کدام شاعران داستان نوشتهاند؟
پارسینه: برخی شاعران معاصر ایرانی در کنار شعر، داستان هم نوشتهاند.
باقر رجبعلی که کتاب «فراز و فرود داستاننویسی شاعران ایران» را نوشته است، در گفتوگویی با ایسنا گفت: «فراز و فرود داستاننویسی شاعران ایران» دربردارنده نقد و بررسی و جزییاتی خواندنی درباره شاعران مطرحی است که کار ادبیشان را یا ابتدا با داستاننویسی آغاز کردند، یا در کنار شعر، به این استعدادشان هم بها دادند و آثاری خواندنی در این زمینه خلق کردند، گو اینکه عدهای از آنها بعد از نوشتن چند داستان، به این استعدادشان اهمیتی ندادند و یکسر به کار سرودن شعر روی آوردند و لاجرم آن استعدادشان که میتوانست آثار جذابی به ادبیات ایران بیفزاید، بدون استفاده ماند و کم کم به فراموشی سپرده شد. از جمله این شاعران، علی اسفندیاری (نیما یوشیج) است که داستانهای قابل توجهی مانند «مرقد آقا»، «در طول راه» و ... دارد که در بررسی آنها بهتر از شعرهایش میتوان به اندیشههای او پی برد.
او در ادامه افزود: احمد شاملو بعد از نوشتن چند داستان کوتاه و بلند (از جمله داستانهایی که در اولین کتابش «آهنگهای فراموششده» گنجانده بود)، استعداد داستاننویسیاش را در ترجمه رمانهای بزرگی مانند «پابرهنهها» و «دن آرام» و حتا پژوهش عظیم «کتاب کوچه» پی گرفت و الحق هم که ترجمههایش بر نویسندگان ما تأثیر بسزایی داشت (در واقع یعنی نثرش)، به حدی که اغلب منتقدان بر این باورند که نثر «همسایهها»ی احمد محمود بیتردید تحت تأثیر ترجمه و نثر «پابرهنهها» بوده است.
این پژوهشگر گفت: مهدی اخوان ثالث هم داستاننویسی چیرهدست بود و من در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدهام که او بعد از نوشتن چند داستان درخشان مانند: شب عیدی، آژدان، مرد جنزده، انبوه بیشمار شاعران و درخت پیر و جنگل، استعداد داستاننویسیاش را در شعر پی گرفت و برای همین است که اغلب شعرهای او داستانی و تصویری است.
رجبعلی همچنین اظهار کرد: نمونههای دیگر از این نوع بهکارگیری، نصرت رحمانی و محمدعلی سپانلو هستند که هر دو استعداد نویسندگیشان را به شاعری واگذار کردند، ولی آن را رها نکردند و به طرق دیگر از آن بهره بردند، مانند سپانلو که آن را در نقد ادبیات داستانی و ترجمه رمانهای خارجی پی گرفت، گو اینکه یک مجموعه داستان به نام «مردان» چاپ کرد و رمان نیمهتمامی هم به نام «زمان کهربایی» داشت که از سرنوشت آن خبری نشد.
او در ادامه گفت: شمس لنگرودی و سیدعلی صالحی نیز از دیگر شاعرانی هستند که تصاویر داستانی و نمایشی در اشعارشان فراوان است، گو این که آنها داستانها و رمانهایی هم به چاپ رساندند و در این زمینه عرض اندامی کردند، اما موفق نبودند و عقبنشینی کردند، زیرا استعداد شاعریشان بر استعداد داستاننویسی میچربید، تا حدی که خود شمس لنگرودی اعتراف کرده که داستانگو نیست و همینها را هم از سر درد نوشته و به چاپ داده است. داستانها و رمانهای سیدعلی صالحی با نام مستعار «خسرو نسیمی» یک زمان فراوان و پی در پی چاپ میشدند، اما ناگهان متوقف شدند و از آن پس مخاطبان از این چهره ادبی فقط شعر خواندهاند. شمس لنگرودی را هم اضافه کنم که یک زمان در داستاننویسی فعال بود و چند داستان کوتاه و بلند نوشت، ولی رمان او «رژه برخاک پوک» نشاندهنده استعدادی بود که اگر پی گرفته میشد، به جایی میرسید. او حتا رمان منتشرنشدهای هم دارد.
نویسنده کتاب «فراز و فرود داستاننویسی شاعران ایران» سپس گفت: فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی هم از جمله شاعرانی هستند که داستانهایی نوشتهاند و داستانهایشان در این کتاب بررسی شده است. داستانهای کوتاه فروغ - که اغلبشان در سال 1336 به قلم او جاری شد (و همین نکته یکی از وجوه این بررسی است) - طوری هستند که میتوان در سطر به سطر آنها بیپروایی، عصیان و لحظه به لحظه بحرانیِ مقاطعی از زندگی نویسنده را حس کرد و دریافت که چرا او در آن سال بخصوص به داستان روی آورده.
رجبعلی در ادامه اظهار کرد: احمدرضا احمدی نیز داستانهایی نوشته که اکثرا قبل از آنکه نشاندهنده قوت و قدرت نویسنده در این زمینه باشند، بیانگر احساسات پاک و لطیف یک شاعرند و با آنکه برای کودکان نوشته شدهاند، کودکانه نیستند. از عناوین آنها هم مثل «من حرفی دارم که فقط شما بچهها میفهمید» میتوان این لطافت طبع را حس کرد که البته گاهی این میتواند منجر به حذف واقعیتهای زندگی هم بشود و کودکان را احساساتی و در مقابل خشونتها آسیبپذیر بار آورد.
او افزود: اسماعیل شاهرودی از دیگر شاعرانی است که در داستاننویسی هم تجربهای داشت و بخصوص در سالهای بین 1345 تا 1349 چند داستان کوتاه نوشت که همگی در مجموعه لاغری به نام «چند کیلومتری و نیمی از واقعیت» به چاپ رسیدند. داستانهای او بیشتر متأثر از هدایت و چوبک بودند، اما نگاه و لحن خاص شاهرودی را که در شعرهایش جاری بود، در اغلب آنها هم میتوان به خوبی حس کرد.
او در ادامه این بحث گفت: همینطور است نصرت رحمانی که در داستان بلند «مردی که در غبار گم شد» واقعا میتوان خود نصرت آن زمان و حتا لحظه لحظه زندگی ناآرام و بحرانیاش را با تمام وجود تماشا و لمس کرد. نصرت داستانهای کوتاه فراوانی با نامهای مستعار ترمه، لولی، تورنگ و باران مینوشت که اغلبشان فقط برای تأمین هزینههای تحمیلی نوشته میشدند و خودش هم آنها را - صراحتا - قبول نداشت. اما منوچهر آتشی با چند داستان کوتاه در اوایل کار ادبی و بعد بخصوص در دوره خاص اشتغال در یکی از مجلات مهم تهران، داستانهای فراوان (بهخاطر حقالتحریر) نوشت و نشان داد که در این زمینه استعداد دارد، اما نمیخواهد آن را جدی بگیرد، همانطور که کار نقد داستانهای دیگران و ترجمه رمانهای خارجی را هم چندان جدی نگرفت و آنها را به عنوان یک کار تفنی انجام داد.
او همچنین اظهار کرد: طاهره صفارزاده هم از جمله شاعرانی است که داستاننویسی را تجربه کردند و بعد کنار گذاشتند. او با چاپ داستانهای کوتاه خود در مجموعه داستان «پیوندهای تلخ» (در سال 1340) نشان داد که اینکاره نیست و همان بهتر که شعر و پژوهش را جدی گرفت.
فریدون توللی هم بسیار قبل از اینها داستانهای طنز نوشته بود که چون بیشتر صبغه سیاسی داشتند تا ادبی، طبیعتا به فراموشی سپرده شدند. علی باباچاهی هم در جوانی داستانهایی مینوشت تا اینکه یکی از نویسندگان شیرازی به او توصیه کرد بهتر است دور و بر داستاننویسی نچرخد و فقط به شعر بچسبد و او هم ماستها را کیسه کرد (به قول خودش) و حالا حتا آدرسی هم از آن داستانهای چاپشدهاش به کسی نمیدهد، گو اینکه کار محقق به هر حال جستوجو، یافتن و نقد و بررسی آنهاست.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: اما رضا براهنی و جواد مجابی در کار شعر و داستان، پا به پای هم پیش رفتند و به نظر میرسد که سهم هر کدام از این دو استعدادشان، پنجاه پنجاه است و واقعا نمیتوان یکی از آنها را بیشتر دانست. از یگر شاعرانی که داستان نوشتهاند، میتوان به عمران صلاحی با رمان «موسیقی عطر گل سرخ» و چند داستان کوتاه طنز اشاره کرد. م. آزاد، بیژن کلکی، سیاوش کسرایی، عظیم خلیلی، کاظم سادات اشکوری، مهدی سهیلی و غزل تاجبخش هم از جمله شاعرانی هستند که داستاننویسی را تجربه کردهاند و این در حالی است که تعدادی از شاعران ما به هیچ وجه گرد داستاننویسی نچرخیدهاند که از جمله آنها میتوان به: هوشنگ ابتهاج، شهریار، حمید مصدق، سهراب سپهری، فریدون مشیری، شفیعی کدکنی، پروین اعتصامی و ... اشاره کرد.
باقر رجبعلی گفت، بعد از بستن پرونده کتاب «آنتولوژی اولین داستانهای نویسندگان ایران»، کار ساماندهی پژوهش «فراز و فرود داستاننویسی شاعران ایران» را (که این کتاب هم از سالها قبل و همزمان با کتاب «خلاصه داستانهای کوتاه فارسی از آغاز تا امروز» طراحی شده بود) به پایان رسانده و پرونده این کتاب را هم بسته است.
ارسال نظر