارها گیر میکردند، برخی دیگر زیر پای دایناسورهای بزرگتر له میشدند، طوری که از فسیلهایشان فقط یک تکه پهن و صاف شبیه «پنکیک» باقی مانده! جهان ماقبل تاریخ خطرناک بود و این را از بقایای فراوان موجود در فسیلها میتوان فهمید.
بسیاری از گونهها بازی عددی را در پیش میگیرند؛ یعنی تعداد زیادی تخم میگذارند به این امید که حتی یکی از آنها به بلوغ برسد و ژنهایشان را به نسل بعد منتقل کند. این عدد دقیق بسته به گونهی دایناسور متفاوت است، اما به نظر میرسد رابطهای میان میزان مراقبت والدین و تعداد تخمها وجود داشته باشد».
دایناسورها چند تخم میگذاشتند؟
به گفته بکی لاکین، دانشجوی دکترای موزه تاریخ طبیعی لندن، دایناسورهای گوشتخوار (تروپودها) معمولاً بین ۱۰ تا ۲۰ تخم در هر آشیانه میگذاشتند. یکی از این دایناسورها آلوسور بود که احتمالاً از تخمها و بچههایش محافظت میکرد.
حتی شواهدی از انگل زادآوری در لانههای آلوسور کشف شده؛ به این شکل که تخمهای یک کروکودیل باستانی در لانهی آلوسور قرار داده شده بودند. شاید این حیلهگری به نفع کروکودیل بوده که بچههایش را به مراقبت یک آلوسور سپرده تا خودش دنبال کارش برود!
دایناسورهای کوچکتر احتمالاً روی تخمهایشان مینشستند، مانند پرندگان امروزی و ما فسیلهایی از آنها داریم. اما این کار خطرناک و پرهزینه بوده؛ چون مجبور بودند تمام روز بیحرکت بمانند و خیلی راحت در معرض شکارچیان قرار میگرفتند. دایناسورهای بزرگتر هم اگر روی تخمهایشان مینشستند، احتمالاً آنها را تبدیل به نیمرو میکردند!
گرم نگه داشتن تخمها
برای دایناسورهای بزرگ مثل ساروپودها (دایناسورهای گردندراز چند تُنی)، نشستن روی تخمها امکانپذیر نبود. اما شواهدی یافت شده که نشان میدهد آنها روشهای دیگری برای گرم نگه داشتن تخمها پیدا کرده بودند.
دکتر دارن نایش در مستند سیاره ماقبل تاریخ ۲ توضیح میدهد که ساروپودهای ماده احتمالاً با پاهای خود گودالهایی حفر میکردند. این مکانها، هم از دید شکارچیان پنهان بودند و هم محیطی پایدارتر برای رشد تخمها فراهم میکردند.
برخی دایناسورها شاید از گیاهان پوسیده برای تولید گرما استفاده میکردند؛ درست شبیه کمپوست. این رفتاری است که در گونهای از بوقلمونهای استرالیایی دیده میشود که میتواند تخمهای خود را حدود ۷ هفته با استفاده از مواد گیاهی پوسیده و فاسد گرم نگه دارد.
به نظر میرسد دایناسورهای ساروپود که در منطقهای میزیستند که امروزه آن را آرژانتین مینامیم، برای گرم نگه داشتن تخمهایشان از گرمای زمین کمک میگرفتند. بقایای فسیلشده لانههای آنها نزدیک چشمههای آب گرم کشف شده و همان فعالیتهای آتشفشانی که این چشمهها را داغ نگه میدارند، احتمالاً مانند یک دستگاه جوجهکشی رایگان برای دایناسورها عمل میکردهاند. در هند نیز لایههایی از تخمهای دایناسور بین لایههای گدازه پیدا شدهاند که نشان میدهد این روش قرنها تکرار میشد؛ اقدامی هوشمندانه از سوی مادر، اما به نظر میرسد این تنها هدیهٔ آخر او به فرزندانش بوده است.
دکتر سوزانا میدمنت در این باره گفته: «تیتانوسورها زیاد نگران مراقبت از فرزندانشان نبودند. آنها تقریباً تخمها را میگذاشتند و میرفتند و رویکردی کاملاً بیتفاوت داشتند. احتمالاً تودههایی روی زمین برای تخمگذاری میساختند، تخمها را میگذاشتند، شاید آنها را میپوشاندند و بعد میرفتند و همین کلِ مراقبتی بود که از فرزندانشان میکردند.»
مراقبت والدینی و شمار تخمها
نبود مراقبت والدینی در دایناسورهای ساروپود بهروشنی در تعداد زیاد تخمهای آنها دیده میشود. به گفته لاکین، هر لانه ممکن بود حدود ۱۰۰ تخم داشته باشد. در گونههایی مانند ایسیسوروس، والدین احتمالاً مدتها پیش از آنکه نوزادان آمادهی ترک لانه و جستجوی غذا در جنگلهای دوردست شوند، محل را ترک کرده بودند. در چنین شرایطی، مفهوم «ایمنی در تعداد زیاد» اهمیت پیدا میکند، یعنی با داشتن تعداد زیادی نوزاد، احتمال زنده ماندن چندتای آنها افزایش مییافت.
دکتر سوزانا میدمنت در اینباره میگوید: «احتمالاً نوزادها پس از بیرون آمدن از تخم، برای مدتی به شکل گلهای زندگی میکردند. آنها باید با سرعت باورنکردنی رشد میکردند؛ تصور کنید موجودی که از تخمی کمی کوچکتر از یک توپ فوتبال بیرون میآید و به بزرگترین مهرهدار خشکیزی تبدیل میشود، بدونشک رشد بسیار سریعی داشته است.»
این شیوه تولیدمثل و رشد، بازتابی از راهبردی است که در آن بقای نسل وابسته به تعداد بالای تخمها و رشد سریع نوزادان بوده، نه مراقبت والدینی طولانیمدت.
«ما بهراستی نمیدانیم دایناسورها چقدر عمر میکردند. تعیین این موضوع بسیار دشوار است، چون نیاز به بریدن استخوانها دارد. میتوانید تصور کنید چرا مردم علاقهای ندارند استخوانهای بسیار ارزشمند دایناسورها را برای بررسی تکهتکه کنیم. ما فکر میکنیم شاید حدود ۵۰ یا ۶۰ سال، چیزی در همین حدود، حداکثر طول عمر آنها بوده است. البته بسیاری از این حیوانات در سنین بسیار پایینتر بر اثر بیماری، شکار شدن و عوامل دیگر میمردند.»
این یعنی جان سالم به در بردن از مراکز پرورش نوزادان ماقبلتاریخ گاهی با دیدن صحنههایی همراه بوده، مانند تماشای بلعیده شدن خواهر و برادرها توسط شکارچیانی مثل راجاسوروس. با این حال، هر گونهای با سازگاریهای رفتاری خاص خودش، شانس بقا را برای برخی از اعضای نسلش افزایش میداد.
ما اغلب رفتار دایناسورها را با نگاهی پستاندارگونه قضاوت میکنیم، اما شواهد نشان میدهند بسیاری از گونهها رفتاری شبیه برخی پرندگان و خزندگان امروزی داشتهاند، جایی که این پدرها بودند که نقش اصلی را در مراقبت از نسل ایفا میکردند.
ارسال نظر