پایان یک تمدن در قطب شمال؛ نورسها چگونه ناپدید شدند؟

در طول قرون، دلایل احتمالی ناپدید شدن نورسها از گرینلند دستخوش تغییرات زیادی شدهاند. در دوران استعمار، روایت ایوار باردارسون دربارهٔ تصرف سکونتگاه غربی توسط اینوئیتها بهصورت literal پذیرفته میشد. اما در اواخر قرن بیستم، نظریهٔ تغییرات اقلیمی بهعنوان علت اصلی مطرح شد. شواهد نشان میدادند که منطقهٔ شمال اقیانوس اطلس در قرون وسطی متأخر، سردتر، طوفانیتر و غیرقابل پیشبینیتر شده بود.
به گزارش پارسینه و به نقل از worldhistory، زمانی که «اریک سرخ» در اواخر قرن دهم در گرینلند ساکن شد، آبوهوا تقریباً به گرمای امروز بود—و شاید حتی اندکی گرمتر. اما طی چند قرن، گرینلند بهطرز چشمگیری سردتر شد. این روند که گاه با عنوان «عصر یخبندان کوچک» شناخته میشود، در کتابها و مستندهای مختلف با ناپدید شدن نورسها مرتبط دانسته شده است. برای جامعهای کشاورز و شکارچی که همواره در حاشیهٔ زیستی زندگی میکرد، سرمای طولانیمدت و فصلهای نامنظم ممکن بود چالشی غیرقابل عبور باشد.
نظریههای مربوط به تخریب محیطزیست نیز همزمان با تمرکز بر تغییرات اقلیمی مطرح شدند. مورخانی چون «توماس مکگاورن» این دیدگاه را در محافل دانشگاهی گسترش دادند، و «جرد دایموند» آن را در کتاب پرفروش Collapse برای مخاطبان عمومی مطرح کرد. دایموند بهویژه نورسها را بهدلیل عدم تطبیق با شرایط اقلیمی سخت مورد انتقاد قرار داد، و به ترجیح آنان برای پوششهای مد روز اروپایی بهجای لباسهای کاربردی اینوئیتی اشاره کرد. او همچنین نورسها را بهدلیل عدم استفاده از روشهای شکار اینوئیتها و تخریب محیطزیست قطبی از طریق چرای بیشازحد مقصر دانست.
با این حال، کارشناسان—از جمله خود مکگاورن—در برابر این اتهام که نورسها نتوانستند خود را تطبیق دهند، واکنش نشان دادهاند. در آغاز، نورسها تنها ۲۰٪ از غذای خود را از دریا تأمین میکردند و ۸۰٪ از خشکی؛ اما در پایان دوران سکونت، این نسبت معکوس شده بود. همچنین، نورسها در شکار فُکها محتاط بودند و به مراتع فرصت بازیابی میدادند. شکارهای پرخطر اما هدفمند فک دریایی نیز نمونهای از بهرهبرداری کامل از محیط جدید بود. نورسهای گرینلند تا سال ۱۳۴۷ همچنان به مارکلند سفر میکردند تا چوب جمعآوری کنند؛ همان سال، یکی از قایقها از مسیر منحرف شد و به ایسلند رسید. بهجای ناتوانی در تطبیق، نورسها بهنظر میرسد که تلاشهای گستردهای برای تأمین منابع و تغییر رژیم غذایی خود انجام دادهاند.
انزوا، فروپاشی تدریجی و فراموشی
در پایان قرون وسطی، گرینلند نورسی بیشازپیش از اروپا منزوی شد. حتی در بهترین شرایط، گرینلند در حاشیهٔ جهان اسکاندیناوی قرار داشت. نروژ تجارت با گرینلند را بدون مجوز سلطنتی ممنوع کرده بود. یک کشتی رسمی با نام «کنور گرینلند» برای مدتی ارتباط منظم میان نروژ و گرینلند را برقرار میکرد، اما در سال ۱۳۶۹ غرق شد. از آن پس، تمامی سفرها به گرینلند «اتفاقی» تلقی میشدند—اگرچه مورخان معتقدند این تنها بهانهای برای بازگشت از تجارت غیرقانونی بوده است.
با این حال، از سال ۱۳۶۹ تنها چهار سفر ثبتشده به گرینلند نورسی وجود دارد. حتی اگر سفرهای بیشتری انجام شده باشد، ورود عاج فیل به بازار باعث کاهش ارزش عاج فک شد و اقتصاد گرینلند را تحتتأثیر قرار داد.
با مرگ اسقف «آلف» در سال ۱۳۷۸ و عدم اعزام جانشین، گرینلند یکی دیگر از پیوندهای خود با جهان اروپایی را از دست داد. حتی کلیسا نیز پس از آن نتوانست به گرینلند دسترسی پیدا کند، اگرچه در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۴۰۸ هنوز نشانههایی از کشیشان قدیمی دیده میشود. اما پس از مرگ آخرین کشیش معتبر، چه اتفاقی افتاد؟ اسناد پاپی از سالهای ۱۴۴۸ و ۱۴۹۳ به حملات دزدان دریایی و افول مسیحیت در گرینلند اشاره دارند، اگرچه نامهٔ سال ۱۴۹۳ اذعان میکند که هیچکس طی ۸۰ سال گذشته به آنجا نرفته است—بنابراین مشخص نیست این اطلاعات چگونه بهدست آمدهاند.
با اینحال، تا پایان دوران، نورسها همچنان با صلیب دفن میشدند؛ اما این نیز تنها نشانهای دیگر بود از آنکه مستعمرات نورسی به بخشی فراموششده و مهجور از جهان قرون وسطی تبدیل شده بودند.
پایان نامشخص و روایت بقا
شاید در اوایل قرن پانزدهم، زمانی که شرایط اقلیمی اطراف گرینلند به وخیمترین حالت خود رسیده بود، سفر دریایی به آن منطقه عملاً غیرممکن شده بود. حتی در میانهٔ قرن سیزدهم، منبعی با عنوان آینهٔ شاه هشدار داده بود که بهدلیل یخهای دریایی، گرینلند باید از جنوب و جنوبغربی مورد دسترسی قرار گیرد—مسیرهایی که با راههای سنتی متفاوت بودند. صد سال بعد، ایوار باردارسون نیز توصیه کرد که سفر به گرینلند از مسیرهای قدیمی بهشدت خطرناک شده، زیرا یخهای دریایی بهطرز نگرانکنندهای گسترش یافتهاند.
اما پایان واقعی چگونه رخ داد؟ هیچکس نمیداند. شاید نورسها بهتدریج به اروپا مهاجرت کردند، یا در دریا جان باختند. شاید درگیری با اینوئیتها یا حملات دزدان دریایی عامل سقوط بود. یا شاید مرگ تدریجی از گرسنگی، پایان کارشان را رقم زد. هیچکس نمیتواند با اطمینان پاسخ دهد.
داستانی از بقا؟
امروزه، مورخان از نسبت دادن ناپدید شدن گرینلند نورسی به یک علت واحد پرهیز میکنند. پاسخ «همهٔ موارد فوق» بیشازپیش پذیرفتنی به نظر میرسد. میتوان گفت که افول گرینلند نورسی حاصل ترکیبی از تغییرات اقلیمی، افزایش انزوا و عوامل اقتصادی بوده است.
با این حال، نورسها تا حد توان خود با این دشواریها تطبیق یافتند. شاید شگفتی بزرگ دربارهٔ گرینلند نورسی نه در ناپدید شدن آن، بلکه در تواناییاش برای بقا در محیطی چنین سخت و بیرحم باشد—آن هم بهمدت نزدیک به ۵۰۰ سال، در برابر دشواریهایی که هر روز بیشتر میشدند.
ارسال نظر