جلسه مهم سران قوا برای بررسی پیامکهای حجاب

عباس عبدی خبر داد: تا آنجا که اطلاع دارم، قرار بود که روز گذشته (شنبه ۱۳/۲/۱۴۰۴) جلسهای با حضور روسای قوا و وزرا و مسوولان ذیربط برگزار شود تا نسبت به پیامکهای غیرقانونی که در شهرهای بزرگ درباره حجاب بانوان ارسال میشود، رسیدگی شود.
به گزارش پارسینه، عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «سرسختی یا اصلاح؟ کیفیت حفظ خطوط قرمز» در روزنامه اعتماد نوشت: تا آنجا که اطلاع دارم، قرار بود که روز گذشته (شنبه ۱۳/۲/۱۴۰۴) جلسهای با حضور روسای قوا و وزرا و مسوولان ذیربط برگزار شود تا نسبت به پیامکهای غیرقانونی که در شهرهای بزرگ درباره حجاب بانوان ارسال میشود، رسیدگی شود. اکنون که این یادداشت را مینویسم اطلاعی از نتیجه آن ندارم. هر چند امیدوارم که به تصمیم و نتیجه درستی برسند، ولی بعید میدانم که ماجرا حل شود، چون حکومت ایران هنوز نتوانسته است نحوه مواجهه خود با آنچه را که خطوط قرمز مینامد نهایی کند. این یادداشت درصدد طرح همین نکته است.
برخی نیروها عقبنشینی در برابر قدرت نظامی طرف مقابل را به راحتی میپذیرند، و حتی عقبنشینی پیش از حمله را هم قبول دارند، ولی هنگامی که به مردم و خواست مردم میرسند، مقاومت حداکثری را تجویز میکنند، و حاضر به هیچ مصالحهای نمیشوند. آن قدر مقاومت میکنند که در نهایت مجبور میشوند هزیمت کنند. برای نمونه یکی از موضوعات مهم ممیزی سانسور کتاب است. این مساله از گذشته در ایران با شدت و ضعفی بوده. در دوره دولتهای اصولگرا به ویژه دولت پیش شدت بیشتری داشت، اکنون کمتر شده ولی هنوز ناراحتکننده است. حالا خبر رسیده که انتشارات هرمس مجموعهای از کتابهایی که با کمک هوش مصنوعی ترجمه شده را روانه بازار کرده است و همین امروز از آنها رونمایی میکند. در چنین جهانی که ترکیب هوش مصنوعی و اینترنت و تلفن همراه و شبکههای اجتماعی، هر نوع (تأکید میشود، هر نوع) از محدودیتها را برمیدارد و از این پس زبان هم مانع دستیابی به نظرات دیگران نیست؛ وجود اداره ممیزی در وزارت ارشاد را چه میتوان نامید جز نابخردی محض؟
به قول یکی از دوستان به رسمیت نشناختن این واقعیت نوعی تف سربالا است و فرصتهای خودمان را تخریب میکنیم و زبان فارسی را هم از غنای لازم و پیشرفت محروم مینماییم و جامعه ایران را از نویسندگان و محققان و صاحبنظران خودشان دور و این چشمه جوشان را به مرور خشک میکنیم. البته تعدادی از افراد از این راه نان میخورند، که در برابر حذف ممیزی مقاومت خواهند کرد. نمونه دیگر حجاب است. مساله حجاب به اشتباه صفر و یکی شد. من کاری به تحولات مربوط به حجاب نزد زنان و جامعه ندارم ولی ۳۰ سال پیش مطالعهای در این باره کردم و با توجه به متغیرهای اصلی جامعه توضیح دادم که دیر یا زود وضعیت حجاب به گونهای خواهد شد که حفظ آن به عنوان خط قرمز و با اتکا به حمایت مردم ممکن نخواهد بود. دولتها در چنین شرایطی چه سیاستی را پیشه میکنند؟ یا با این تحول و تغییر همراهی میکنند تا بلکه تشدید نشود، یا آنکه سفت و سخت جلوی آن میایستند. ایستادگی مثل همان حفظ سنگر غیر قابل دفاع است، که دیر یا زود فرو میریزد، در نتیجه سنگربانان را دچار هزیمت میکند.
زیرا وضعیت به مرحلهای میرسد که بسیاری از مدافعان معتقد میشوند که این سنگر قابل دفاع نیست و مقاومت را بیفایده میدانند و آن را ترک میکنند و حتی به جبهه مقابل میپیوندند، همین امر وضعیت دفاعی سنگر را ضعیفتر میکند. در عمل هم قانون موجود حجاب قابل اجرا نیست، مصوبه جدید هم خطرناک تشخیص داده شده است.
پرسشی که برخی از مدافعان این سنگر و همه سنگرهای مشابه مطرح میکنند این است که اگر عقبنشینی کنیم، همه سنگرها را باید بدهیم. این استدلال از دو حیث غلط است. اول اینکه مقاومت بیهوده که بیشتر موجب شکست و هزیمت میشود. دوم اینکه اگر خط قرمز یا سنگر جدید خود را مطابق با خواست عموم تعریف کنید، مساله حل میشود. خواست عموم هم قابل سنجش است. قرار نیست که کسی جای خدا بنشیند، اگر خداوند اراده میکرد بدون دردسر همه مردم را هدایت شده میآفرید. دیگران چه کارهاند که برای مردم نقش هدایتگری اجباری را ایفا میکنند. این قاعده بارها در قرآن تکرار شده که اگر خدا میخواست مردم را هدایت شده میآفرید. مطابق خواست مردم و همگام با اراده خداوند که در تحول طبیعی متجلی میشود حرکت کنید. بخش مهمی از میراث رفتاری قرون گذشته نه تنها اصالت ندارد بلکه ساخته و پرداخته نیروهای آن زمان است که به نام ارزشهای دینی به جامعه تحمیل کردهاند. زمانی اگر میگفتند زنان حق رای دارند از کفر ابلیس بدتر بود حالا همان را افتخار اسلام میدانند و حتی راهی برای سرپیچی از خواست شوهر هم میدانند از این مثالها فراوان است. در تاریخ تحولات خطوط قرمز آن اندازه فراوان است که حدی ندارد. تصویر کتابی را دیدم با عنوان «زن و انتخابات» که در سال ۱۳۳۹ از سوی ۵ تن از روحانیون حتی روشنفکر آن زمان چاپ شد و هدفش نفی عقلانی شرکت زنان در انتخابات بود. من قصد تخطئه آنان را ندارم، گر چه استدلالهای آنان اغلب عجیب است ولی در هر حال، ۱۸ سال بعد انقلابی به نام اسلام شد، که به زنان حق انتخاب کردن که هیچ، حق انتخاب شدن را هم داد و به این افتخار هم میکند و حتی فتوایی هست که «زنان در چند مورد بدون اجازه شوهر می توانند از منزل خارج شوند از جمله برای رأی دادن در انتخابات یا شرکت در راهپیمایی های ضروری.» یا همین چند سال پیش اینترنت پر سرعت را حرام اعلام کردند حالا مطالبه حداکثری آن جز بدیهیات است.
تنها راه در برابر حکومت این است که خطوط قرمز خود را از دل مردم بیرون آورد. خطوط قرمز یعنی مواردی که عبور از آن جرم است. این باید به خواست مردم گره بخورد. جابهجا شدن آن نیز فراتر از قدرت من و شما است و باید به آن احترام گذاشت و آن را به رسمیت شناخت. مقاومت در برابر خواست جامعه جز شکست در شکل هزیمت نتیجه دیگری ندارد. ولی تعامل مثبت حکومت با جامعه آنان را به اینجا میرساند که خودشان از خطوط قرمز جدید دفاع کنند. طرفداران خطوط قرمز کنونی نه تنها در عمل موفق نبودهاند و سنگرها را از دست دادهاند، بلکه نه به لحاظ نظری هیچ ایده روشنی در دفاع از این سنگرها و خطوط قرمز دارند و نه در عمل هیچ راهبرد و تاکتیک اثربخشی را پیشنهاد میکنند. نتیجه این سیاستها از پیش روشن است. بدون تردید.
ارسال نظر