نقشه شوم زن معتاد برای سرقت!

پارسینه: زن جوانی که به تازگی با من دوست شده بود، نقشه عجیبی در سر داشت، اما من که از نیت پلید او اطلاعی نداشتم، به معاشرت با او ادامه دادم تا این که روزی ...
زن ۴۴ سالهای که شاکی یک پرونده سرقت است، با بیان این که خام رفتارها و لبخندهای زنی حیلهگر شده بودم و از نقشه پلید او اطلاعی نداشتم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: درآمد همسرم کفاف مخارج زندگی را نمیداد، به همین دلیل چرخ خیاطی قدیمیام را روغن کاری کردم و مشغول دوختن رومبلی شدم تا با استفاده از هنر خیاطی ام کمک خرج خانواده باشم. خلاصه خیلی زود کار و بارم گرفت و همسایگان سفارشهای دوخت و دوز روپشتی و رومبلی هایشان را به من میدادند، تا این که در این میان زنی معروف به «فریماه» باب گفتگو و معاشرت با من را باز کرد.
او با رفتارها و لبخندهای محبت آمیزش وارد زندگی ام شد و گاهی مشتریانی را به من معرفی میکرد. من هم که از نقشه شوم او خبر نداشتم، به این معاشرت ادامه دادم تا این که یک ماه قبل زمانی که «فریماه» در منزل من نشسته بود، متوجه شدم دسته کلید منزلم نیست. هرچه گشتم کلیدها را پیدا نکردم. یک لحظه به ذهنم خطور کرد که کلیدها را دست پسر فریماه دیده ام، بنابراین به او گفتم کلیدهای منزلم دست پسر شما بود! ولی او قبول نکرد.
من هم دیگر چیزی در این باره نگفتم، تا این که بعدازظهر امروز برای خرید لوازم از خانه خارج شدم. در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم که یکی از همسایگان با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت زنی وارد منزلت شده است.
من که مطمئن بودم کسی کلید منزلم را ندارد، بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و خودم نیز مضطرب و نگران به طرف منزلم بازگشتم. وقتی آن جا رسیدم، فریماه را در کنار پلیس دیدم که تعدادی از رومبلیها را درون پلاستیکی بزرگ گذاشته و به همراه یک دستگاه ترازو سرقت کرده است.
ماموران در بازرسی از کیف همراه وی نیز مقداری مواد مخدر صنعتی (شیشه)، هفت عدد کارت ملی متعلق به افراد دیگر و کارتهای سوخت و عابربانک کشف کردند. در همین هنگام فریماه اعتراف کرد با سرقت کلیدها به منزلم دستبرد زده است. او با بیان این که مواد مخدر کشف شده را برای مصرف شخصی اش خریده است، در بازجوییها مدعی شد به خاطر اعتیادش به شیشه ماجرای سرقت از منزل مرا طراحی کرده است و ...
او با رفتارها و لبخندهای محبت آمیزش وارد زندگی ام شد و گاهی مشتریانی را به من معرفی میکرد. من هم که از نقشه شوم او خبر نداشتم، به این معاشرت ادامه دادم تا این که یک ماه قبل زمانی که «فریماه» در منزل من نشسته بود، متوجه شدم دسته کلید منزلم نیست. هرچه گشتم کلیدها را پیدا نکردم. یک لحظه به ذهنم خطور کرد که کلیدها را دست پسر فریماه دیده ام، بنابراین به او گفتم کلیدهای منزلم دست پسر شما بود! ولی او قبول نکرد.
من هم دیگر چیزی در این باره نگفتم، تا این که بعدازظهر امروز برای خرید لوازم از خانه خارج شدم. در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم که یکی از همسایگان با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت زنی وارد منزلت شده است.
من که مطمئن بودم کسی کلید منزلم را ندارد، بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و خودم نیز مضطرب و نگران به طرف منزلم بازگشتم. وقتی آن جا رسیدم، فریماه را در کنار پلیس دیدم که تعدادی از رومبلیها را درون پلاستیکی بزرگ گذاشته و به همراه یک دستگاه ترازو سرقت کرده است.
ماموران در بازرسی از کیف همراه وی نیز مقداری مواد مخدر صنعتی (شیشه)، هفت عدد کارت ملی متعلق به افراد دیگر و کارتهای سوخت و عابربانک کشف کردند. در همین هنگام فریماه اعتراف کرد با سرقت کلیدها به منزلم دستبرد زده است. او با بیان این که مواد مخدر کشف شده را برای مصرف شخصی اش خریده است، در بازجوییها مدعی شد به خاطر اعتیادش به شیشه ماجرای سرقت از منزل مرا طراحی کرده است و ...
ارسال نظر