زمستان بیپایان؛ هشت سال پس از «بهار عربی»

پارسینه: تحولات بهار عریب در بیشتر کشورهایی که دستخوش آن شدند با امید به اصلاحات همراه نشد و در عوض این خیزش مردمی موجب گسترش جنگ و آشوب در سراسر منطقه شد.

به گزارش خبرنگار «پارسینه» به نقل از گاردین، هشت سال پیش در چنین روزهایی بود که محمد بوعزیزی، دست فروش تونسی، در یک اعتراض تلخ تک نفره در مقابل یک مرکز دولتی دست به خودسوزی زد. طی چند ساعت معترضان خیابانهای شهر کوچک او، سید بوزید، را تصرف کردند. دو هفته پس از خودسوزی که بوعزیزی در بیمارستان جان سپرد، اعتراضات اعتراضات سراسر کشور را فراگرفته بود و به زودی باعث سرنگونی رئیس جمهوری و سرایت اعتراضات به خارج از تونس میشد که نام «بهار عربی» به خود گرفت.
اعتراضات ابتدا با تقاضای میلیونها نفر از مردم محروم شده توسط دیکتاتورها و خودکامهها هدایت میشد. آنها میخواستند در اداره کشور جایی داشته باشند و به فساد پایان دهند و فرصتهای اقتصادی بیشتری داشته باشند که با پارتی بازی، رشوه و کاغذبازی اداری به بن بست رسیده بود. خشم آنها زمانی که رها شد برای سرنگونی چندین حاکم قدرتمند و تهدید جدی تعداد بیشتری از آنها کافی بود.
اما این تحولات در بیشتر جاها با امید به اصلاحات همراه نشد و در عوض این خیزش مردمی موجب گسترش جنگ و آشوب در سراسر منطقه شد.
نبرد بشار اسد برای حفظ قدرت رو به پایان است، اما سوریه نمیتواند به دوران پیش از جنگ بازگردد. صدها هزار نفر کشته شده اند، میلیونها نفر آواره شده اند و سوریه با هوا و هوس قدرتهای خارجی چندپاره شده است و بازسازی آن در برخی مناطق احتمالا تا سالها آغاز نخواهد شد.
برای بسیاری از کشورهای دچار «بهار عربی» هم چشم انداز غم انگیز مشابهی وجود دارد. در ادامه خلاصهای از آن چه بر سر دیگر کشورها آمد را میخوانید.
تونس
مهد بهار عربی تنها داستان موفق آن هم هست. یک ماه پس از مرگ بوعزیزی، زین العابدین بن علی، رئیس جمهور خودکامه این کشور در دو دهه پیش از آن، به عربستان سعودی گریخت.
جای او را یک نظام دموکراتیک گرفت که در مقابل حملات تروریستی و مشکلات اقتصادی تاب آورد و به عنوان نور امیدی برای روشنفکران و فعالان پیشرو در سراسر منطقه بدل شد. اما حملات داعش به صنعت مهم گردشگری ضربه سنگینی زد و این کشور همچنان درگیر کنترل افراط گرایی و ضعف اقتصادی برای مقابله با بیکاری جوانان است.
مصر
معترضان در میدان تحریر «حسنی مبارک»، دیکتاتور نظامی را در فوریه ۲۰۱۱ به زیر کشیدند و زمانی که انتخابات دموکراتیک برگزار شد دریچه امیدی باز شد، اما مصر امروز دوباره توسط یک ژنرال بیرحم سرکوبگر اداره میشود.
سال ۲۰۱۳ بعدالفتاح السیسی قدرت را از محمد مرسی، یکی از اعضای اخوان المسلمین، گرفت. مرسی یک سال پیش برنده انتخابات شده بود، اما هواداران سیسی میگفتند که مرسی به جای رسیدگی به مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی، بیش از حد بر مسائل سیاسی متمرکز شده است. پشتیبانان خارجی و لیبرالهای مصری هم با ایدئولوژی اسلامگرایانه او راحت نبودند.

علی رغم خشونتها و تصاحب قدرت با ابزارهای نظامی توسط سیسی، ایالات متحده از این که آن را یک کودتا بخواند خودداری کرد. سیسی در قدرت ماند و مصریها دوباره با سرکوب شدید از سوی یک دولت پلیسی و زندانی شدن مخالفان و منتقدان، از جمله هنرمندان و روشنفکران، مواجه شدند. اقتصاد بیمار که یکی از عوامل اصلی اعتراضات اولیه بود همچنان مانند گذشته وجود دارد و مردم عادی مصر بدون آن که بهبودی آشکار ببینند، رها شده اند.
یمن
اعتراضات یمن موجب شد تا علی عبدالله صالح پس از ۳۰ سال ریاست جمهوری فرار کند، اما رفتن او به دموکراسی نیانجامید. به جای آن، خیزش مسلحانه و تجاوز نظامی خارجی به مارپیچی از یک جنگ داخلی فجیع و غالبا فراموش شده منجر شد.
مردم یمن با بدترین شیوع بیماری وبا در جهان و قحطی دست و پنجه نرم میکنند و دهها هزار غیرنظامی توسط بمبها و مینها کشته یا ناقص شده اند؛ از جمله اتوبوسی حامل کودکان مدرسهای که توسط یک موشک هدف گرفته شد.
آتش بس مورد حمایت سازمان ملل در شهر بندری حدیده و دو بندر دیگر مورد توافق قرار گرفته است. اما محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و معمار اقدامات بین المللی در این جنگ، حاضر به امتیاز دادن به حوثیهای مورد حمایت ایران نیست و به نظر میرسد که راه درازی تا به پایان رسیدن خشونتها باقی مانده است.
لیبی
در خیزش علیه معمر قذافی، او در آبراهی کنارجادهای شکار و کشته شد و جسدش در خیابانها گردانده و به نمایش گذاشته شد.
سپس، شورشیان در مقابل هم صف کشیدند و کشور تقسیم شد و داعش هم اگرچه از سنگرش در شهر سرت بیرون رانده شد، اما همچنان به شکل نیروهای چریکی عمل میکند.

جنایت و قاچاق انسان چنان شایع شده است که گروههای تبهکار حراجیهای عمومی بَرده برگزار میکنند و هر سال هزاران مهاجر از مناطق زیرصحرای آفریقای سوار بر قایقهای فرسوده سفری پرخطر به سمت اروپا را پیش میگیرند که بسیاری از آنها در مدیترانه با مرگ رو به رو میشوند. اتحادیه اروپا متهم است که به شبه نظامیان پول میدهد تا راههای قاچاق انسان را ببندند و به این ترتیب به آتش درگیریها میدمد. از تعداد افرادی که به دریا میزنند کاسته شده، اما هزاران نفر در زندانهای موقتی لیبی گرفتار شده و رنج میکشند.
دیگر کشورها
پادشاهیها بهتر از دیکتاتوریها مقاوت کردند، اما از بحرین گرفته تا اردن و مراکش، همگی امتیازاتی دادند و همچنان درگیر اثرات بهار عربی هستند. حاکمان مطلقه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از جمله قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی مخالفتهای کوچکی را فرونشاندند. اما خیزشها در جاهای دیگر موجب نگرانی رهبران شد و آنها را به درگیریهای خارجی، به ویژه در یمن کشاند تا از قدرت خودشان حفاظت کنند. تنش بزرگ تری هم میان خود آنها، به ویژه قطر و عربستان سعودی، وجود دارد و جنگ موجب پیچیده شدن روابط آنها با متحدان غربیشان شده است.
خداییش یه حکومت لائیک مثل نظام سوریه و مصر خطرش خیلی کمتر هست تا یه حکومت اسلامگرای اخوانی و سلفی
تعبیر بهار عربی یک تعبیر انحرافی هست،اصل خواسته های مردم کشورهای عربی مسلمان اجرای احکام اسلامی در کشورهایشان بود که توسط حکام غربگرا اجرا نمیشود خاصه حکم استقلال سیاسی و فرهنگی، از این رو نام این قیامها بیداری اسلامی است لکن نخبگان سیاسی این کشورها نسبت به خباثت های آمریکا و اروپا و اذنابشان مثل سعودی غفلت کردند و قیامهایشان منحرف گشت و اوضاع کشورشان یا بدتر از قبل شد مثل اوضاع لیبی و یا تغییر نکرد مثل مصر، صرفا حرکت های مردم در یمن و بحرین اسلامی ماند و منحرف نشد و در سوریه نیز قاطبه مردم آنجا حامی حکومتشان بوده اند و هستند و این چیز بدیهی هست ولی آنها قائل به اصلاح حکومتشان بودند که بحمدالله قانون اساسی سوریه اصلاح شد و مردم آن دیار نیز به آن رای مثبت دادند و حکومت و مردم سوریه پر صلابت از گذشته در خط مقدم مبارزه با اسرائیل شرور حاضر و آماده اند
از بهار عربى منظور شما همان بيدارى اسلامى است؟
تعبیر بهار عربی یک اصطلاح اشتباهی بود که مسئولین ما بکار بردن در حقیقت غربیها بالاخص امریکاییها به این نتیجه رسیده بودن که با حکام خیلی از این کشورها دیگه نمیشه سلطه خود را ادامه دهند برای همین یک موج راه انداختن که دو هدف داشت یکی حکام کشورهای خودی مثل مصر و تونس را طوری عوض کنند تا مردم فکر کنند خودشون حکمت عوض کردن وگروه دوم کشورهایی راکه مخالف اونها بودن مثل لیبی و سوریه را هم تحت تاثیر قرار داده وسوار موج تغییر کنند و حکومت اونها رو تغییر بدن که همانطور که دیدیم موفق هم بودن و کشورهایی مثل سوریه اگرچه حکومت عوض نشد اما چنان کمرش شکستن که سالها دیگه توان ایستادن را نخواهد داشت پس خیال بهار عربی از اساس پوچ بود وبهاری در کار نبود