گوناگون

مهارت‌های نادیده اما اثرگذار در زندگی و کار

مهارت‌های نادیده اما اثرگذار در زندگی و کار

جدی گرفته شدن در محیط کار بیش از آن‌که به عنوان شغلی یا سابقه وابسته باشد، به مهارت‌هایی ساده که اغلب نادیده گرفته می‌شوند.

به گزارش پارسینه به نقل از فرارو،  بسیاری از افراد حتی پس از سال‌ها فعالیت حرفه‌ای همچنان احساس می‌کنند دیده و شنیده نمی‌شوند؛ این در حالی است که با رعایت چند اصل کاربردی در ارتباط، تصمیم‌گیری و تعامل، می‌توان جایگاه حرفه‌ای خود را به‌طور محسوسی ارتقا داد.

 برای آن‌که در محیط‌های حرفه‌ای جدی گرفته شوید، لازم نیست حتماً عنوان شغلی بالاتری داشته باشید یا سال‌ها تجربه اندوخته باشید. بسیاری از افراد حتی پس از ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال فعالیت کاری همچنان احساس می‌کنند دفترچه‌ی نانوشته‌ای از قواعد نفوذ و اثرگذاری را از دست داده‌اند؛ قواعدی که تعیین می‌کند چه کسی شنیده می‌شود، چه کسی دیده می‌شود و چه کسی جدی گرفته می‌شود. واقعیت این است که جدی گرفته شدن بیش از آن‌که به توانمندی فنی وابسته باشد، به شیوه‌ی ارتباط، تصمیم‌گیری و ارائه‌ی ایده‌ها مربوط است.                                                          

بررسی تجربه‌ی هزاران فرد موفق نشان می‌دهد که اغلب افراد برخی اصول ساده اما کلیدی را نادیده می‌گیرند؛ اصولی که اگر به‌درستی به کار گرفته شوند، تصویر حرفه‌ای فرد را به‌طور چشمگیری ارتقا می‌دهند. این اصول نه‌تنها در محیط کار، بلکه در روابط خانوادگی و شخصی نیز کاربرد دارند، زیرا نحوه‌ی ارائه ایده‌ها و ارتباط قاطعانه، ادراک دیگران و واکنش آن‌ها را در هر موقعیتی تغییر می‌دهد. در ادامه، شش اصل مهم معرفی می‌شود که بسیاری از افراد از آن غافل می‌مانند.

۱. فقط ایده‌ها را مطرح نکنید؛ آن‌ها را درست «بسته‌بندی» کنید

داشتن ایده‌های خوب به‌تنهایی کافی نیست. اگر نتوانید آن‌ها را در قالبی ارائه دهید که برای تصمیم‌گیرندگان اهمیت دارد، پیام شما بی‌اثر خواهد بود. بسیاری از افراد هنگام گزارش دادن، صرفاً فهرستی از کارهای انجام‌شده را ارائه می‌کنند، در حالی که آنچه مدیران و افراد ارشد به آن توجه دارند، «نتیجه» است نه «فرآیند».

به‌جای گفتن این‌که «داده‌ها را تحلیل کردیم و اسلایدها را به‌روزرسانی کردیم»، بهتر است بگویید: «اعداد نشان می‌دهد اگر گزینه‌ی ب را انتخاب کنیم، می‌توانیم به بازگشت سرمایه‌ی ۱۵ درصدی برسیم». این تغییر ساده در بیان، نشان می‌دهد شما از سطح اجرا فراتر رفته‌اید و به پیامدها و اثرات کلان فکر می‌کنید.

۲. کمتر بگویید تا هوشمندتر به نظر برسید

توضیح بیش از حد، اغلب به نیت کامل بودن انجام می‌شود، اما برای شنونده شبیه پراکنده‌گویی است. اطلاعات بیشتر همیشه به معنای ارزش بیشتر نیست. ایجاز و اختصار نشان‌دهنده‌ی تسلط بر موضوع است. اگر نتوانید یک موضوع را به عصاره‌ی اصلی آن تقلیل دهید، احتمالاً هنوز آن را به‌خوبی درک نکرده‌اید.

به‌عنوان مثال، گفتن این‌که «سه محور کلیدی داریم: تعامل با مشتری، جایگاه‌یابی محصول و استراتژی ورود به بازار» و توضیح هرکدام در چند جمله‌ی روشن و دقیق، بسیار قانع‌کننده‌تر از توضیحی طولانی است که نکته‌ی اصلی را در میان جزئیات گم می‌کند.

 

۳. اجماع را قبل از جلسه بسازید، نه در خود جلسه

بسیاری تصور می‌کنند جلسه‌ی رسمی محل جلب نظر موافق دیگران است، در حالی که حرفه‌ای‌های باتجربه می‌دانند زمان اصلی متقاعدسازی، روزها و گفت‌وگوهای قبل از جلسه است. آن‌ها پیش از مطرح کردن ایده در جمع، به‌صورت فردی با ذی‌نفعان کلیدی صحبت می‌کنند.

برای مثال، می‌توانند بگویند: «در فکر پیشنهاد X در جلسه‌ی جمعه هستم. چه نگرانی‌هایی به نظرتان می‌رسد؟» یا «قبل از این‌که موضوع را در جمع مطرح کنم، دوست دارم به سؤال‌هایتان پاسخ بدهم». به این ترتیب، وقتی جلسه‌ی رسمی برگزار می‌شود، بسیاری از مخالفت‌ها قبلاً حل شده، اعتماد ایجاد شده و حتی مخالفان بالقوه به حامیان ایده تبدیل شده‌اند.

۴. به‌جای این‌که فقط درست باشید، قاطع باشید

تردید و دودلی، اعتبار حرفه‌ای را سریع‌تر از اشتباه از بین می‌برد. مدیران اغلب ترجیح می‌دهند یک پیشنهاد شفاف بشنوند که قابل بحث و اصلاح باشد، تا مجموعه‌ای از پاسخ‌های مبهم مانند «بستگی دارد» یا «عوامل زیادی دخیل است».

قاطعیت به این معنا نیست که همیشه حق با شماست، بلکه یعنی حاضر هستید موضع بگیرید و مسئولیت پیشنهاد خود را بپذیرید. مدیران به چیزی نیاز دارند که بتوانند به آن واکنش نشان دهند. حتی اگر پیشنهاد شما کامل نباشد، شفافیت آن ارزشمندتر از تردید دائمی است.

۵. خودتان را «غیرقابل جایگزین» نکنید

ممکن است در نگاه اول، تنها کسی بودن که یک کار خاص را بلد است، نقطه‌ی قوت به نظر برسد. اما در عمل، این وضعیت می‌تواند مانع رشد شما شود. وقتی مدیر بداند نبود شما کار را مختل می‌کند، ناخودآگاه از ارتقا یا جابه‌جایی شما هراس خواهد داشت. به این ترتیب، با بیش‌ازحد خوب بودن در نقش فعلی، خودتان را در همان جایگاه قفل می‌کنید.

برای ارتقا، باید «قابل ارتقا» باشید؛ و این یعنی «قابل جایگزین» شدن. مستندسازی فرآیندها، آموزش جانشین و نشان دادن این‌که می‌توانید سیستم بسازید، نه فقط کار انجام دهید، پیام روشنی به مدیران می‌دهد: تیم بدون شما هم می‌تواند کار کند و شما آماده‌ی سطح بعدی هستید.

۶. بیش از حد «نه» نگویید

تعیین مرزها و حفاظت از زمان، حق هر فردی است. اما اگر همکاران شما دائماً با پاسخ منفی مواجه شوند، به‌سرعت برچسب «سخت‌گیر» خواهید خورد. به‌جای تمرکز بر آنچه نمی‌توانید انجام دهید، بر گزینه‌های ممکن تأکید کنید.

مثلاً به‌جای گفتن «در آن ساعت نمی‌توانم جلسه داشته باشم»، بگویید: «ساعت ۲ یا ۴ بعدازظهر در دسترس هستم؛ کدام برایتان مناسب‌تر است؟» یا به‌جای «نمی‌توانم امشب بمانم و کار را تمام کنم»، بگویید: «می‌توانم یک ساعت دیگر امروز روی آن کار کنم و فردا صبح ادامه بدهم».

در نهایت، نحوه‌ی ارتباط شما به دیگران می‌آموزد که چگونه با شما رفتار کنند؛ چه در محیط کار و چه فراتر از آن. اگر از همین امروز مانند فردی ارتباط برقرار کنید که شایسته‌ی جدی گرفته شدن است، دیگران نیز به‌تدریج همین نگاه را نسبت به شما پیدا خواهند کرد.

 

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار