مردم تا بحران آب را به چشم نبینند باور نمیکنند
آب مصرفی تهرانیها دو برابر اروپاییها است، ۱۹ سد ایران در آستانه خشکی کامل قرار گرفته و جیرهبندی یا قطع کامل آب در پایتخت چندان دور نیست.
به گزارش پارسینه ؛ با وجود هشدارهای کارشناسان، مسئولان و رسانهها درباره کمبود آب، جز چند بنر آبفا در شهر، نشانهای از مشارکت عمومی برای عبور از بحران دیده نمیشود. مردم در شبکههای اجتماعی و خیابانها نشان میدهند که تنها میخواهند لحظاتی از اخبار منفی دور بمانند. در همین حال، چهره شهر نیز خندان نیست. در این بازه زمانی مسئولان از فرهنگسازی مصرف آب سخن میگویند. آیا در این فرصت کوتاه تا روز صفر سدها، چنین کاری ممکن است؟ چرا مردم، مشارکت جدی ندارند؟
احمد بخارایی، جامعه شناس، عضو هیات علمی دانشگاه و عضو انجمن جامعه شناسی ایران، در گفتوگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخت.
مردم تا بحران آب را به چشم نبینند باور نمیکنند
احمد بخارایی گفت: «سرمایه اجتماعی دو مولفه دارد: اعتماد و مشارکت. وقتی اعتماد دچار بحران شود، یعنی سرمایه اجتماعی آسیب دیده است؛ و این مسئله شوخی نیست، زیرا در تمام ابعاد جامعه خود را نشان میدهد. بحران آب امروز بهصورت بیاعتمادی نسبت به گفتههای کارگزاران دولتی بروز کرده است. این بیاعتمادی گسترده است.»
این جامعهشناس گفت: «اعتماد و مشارکت دو روی یک سکهاند. وقتی به مردم اجازه مشارکت داده شود، اعتمادشان افزایش مییابد، اما وقتی اعتماد کم باشد، مشارکت نیز کاهش مییابد. مگر در آخرین انتخابات مجلس چند درصد مردم شرکت کردند؟ حدود ۷ تا ۴ درصد از رایدهندگان به هر نماینده رای دادند، که در طول سالها بیسابقه بوده است. در انتخابات ریاستجمهوری نیز کمتر از ۵۰ درصد مشارکت کردند. کاهش مشارکت یعنی کاهش اعتماد.»
او افزود: «در ماجرای بحران آب نیز همین وضعیت تکرار میشود. آن چسب اجتماعی که اجزای جامعه را به هم پیوند میدهد و انسجام ایجاد میکند، امروز با بحران روبهرو است و نمود آن در مسئله آب دیده میشود. بسیاری از مردم اکنون صداوسیما را نمیبینند، چون به آن اعتماد ندارند و در نتیجه به رسانههای دیگر روی آوردهاند.»
این استاد دانشگاه گفت: «امروز مردم تا چیزی را نبینند، حس نکنند یا لمس نکنند، باور نمیکنند. وقتی ارتباطات فرامادی یعنی پیوندهای ذهنی، آگاهی و اعتماد گسسته میشود، دیگر کاری از دست کسی برنمیآید. جامعه به مرحلهای رسیده که گویی باید اتفاقی واقعی و دردناک رخ دهد تا مردم دریابند هشدارها جدی بوده و نظام سیاسی واقعا درست میگفته است. در مسئله آب نیز دقیقا همین وضعیت در حال تکرار است.»
تبلیغات
فرهنگ مصرف تبدیل به ارزش شده / مردم روزمرهگرا شدهاند
بخارایی گفت: «اینکه فرهنگ مصرف در ایران ریشهدار است و در سالهای اخیر نهتنها اصلاح نشده بلکه تقویت هم شده، بخشی از واقعیت است. ما نتوانستیم تحول فرهنگی ایجاد کنیم و مردم عملا به حال خود رها شدند. در این میان، بازار مصرف و الگوی مصرف نهتنها در میان طبقه مرفه، بلکه در میان طبقهای نوظهور که اکنون ثروتمند شده، گسترش یافته است. این الگو نه محدود شده و نه اصلاح، بلکه توسعه یافته و حتی به نوعی ارزش تبدیل شده است.»
او افزود: «درست است که الگوی مصرف در ایران قابل قبول نیست، اما ریشه اصلی بحران در بیاعتمادی است. سایر عوامل در حاشیه قرار دارند. جامعه امروز دچار نوعی خنثیبودن شده؛ احساس گناه در میان مردم کمرنگ شده و نوعی بیحسی اجتماعی شکل گرفته است. احساس گناه زمانی است که شما احساس کنید هستید، حضور دارید، به بازی گرفته میشوید و نظرتان برای دیگران مهم است ولی الان جامعه رها شده است. به همین دلیل، هرچقدر هم درباره مصرف آب صحبت شود یا میزان آن با سایر کشورها مقایسه گردد، در مردم احساس گناه یا مسئولیت ایجاد نمیشود.»
عضو انجمن جامعه شناسی ایران گفت: «حتی در مورد بحران آب که مستقیما با زندگی مردم گره خورده با جامعهای منفعل روبه رو هستیم. واژه کلیدی انفعال، اینکه مردم در بهینه مصرف کردن آب مشارکت نکنند. حالا مردم هم روزمرهگرا شدهاند. الان در مجلس حرفهایی میزنند که سال ها جامعه شناسان میگفتند. وضعیت نامطلوبی که سالها نسبت به آن هشدار داده شده بود.»
تا روز صفر آبی نمیتوان الگوی ذهنی را تغییر داد
او افزود: «وقتی سرمایه اجتماعی جامعهای با تهدید مواجه شود، اولین چیزی که اتفاق میافتد ناامیدی نسبت به آینده است. تحقیقات مفصلی که انجام دادهایم نشان میدهد مردم تنها به این فکر میکنند که امروز شب شود و برای فردا خدا بزرگ است؛ این فاجعهای است که گریبان ایران را گرفته است.»
در نهایت بخارایی گفت: «الان برای فرهنگسازی مصرف آب زمان کافی نداریم. رودخانهای خروشان قابل کنترل نیست. چیزی که در جامعه طی سالها جنبه ساختاری پیدا کرده، در مدت زمان کوتاه تا رسیدن به روز صفر آبی که مثلا میگویند دو ماه نمیتوان این ساختار فکری، ذهنی و الگوی رفتاری مردم را تغییر داد. ممکن است اطلاعرسانی و مستندسازی اندکی تاثیرگذار باشد، اما واقعا نباید انتظار داشت که جامعه ما با این مشکلات و مسائل ساختاری بتواند خود را پیدا کند.»
ارسال نظر