شکنجه وحشیانه زلیخای ۱۶ ساله توسط داماد ۴۳ ساله + عکس دلخراش

پارسینه: یک دختر افغان که قربانی کودک همسری است برای دومین بار توسط شوهرش مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت.
دختری افغان به نام زلیجا ۱۶ ساله نشده بود که به زور زن مردی چهل و سه ساله شد وحالا چیزی از این ازدواج نگذشته که شوهرش او را برای دومین بار به باد کتک گرفته و به شدت او را مصدوم کرده است.
لینا افغان فعال توییتری از دولت افغانستان خواست پیگیر پرونده زلیخا باشد کودک همسریها همیشه هم از روی فقر مالی خانواده نیست، هستند دختران و پسرانی که زود به سراغ ازدواج میروند وتمایل به رفتن از خانه پدری دارند آنهم تنها به این دلیل که میخواهند آن خانه را ترک کنند و این نوع کودک همسریها به نوعی فرار از خانه و رفتارهای تند پدرانه به امید رسیدن به یک آرامش نسبی است. چقدر رفتار پدران و دور بودن آنها از رفتارهای محبت آمیز در شکل گیری کودک همسریهایی که کودک به خواست خود به خانه همسر میرود اثر گذار است؟ کارشناسان پاسخ دادند.
لینا افغان فعال توییتری از دولت افغانستان خواست پیگیر پرونده زلیخا باشد کودک همسریها همیشه هم از روی فقر مالی خانواده نیست، هستند دختران و پسرانی که زود به سراغ ازدواج میروند وتمایل به رفتن از خانه پدری دارند آنهم تنها به این دلیل که میخواهند آن خانه را ترک کنند و این نوع کودک همسریها به نوعی فرار از خانه و رفتارهای تند پدرانه به امید رسیدن به یک آرامش نسبی است. چقدر رفتار پدران و دور بودن آنها از رفتارهای محبت آمیز در شکل گیری کودک همسریهایی که کودک به خواست خود به خانه همسر میرود اثر گذار است؟ کارشناسان پاسخ دادند.
طلاق والدین، وجود ناپدری، بیسوادی و فقر فرهنگی والدین، بی مهری، بی توجهی، سختگیری و خشونت در خانواده، اعتیاد خانوادگی، ترس از تنبیه شدن، سرزنشهای مداوم، عدم وجود محیط امن در خانواده، شک والدین، داشتن دوستان ناباب و بسیاری عوامل دیگر از جمله عوامل گرایش کودک همسریهایی است که فقر مادی در آنها اثری ندارد بلکه شاید حتی کودک از خانوادهای متمول و وضعیت مالی مناسب به سمت کودک همسری گرایش پیدا میکند آنهم تنها برای رسیدن به کمی محبت و آرامش.
پرونده جنایی رومینا اشرفی یکی از پروندههای کودک همسری بود که رفتارهای دختر و وضعیت مالی خانواده پدری نشانگر این مطلب بود که رفتارهای خشن پدرانه و سختگیریهای غیر معمول و بیش از اندازه باعث گرایش زود هنگام دختر به ازدواج در سن ۱۴ سالگی شده بود. ازدواجی که در ذهن کودک شکل گرفته تا گذشته بلوغ زودرس و فرهنگ و سنن منطقهای، راهی باشد برای نجات از خشمهای همیشگی پدر و پر کردن خلا عاطفی نبود آغوشهای پدرانه و محبتهای زبانی مهرآفرین از سوی پدر برای دخترش، تا جایی که رومینا بارها گفته بود:" پدرم مرا دوست ندارد و میخواست بعد از تولدم مرا از پل لمیر به پایین پرتاب کند... "
دختر از پدر چه تصوری در ذهن دارد؟
سمیه ملکی کارشناس مسائل اجتماعی درباره این مسئله که پدران چه تاثیری در تربیت دختران دارند و بد رفتاری آنها باعث چه عواملی میشود بیان کرد: ابتدا نیاز است که به این نکته اشاره کنم که معمولا دختران از پدران خود تصوری اغراق آمیز داشته و او را از سایر مردان قوی تر، بزرگتر میدانند کمااینکه در ذهن کودکان این مسئله وجود دارد که پدر من اطلاعات کافی در هر زمینه و توانایی حل همه مشکلات را دارد.
کارشناس مسائل اجتماعی ادامه داد: تصورات و خواستههای دختران مسئولیتهای بزرگ و تعیین کنندهای را بر عهده پدر گذاشته است که در صورت کوتاهی در آن، بدون شک مشکلات زیادی را در برخواهد داشت. حقیقت این است که دختران و پسرانی که از تربیت و همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بودهاند، ضمن داشتن روابط عمیقتری با دوستان، دارای خود کنترلی و مهارت بیشتر در بیان حالات هیجان خود و تشخیص احساسات و عواطف دیگران بودهاند فلذا نیاز است تا پدران روانشناسی مربوط به نوجوانی و جوانی را به خوبی بدانند.
چرا بعضی دختران، کودک همسری را انتخاب میکنند؟
کارشناس مسائل اجتماعی ادامه داد: تصورات و خواستههای دختران مسئولیتهای بزرگ و تعیین کنندهای را بر عهده پدر گذاشته است که در صورت کوتاهی در آن، بدون شک مشکلات زیادی را در برخواهد داشت. حقیقت این است که دختران و پسرانی که از تربیت و همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بودهاند، ضمن داشتن روابط عمیقتری با دوستان، دارای خود کنترلی و مهارت بیشتر در بیان حالات هیجان خود و تشخیص احساسات و عواطف دیگران بودهاند فلذا نیاز است تا پدران روانشناسی مربوط به نوجوانی و جوانی را به خوبی بدانند.
چرا بعضی دختران، کودک همسری را انتخاب میکنند؟
کارشناس مسائل اجتماعی در پاسخ به این سوال که چند درصد میتوان کودک همسریهایی که در کشور شکل میگیرد را نوعی فرار از خانه دانست گفت: فرار در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییرناپذیر است فلذا این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندیها و دستیابی به خواستههای موردنظر است. شرایط نامساعد خانوادگی مهمترین عامل تاثیر گذار در فرار دختران از کانون خانواده است. حال وقتی یک کودک در یک شرایط نامناسب قرار میگیرد و با توجه به فضای زندگی، امکان ازدواج هم در سنین پایین برایش وجود داشته باشد.
هیجانات دوره بلوغ و شکل گیری کودک همسری
هیجانات دوره بلوغ و شکل گیری کودک همسری
کارشناس مسائل اجتماعی افزود: احساسات و هیجانات شدید سنین ۱۰ الی ۲۰ سالگی نوجوانان و جوانان را وا میدارد تا به دنبال هویت خود باشند. از طرفی افسردگی و ملامتهای درون دختران آنها را برای برقراری ارتباط غیر متعارف با جنس مخالف و پیدا کردن جایگزینی برای پدر تشویق میکند که همین مسئله میتواند از مهمترین علتهای فرار از خانه باشد که معمولا رفتارهای پدر و مادر منجر به بروز این آسیب است.
فرار از خانه یا کودک همسری
فرار از خانه یا کودک همسری
و، اما نائمه علینژاد جامعه شناس فرهنگی و فعال اجتماعی درباره این مسئله که چند درصد کودک همسریها در جامعه نوعی فرار دختران از خانه است گفت: براساس نظریه هومر پدیده فرار در دو بخش «فرار از» و «فرار به» است. «فرار از» آنهایی هستند که به دلیل وجود مشکلات با والدینشان میگریزند و «فرار به» آنهایی هستند که جذب هیجانات و جذابیتهای خرده فرهنگهای خیابانی میشوند.
جامعه شناس فرهنگی ادامه میدهد: در خصوص نوع فرار از باید به فرار از مشکلات خانوادگی اشاره کرد. یعنی این دختران در محیط خانه شان دچار مشکلاتی هستند که برایشان قابل حل نیست. همچنین از یک یا چند نفر از اعضاء خانواده شان نیز برای اینکه نتوانسته اند مشکلشان را حل کنند عصبانی هستند و در نهایت تحمل آنها به سرآمده است.
جامعه شناس فرهنگی ادامه میدهد: بدون شک همه انسانها در جایی که به سر میبرند، چنانچه احساس رضایت نکنند و فضای حاکم بر محیط موجب رنج و عذابشان شود، به فکر فرار میافتند، اما در عمل با وجود تمام نارضایتیها و ناراحتیها تنها درصد کمی به این فکر خود جامه عمل میپوشانند.
فرار از خانه از ۱۲ تا ۲۰ سال جدیتر
جامعه شناس فرهنگی ادامه میدهد: در خصوص نوع فرار از باید به فرار از مشکلات خانوادگی اشاره کرد. یعنی این دختران در محیط خانه شان دچار مشکلاتی هستند که برایشان قابل حل نیست. همچنین از یک یا چند نفر از اعضاء خانواده شان نیز برای اینکه نتوانسته اند مشکلشان را حل کنند عصبانی هستند و در نهایت تحمل آنها به سرآمده است.
جامعه شناس فرهنگی ادامه میدهد: بدون شک همه انسانها در جایی که به سر میبرند، چنانچه احساس رضایت نکنند و فضای حاکم بر محیط موجب رنج و عذابشان شود، به فکر فرار میافتند، اما در عمل با وجود تمام نارضایتیها و ناراحتیها تنها درصد کمی به این فکر خود جامه عمل میپوشانند.
فرار از خانه از ۱۲ تا ۲۰ سال جدیتر
جامعه شناس فرهنگی با گفتن اینکه در مورد نوجوانان و جوانان افراد ۱۲ ساله تا ۲۰ ساله فکر به ابعاد رفتن از خانه و نوعی فرار قوی و جدی است گفت:: برای خانواده یک مسئله متقابل، اما برای جامعه یک موضوع اجتماعی مهم است چراکه فرار نوجوان از خانه، یک مشکل و معضل حاد مربوط به نهاد خانواده نیست بلکه نمود آشکاری از وجود مسالهای عمیقتر و پیچیدهتر به نام مساله ارتباط نوجوانان با والدین خود است. نوجوانان گاهی برای رهایی از رنج و ناراحتی، نجات از سرزنشهای مداوم و تحقیرهای مکرر و خرد شدن شخصیت خود از خانه میگریزند. گاهی برای مقابله و تنبیه والدین و گاهی به خاطر احساس بی پناهی و عدم امنیت دست به این اقدام میزنند که نوعی از این فرارها به ازدواجهای زود هنگام ختم میشود که به این پیوندهای زناشویی ازدواج نیست بلکه نوعی فرار است و حتی در این نوع ازدواجها به پیوندهایی میرسیم که فاصله سنی زیادی بین زوجین وجود دارد، زیرا اکثرا دختران آغوش گم شده پدر را در ناخودآگاه خود در آغوش مردی که همسر نام دارد میخواهند بیابند که اغلب هم به مسیر اشتباهی میروند.
این جامعه شناس فرهنگی با تاکید بر اینکه والدین، ۷۰ درصد در هر نوع فرار دختران از خانه مقصرند ادامه داد: نیاز است تا مهارتهای زندگی ویژه خانوادهها مد نظر دولت قرار بگیرد تا به وسیله آن بتوانند جلوی یکسری از مسائل را که در نهایت تبدیل به یک معضل اجتماعی بزرگ میشود را بگیرند.
این جامعه شناس فرهنگی با تاکید بر اینکه والدین، ۷۰ درصد در هر نوع فرار دختران از خانه مقصرند ادامه داد: نیاز است تا مهارتهای زندگی ویژه خانوادهها مد نظر دولت قرار بگیرد تا به وسیله آن بتوانند جلوی یکسری از مسائل را که در نهایت تبدیل به یک معضل اجتماعی بزرگ میشود را بگیرند.
منبع:
رکنا
الهی بمیرم...