خواب ضد ایرانی ترامپ برای نام خلیج فارس

ادعای اخیر خبرگزاری آسوشیتدپرس در آستانه سفر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به کشورهای عرب حاشیه خیج فارس به تحریک افکار عمومی ایرانیان منتهی شده است.
به گزارش پارسینه، در ساعات گذشته این خبرگزاری به نقل از دو مقام ارشد دولت آمریکا اظهار داشته که ترامپ قصد دارد در این سفر اعلام کند که دولت آمریکا از این پس عنوان جعلی خلیج عربی را به جایگزین نام خلیج فارس به رسمیت میشناسد. این امر به رغم طرح به عنوان یک گمانه، با توجه به سابقه ترامپ در تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا و مواضع تند و افراطی او در قبال همسایگانی همچون مکزیک یا کانادا موجب شده تا رسانهها و افراد مختلف از فعالان رسانهای تا مقامات سیاسی در این مورد موضع بگیرند. عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورکان در شبکه ایکس این اقدام احتمالی را نشانه نیات خصمانه علیه ایران و مردم این کشور دانست و استفاده از نام تاریخی خلیج فارس را «نشان دهنده احترام مشترک به میراث جمعی بشریت» دانست.محمدجواد ظریف و علی اکبر ولایتی نیز در اظهاراتی مشابه بر تداوم نام خلیج فارس در تاریخ اشاره کرده و چنین اقدامی را عاملی برای خشم ایرانیان تلقی کردهاند. نیم نگاهی به فضای مجای نیز نشان از واکنش گسترده کاربران به این خبر دارد که عموماً به شکل اعتراض به این اقدام احتمالی نمایان شده است.
اما در این زمینه نخستین سؤالی که مطرح میشود آن است که آیا ترامپ میتواند چنین اقدامی را عملی کند؟ به لحاظ عملی و با توجه به اقدامات قبلی ترامپ میتوان این امر را تأیید کرد که ترامپ قادر به انجام چنین کاری است. در واقع اقدام ترامپ در مورد تغیر نام خلیج مکزیک و مشروط ساختن انتشار اخبار کاخ سفید به پذیرش فرمان اجرایی رئیس جمهور آمریکا در این زمینه محکی قابل توجه در این زمینه است. اقدام گوگل در تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا و درج این نام در نقشههای آنلاین از قاره آمریکا نشان دهنده قدرت فرمان اجرایی رئیس جمهور آمریکا در این زمینه است؛ هرچند که احتمال صدور فرمان اجرایی در مورد تغییر نام خلیج فارس بسیار کم ارزیابی میشود.
دومین پرسش مربوط به اعتبار حقوقی اقدام احتمالی ایالات متحده خواهد بود؛ این که اقدام احتمالی ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس پایه و مبنای حقوقی خواهد داشت؟ در پاسخ میتوان با قاطعیت اظهار داشت که چنین اقدامی فاقد مبنای حقوقی بوده و در مغایرت با اسناد تاریخی و بینالمللی قرار دارد و لذا میتواند محملی برای اقدامات حقوقی و قانونی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه باشد. چنین اقدامی نمیتواند جنبه حقوقی به خود گرفته و الزاماً از سوی مراجع بینالمللی همچون مجمع و شورای امنیت سازمان ملل متحد، دیوان بینالمللی دادگستری و سایر نهادهای بینالمللی پذیرفته نخواهد شد. اما با این حال این دست اقدامات بالقوه میتوانند موجب تولید و ترویج گفتمان ضد ایرانی در منطقه شده و نظم نمادین در منطقه را دستخوش تغییر سازند. این امر همچنین در میانه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا پیرامون موضوع هستهای میتواند به افزایش بیاعتمادی طرف ایرانی منجر شود و همین امر نیل به توافق را با موانع بیشتری روبرو سازد. در عین حال نباید فراموش کرد که چنین اظهاراتی در مورد یکی از ارکان مهم هویت جمعی ایرانیان در طول تاریخ به افزایش بیاعتمادی جامعه ایرانی به ایالات متحده و اتحاد بیشتر و مؤثرتر ایرانیان پیرامون سازههای هویتی خود منتهی خواهد شد.
در مقابل این تهدید گفتمانی و نرم علیه منافع و هویت ملی ایرانی لازم است دولت و رسانهها ضمن استفاده از تمام ظرفیت رسمی و غیررسمی در داخل و خارج کشور مانع از تحقق این ایده ضد ایرانی شده و طرح آن به عنوان یک گمانه را نیز جدی بگیرند.
ارسال نظر