قتل دختر خوش اخلاق سقز / اعتراف به آتش زدن گلاله ۲۵ ساله + فیلم

پارسینه: «من گلاله را کشتم و جسدش را با بنزین آتش زدم». این تمام حرفهایی بود که پسر جوان پشت تلفن گفت و بعد خبری از او نشد تا اینکه کیلومترها آن طرفتر در شهر آستارا شناسایی و دستگیر شد. با دستگیری داماد جنایتکار، بدن بی جان دختر جوان که با آتش خشم همسرش سوزانده شده بود نیز کشف شد.
من گلاله را کشتم
آغاز ماجرا از آن شبی بود که کیومرث نازمزد گلاله، نو عروسش را برای شام به رستوران دعوت کرد. قرار بود شبی رویایی برای دختر ۲۵ ساله خانواده شیخی ساخته شود، اما هیچ کس فکرش را هم نمیکرد دیگر بازگشتی برای اووجود نخواهد داشت و سرنوشت شومی در انتظارش خواهد بود.
او قربانی جنایتی شد که کیومرث آن را رقم زد. همان تازه دامادی یک روز پس از جنایت با دایی و برادر گلاله تماس گرفت و گفت: من گلاله را کشته ام.
همین تماس تلفنی خیلی کوتاه کیومرث باعث شد تیمی از کارآگاهان پلیس دست به کار شوند تا ردی از متهم اصلی این پرونده پیدا کنند. تحقیقات خیلی زود به سرانجام رسید و کیومرث در آستارا دستگیر شد.
یک لحظه عصبانی شدم
به این ترتیب بود که کیومرث کیلومترها آنطرفتر دستگیر شد. وقتی مرد جوان درمقابل کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت و دیگر راهی جزء بیان حقیقت نداشت لب به اعتراف گشود و اینطور گفت: «بر سر مسائل پیش پا افتاده با گلاله بحثم شد. یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با مشت به سرش کوبیدم.
او ادامه داد: یکدفعه دیدم گلاله بی حال شد. نبضش را گرفتم و سرم را روی سینه اش گذاشتم و مطمئن شدم که او دیگر نفس نمیکشد. بعد او را به منطقهای در از شهر بردم و در راه چهار لیتر بنزین خریدم. بعد هم بنزین را روی جسد ریختم و به آتش کشیدم.»
کشف جسد
پس از ثبت اعترافات مرد جوان، حالا نوبت به کشف جسد تازه عروس شد. با اینکه خانواده گلاله بارها برای پیدا کردن جسد دخترشان به محلهای معرفی شده توسط قاتل مراجعه کرده بودند و بدون هیچ نتیجهای بازگشته بودند این بار ماموران پلیس و چند نفر از اعضای خانواده گلاله برای کشف جسد او راهی محلی شدند که کیومرث نشانی اش را داده بود و درنهایت جسد را پیدا کردند.
تحقیقات ادامه دارد
انگیزه کیومرث از قتل چه میتوانست باشد؟ و آیا گلاله قبل از این با کیومرث اختلافی داشت یا گلایهای به خانواده خود کرده بود؟ برای پاسخ به این سوالات خبرنگار رکنا به سراغ خانواده مقتول رفت.
عموی گلاله در پاسخ به این سوالات میگوید: «کیومرث نسبت فامیلی دوری با خانواده ما دارد و پیش از این با خانواده برادرم آشنا بودند. تا اینکه به خواستگاری گلاله آمد. او جوان تحصیل کردهای بود و کارمند بانک است. برای همین برادرم با ازدواج او و گلاله موافقت کرد. کیومرث و گلاله هر دو فارغ التحصیل رشته حقوق بودند. گلاله مشاور حقوقی دفتر قضایی بود و چند باری زمزمههایی از نارضایتی کیومرث با کار کردن گلاله شنیده شده بود. اما این گلایهها آن قدر جدی نبود. برادرم روز خواستگاری به کیومرث گفته بود که گلاله دلش میخواهد کار کند و ادامه تحصیل دهد و نمیدانم چرا همسر گلاله با اینکه شرط را میدانست، اما حرف از مخالفت با کار گلاله میزد. در هر حال اختلاف جدیای بین آنها نبود. اصلا پیش نیامده بود که گلاله شکایتی از ارتباطش با کیومرث داشته باشد.»
فقط قصاص
عموی گلاله شیخی در آخر گفت: «دختر برادرم بسیار مهربان و متین و آرام بود. قتل ناجوانمردانه او داغ بزرگی است بر دل خانواده ما. برادرم و همسرش به عنوان اولیای دم این پرونده تقاضای قصاص کیومرث را دارند و دلشان میخواهد قاتل هر چه زودتر به دار مجازات آویخته شود.»
یه دفعه عصبانی شدی؟ حالا از جرثقیل میری بالا یه دورنمای بیاد ماندنی از شهر عزیزت میبینی توی مردمک چشمات باقی بمونه حیوان
آموزش مهارت های کنترل خشم برای ملت ایران که همه جوره تحت فشار اقتصادی هستند از نان شب واجب تر است ....
قصاص!!!! خیلی جالبه الان باید خانواده مقتول به بدبختی بیفتن تا پول جمع کنن تا به حقی که قانون ازشون گرفته برسن
اگر جزای قتل اعدامه چه مقتول زن باشه چه مرد باید قاتل بدون اخذ پول از خانواده ی مقتول خانم اجرا بشه دست از تبعیض جنسیتی در قوانین بردارین
اشغال مثل سگ دروغ میگی یه داستان سرهم کردی
تو یک بیمار روانی پارانوییدی هستی میگی زدم تو سرش خوب
پس چرا آتش زدی ؟ جزای تو فقط آتشه همین اما وحشتناکتر.
آتش زدن نشان از عقده قاتل نسبت به مقتول داره