چگونه ۶ هزار سال عبادت ابلیس با یک امتحان سجده از دست رفت؟

پارسینه: سوره بقره، آیه ۳۴: («وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ»)
میدانیم ابلیس، از فرشتگان نبود بلکه از اجنه بود. [۱]از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده است که ابلیس شش هزار سال، خداوند را عبادت کرده که معلوم نیست از سالهای دنیاست، که هر سالش سیصد و شصت و پنج روز است، یا از سالهای آخرت، که هر روزش به منزله هزار سال دنیاست: «ستة آلاف سنة لا یدْری أمِن سِنِی الدنیا أم من سنی الآخرة» [۲]از تعبیر «ما کنتم تکتمون» در آیه ۳۳ سوره بقره برمی آید که در بین فرشتگان جریان مرموزی بود، که همواره مکتوم نگه داشته می شد و آن استکبار ابلیس بود که آن را مکتوم نگه می داشت تا آن که هنگام امتحان جریان سجده بر آدم آشکار شد. خدای سبحان به فرشتگان فرمود، من آنچه را شما ابداء و اظهار می کنید، همچنین آنچه را که در بین خود مستور و پنهان می داشتید، می دانم [۳]. اگر می فرمود، «وما تکتمون»، به این معنا بود که الآن مکتوم می کنید، ولی جمله «وما کنتم تکتمون» نشان می دهد که آن اسرار درونی سابقه کتمان داشته و اکنون فاش شده است. همچنین در سوره مبارکه اعراف می فرماید: («لم یکن من الساجدین») [۴]یعنی ابلیس اصلاً اهل سجده نبود. فرشتگان راز درونی و مکتوم نداشتند و هرگز در نهاد و نهانشان خلاف
حق، مستتر نبود. آنها اعتراف کردند و گفتند: («سبحانک لا علم لنا الّا ما علَّمتنا») [۵]در کلمات آنها سخن از تسبیح و تقدیس است. آنان با سبوح و قدوس زندگی می کنند و خدا هم تسبیح و تقدیس آنان را تأیید می کند.
استکبار و کفر، تنها در درون ابلیس مکتوم بود: («أبی و استکبر و کان من الکافرین») و امتحان برای افشای راز درونی او بود نه فرشتگان، گرچه خطاب به جمع، یعنی همه ملائکه است. خداوند درباره ابلیس نمی فرماید: «ابی واستکبر و کفر»، بلکه می فرماید: «کان من الکافرین». معلوم میشود او از سابق کافر بود. عناد در برابر خدا، در درون او ریشه داشت و امتحان الهی، خُبث درونی وی را ظاهر کرد و استکبار عملی و علمی او در این امتحان به فعلیت رسید.
پی نوشت:
[۱]کهف، ۵۰. («کان من الجن ففسق عن امر ربه»).
[۲]نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه).
[۳]«أَلم أَقل لکم إنّی أَعلم غیب السَّموات والارض واعلم ما تبدون وما کنتم تکتمون».
[۴]بقره، ۳۳.
[۵]اعراف، آیهٴ ۱۱.
تفسیر موضوعی، ج. ۶، ص. ۱۷۵.
استکبار و کفر، تنها در درون ابلیس مکتوم بود: («أبی و استکبر و کان من الکافرین») و امتحان برای افشای راز درونی او بود نه فرشتگان، گرچه خطاب به جمع، یعنی همه ملائکه است. خداوند درباره ابلیس نمی فرماید: «ابی واستکبر و کفر»، بلکه می فرماید: «کان من الکافرین». معلوم میشود او از سابق کافر بود. عناد در برابر خدا، در درون او ریشه داشت و امتحان الهی، خُبث درونی وی را ظاهر کرد و استکبار عملی و علمی او در این امتحان به فعلیت رسید.
پی نوشت:
[۱]کهف، ۵۰. («کان من الجن ففسق عن امر ربه»).
[۲]نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه).
[۳]«أَلم أَقل لکم إنّی أَعلم غیب السَّموات والارض واعلم ما تبدون وما کنتم تکتمون».
[۴]بقره، ۳۳.
[۵]اعراف، آیهٴ ۱۱.
تفسیر موضوعی، ج. ۶، ص. ۱۷۵.
منبع:انوارطاها
ارسال نظر