عشق اصیل و حقیقی

پارسینه: اگر زن و مرد، پروانههای شمع عشق باشند، زیباترین زندگی را به تصویر میکشند، اما برخی عشق در زندگی را با دوستیها خیابانی … اشتباه گرفته اند، عشق مافوق نیازهای جسمی و مادی است، زیرا نیاز مادی و شهوانی، چیزی جز یک نیاز موقت بدنی نیست که به مجرد تخیله انرژی فشرده جنسی به پایان میرسد. اما شور عشق همیشه باقی است.
جوانی که دنبال چشم چرانی است و در کوی و خیابان و بیابان … دل به عشق بازی این و آن سپرده است، آیا چیزی جز شهوت و هوس میداند؟
استاد مطهری میگوید: «در مورد غریز جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود در عشق به مفهوم واقعی را میمیراند و طبیعت را هرزه و بی بند و بار میکند، در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد».
«موریس مترلینگ» میگوید: «عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد … بعضی آن را منحرف میکنند و ندانسته به صورت تمتع از لذت، مصرف مینمایند و هیچ از حقیقت آن برخودار نمیشوند».
آری! هر که خود را رایگان و ارزان به این و آن بفروشد، معلوم میشود از بازار قیمت انسان بی خبر است. هر کسی هم که زود عاشق شود و مرتب معشوق عوض کند، معلوم است که عشق را به بازی گرفته یا خودش بازیچه هوس شده است. بازی گری و بازیچه بودن، هر دو مایه شرمساری است. باید درباره مرز میان عشق و هوس بیشتر اندیشید.
«کارن هرنای» میگوید: «فرق بین عشق و نیاز به جلب محبت آن است که درعشق احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است. در حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدماست.
بسیاری از این نوع روابط بین انسانها گرچه اساسش سودجویانه است. مع ذالک ماسک عشق و دل بستگی به چهره میزنند … به همین جهت یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبت میباشد»؛ بنابراین عشق جنسی و دوستیهای خیابانی که با تشرح غدد جنسی آغاز و با ارضای زودگذر جسمانی پایان مییابد، نابودکننده عشق حقیقی و واقعی است؛ و عشق اصلی را به افسانه تبدیل میکند.
جوانی که با نامه و یا smsهای «فدایت شوم» و «برایت میمیرم» و «اگر تو نباشی من هیچم» و «دوستت دارم» خود را میبازد و همچون پر کاهی به این سو و آن در حرکت است، همیشه در حال هیجانات روحی و التهاب جنسی به سر میبرد خصوصا برای جوانانی که زمینه ارضاء غرائز جنسی فراهم نیست، این گونه افراد به شدت دچار کم خوابی، بی اشتهایی و عصبانیت هستند و به دنبال آن به شدت دچار بیماریهای جسمانی میشوند.
روانشناسان بر این عقیده اند که امراضی از قبیل زخم معده، کمبود ویتامین ها، رماتیسم، و بیماریهای روانی و اعصاب و … از هیجان و التهاب سرچشمه میگیرد،
«ویل کارنگی» به نقل از دکتری میگوید: «آنچه میخورید، باعث زخم معده نمیشود، بلکه آن چه که شما را میخورد (هیجان) موجب پیدایش این زخم میشود».
عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد … بعضی آن را منحرف میکنند و ندانسته به صورت تمتع از لذت، مصرف مینمایند و هیچ از حقیقت آن برخودار نمیشوند
استاد مطهری میگوید: «(این نوع روابط) هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد … با توجه به این که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیی روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگیرد.
هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقتهای هوس آلود» سیر نمیشود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد که امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم میخورد.»
هرگونه ارتباط و دوستی دختر و پسر تا زمانیکه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است. از مراجع عظام پرسیده شده است که «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و … چه حکمی دارد؟
فرموده اند: جایز نیست و از هر کاری که موجب مفسده است اجتناب شود. این گونه روابط خلاف تقوا و ایمان و معنویت را نابود میکند. علی (ع) فرمود: «لا یجتمع الشهوة و الحکمة؛ شهوت و حکمت و در جای دیگر تصریح کرد که «قرین الشهوة مریض النفس معلول العقل؛ کسی که با شهوت همراه شود جان و عقلش بیمار میشود».
استاد مطهری مینویسد: «جوانی که از دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود میلرزد و از لمس دستی ظریف به خود میپیچد، باید بداند جز جریان مادی جوانی در کار نیست. این گونه عشقها به سرعت میآید و به سرعت میرود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناک و فضیلت کُش است تنها با کمک عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود میبرد …».
ارسال نظر