ماسک تدفین طلایی شوشنق، جواهرات آموناماوپت، بخشی از گنجینه تانیس. چشمهای ماسک از بین رفته است
طلا فقط روی بدن پادشاهان در زندگی و در مقبره نبود. در برخی معابد، دیوارها، ستونها، درها، تندیسها و مبلمان با طلا پوشانده میشد. الکتروم، آلیاژی با حدود ۸۰ درصد طلا و ۲۰ درصد نقره، برای پوشش رأس هرمها و اوبلیسکها استفاده میشد. فرمانروایان مصر چه شواهدی از این طلای افسانهای بهجای گذاشتهاند؟
آمنمحات اول اظهار میکند: «کاخی ساختم پوشیده از طلا، سقفهای آن از لاجورد.»
در کاخ رامسس سوم: «تخت بزرگی از طلا، کف آن از نقره، درهای آن از طلا و گرانیت سیاه.» او همچنین تندیس خدایان را «از طلا، نقره و انواع سنگهای گرانبها» ساخت.
میزان طلایی که فرعونها به آمون هدیه دادند نیز ثبت شده: سخاوتمندترین آنها، تحوتموس سوم، ۱۳.۸ تن طلا و ۱۸ تن نقره اهدا کرد.
اما این ارقام در برابر اوسورکن اول، پادشاه تانیس ناچیز است. او به معابد ۴۱۶ تن فلزات گرانبها اهدا کرد: ۲۵ تن طلا، ۲۰۹ تن الکتروم، و ۱۸۲ تن نقره. این فهرست کامل نیست و شامل ابوالهولی از ۴ تن الکتروم میشود.
غارت طلای مصر باستان
در حمله آشوریها به تبس، آشوربانیپال ادعا کرد: «نقره، طلا، سنگهای قیمتی … دو اوبلیسک بلند از الکتروم درخشان به وزن ۲۵۰۰ تالن» را غارت کرده است؛ یعنی دو اوبلیسک الکتروم به وزن ۷۵ تن.
بار دیگر نیز ایرانِ هخامنشی «نقره و طلا و صنایع عاج و سنگهای کمیاب» را به عنوان غنیمت با خود برد. دیودوروس، مورخ یونانی، مینویسد: «چنان ثروتی در مصر باقی مانده بود که پس از غارت، هنوز بیش از ۳۰۰ تالن طلا و دستکم ۲۳۰۰ تالن نقره باقی ماند.» یعنی پس از غارت، هنوز حدود ۹ تن طلا و ۷۰ تن نقره باقی مانده بود. او گزارش میکند «هیچ شهری زیر خورشید، به اندازه مصر با نذورات نقره و طلا و عاج، آراسته نشده است.»
اما یک مشکل باقی میماند: منابع باستانی متناقض هستند. اگر ادعای آشوربانیپال درست باشد، وزن اوبلیسکها ۷۵ تن است. اما براساس اسناد معمار سازنده آنها، وزن واقعی حداکثر ۳.۳ تن بوده است.
طلا، همواره غارت شده، ذوب شده و دوباره متولد شده

اشیای طلای مصری متعلق به ملکهها، فرعونها و معابد؛ از یک تا سه هزار سال. از دستبندهای پادشاه دجر، صدف سکِمخت، بشقاب طلای ملکه حِتِفِرس، شاهین هوروس، دسته بادبزن تشریفاتی توتعنخآمون، دستبند ملکه آحوتپ، صدف پسوسنس، آویز اوسورکون دوم (لوور) و گردنبند رومی-مصری با سکههای امپراتوران، حدود ۲۲۵ میلادی. موزه متروپولیتن
مشکل دیگر، تبدیل واحدهای وزن باستانی به اندازهگیری امروز است. واحد مصر، دبن، حدود ۹۱ گرم است. برخی منابع میگویند برای طلا باید نصف آن محاسبه شود یا حتی ۱۲ گرم. بنابراین تمام اعداد قبلی ممکن است کمتر باشند: مثلاً ۴۱۶ تن اوسورکن ممکن است فقط ۲۰۸ تن یا حتی ۵۵ تن باشد.
آیا چنین مقادیری ممکن است؟ نمونه کمابیش جدیدتر، طلاییست که در بازه زمانی ۱۵۰۰ تا ۱۶۶۰ از قاره آمریکا (دنیای نو) به اروپا منتقل شد. مقداری که هنگام رسیدن به بنادر اسپانیا ثبت شد، شامل ۱۸۰ تن طلا و ۱۶۶۰۰ تن نقره میشد.
راه دیگرِ برآوردِ مقدار طلا، میزان طلای استخراجشده است. پژوهشی دقیق نشان میدهد در تاریخ سه هزارساله مصر باستان، فقط ۷ تن طلا استخراج شده است. برای بهدستآوردن این مقدار، باید حدود ۶۰۰.۰۰۰ تن سنگ خرد میشد.
طلای فرعونها
چگونه میتوان این ارقام خیرهکننده را هماهنگ کرد؟ میان آنچه پادشاهان ادعا کردند، آنچه غارتگران دیدند و آنچه باقی مانده؛ یعنی گنجینههای توتعنخآمون و تانیس؟ مانند همه جا، طلا بهسبب ارزش و قابلیت ذوب، پیوسته استخراج شده، به اشیا تبدیل شده، دزدیده شده، ذوب شده و دوباره به اشیای جدید تبدیل شده است. زمانی طلا معابد و فرعونها را میآراست؛ سپس غارت و ذوب شد و بار دیگر به خدمت تزیین پادشاهان و نجیبزادگان درآمد.
بخشی از طلای فراعنه ممکن است امروز در عراق، ایران، یونان یا روم باشد. برخی هم شاید در بازار جواهرات خانالخلیلی قاهره به فروش برسد.
مصریان باستان طلا را گوشت خدایان میدانستند، فلزی که آنان را به زندگی ابدی میرساند. امروزه میدانیم طلا از زمین سرچشمه نمیگیرد؛ میلیاردها سال پیش در ستارگان شکل گرفته است. شاید مصریان در نگاه خود به طلا، چندان هم اشتباه نمیکردند؛ طلا مادهای برای جاودانگی است.
ارسال نظر