گوناگون

بهترین روش برخورد با نوجوانانی که رفتارهای خود آسیب رسان دارند!

بهترین روش برخورد با نوجوانانی که رفتارهای خود آسیب رسان دارند!

پارسینه: بزرگترین اشتباهی که بیشتر والدین مرتکب میشن، ناچیز شمردن احساسات فرزندشون هست.

مغز یه نوجوان هنوز برای پردازش اطلاعات پیچیده و تعارض‌های اجتماعی به اندازه کافی رشد نکرده. بنابراین، وقتی همزمان، هیجانات مختلفی، با هم بیدار میشن، هنگ می‌کنه و دیگه نمی‌تونه موقعیت رو درست تحلیل کنه. یعنی مغز انقدر تحت فشار قرار می‌گیره که تواناییش در استدلال کردن به کل از کار می‌افته، واسه همین ممکنه یک آن دست به کار‌های عجیب و غریب و خطرناک بزنه. پس در این شرایط، سعی نکنید باهاشون منطقی برخورد کنید، نصیحت کنید و توصیه و پیشنهادات خودتون رو تو مغزشون فرو کنید، چون راه به جایی نخواهید برد.

به نقل از ارگانیک مایندد؛ خاطرتون باشه که هر وقت فرزندتون صحبت از خودکشی کرد یا رو بدنش خراش‌های عمیق انداخت یا کار‌های نامتعارف و خطرناکی انجام داد، حتما رواندرمانی و درمان دارویی رو براش آغاز کنید. حواس‌تون باشه که رواندرمانی به تنهایی کافی نیست، چون همونطور که گفتم در شرایط بحرانی مغز بچه‌ها قفل میشه و باعث میشه که اون‌ها، نتونن رواندرمانی رو بدون استفاده از دارو‌های ضدافسردگی و ضداضطراب تحمل کنن، یعنی روان‌درمانی به تنهایی روشون جواب نمیده. این دارو‌ها کمک می‌کنه مغزشون به اندازه‌ای آروم بگیره که توانایی پذیرش درمان رو داشته باشه. البته که دارو‌درمانی به تنهایی هم فایده نداره؛ چون اصلا دارویی برای از بین بردن رفتار‌های خود آسیب‌رسان نداریم، مصرف دارو، صرفا با مدیریت افسردگی و اضطراب، فشار رو بر میداره، تا طرف بتونه با یادگیری مهارت‌های رفتاری به خودش کمک کنه.

‌حالا ببینیم تو فرآیند رواندرمانی چه آموزش‌هایی به نوجوان‌ها داده میشه؟

در قدم اول به اون نوجوان آموزش داده میشه تا بتونه، همزمان با بیدار شدن افکار خطرناک تو ذهنش، احساسات و حالاتی که در بدنش ایجاد میشه رو بشناسه. مثلا، زمانی که به فکر خودکشی می‌افته، حواسش باشه که داره یه توده رو تو گلوش احساس می‌کنه، ضربان قلبش بالا رفته، شونه‌هاش منقبض شده و دست‌هاش یخ زده.

بعد طرف یاد می‌گیره تا احساساتش رو در قالب واژه بیان کنه، توانایی به واژه در آوردن تجربیات فیزیکی و هیجانی در چنین شرایطی بسیار حیاتیه؛ چون بخش‌هایی از مغز فعال میشن که در تنظیم احساسات بسیار موثرن. یعنی دقیقا همون بخش‌هایی که در نوجوون‌ها، هنوز به طور کامل رشد نکرده و همینم باعث میشه که تا این حد، تحت فشار احساسات‌شون باشن. مرحله بعدی، یادگیری چند تا تکنیک ساده‌اس، تا به محض شناسایی این حالت‌ها، برانگیختگی شون رو کاهش بدن. مثل ریلکسیشن، نوشتن احساسات و افکار، انجام چند حرکت ورزشی و غیره.

طبیعتا، مسیر روان‌درمانی برای بچه‌ها بدون هزینه مالی نخواهد بود، ولی مطمئنم در بلند مدت، ارزشش رو خواهد داشت، چون علائم رو تا حد قابل توجهی کاهش میده و در آینده، شما دیگه هزینه‌ای برای مراجعه مداوم به اورژانس و نگرانی بابت جون فرزندتون نخواهید داشت. راستی، ما فقط رو نوجوان‌ها متمرکز نمی‌شیم، بلکه والدین هم تحت آموزش قرار می‌گیرن تا یاد بگیرن چطور باید به احساسات فرزندشون اعتبار بدن، فارغ از اینکه این احساسات، چقدر غیر منطقی به نظر میرسن.

چون بزرگترین اشتباهی که بیشتر والدین مرتکب میشن، ناچیز شمردن احساسات فرزندشون هست. مثلا، اینکه به یه نوجوون آشفته بگی «حالا که اتفاقی نیفتاده، تو روی تکالیف مدرسه‌ات تمرکز کن»، مثل این می‌مونه که ازش بخوای قله اورست رو فتح کنه. در ضمن، بچه‌ها اینطوری فقط یاد می‌گیرن که احساساتشون رو نادیده بگیرن.

بنابراین، در طی روان‌درمانی رسیدگی صحیح به ناراحتی‌های بچه‌ها رو به والدین یاد میدن، مثلا اینکه، به جای اینکه بلافاصله راهکار پیشنهاد بدن، اول، شدت و عمق احساسات آزاردهنده‌ای که دارن تجربه می‌کنن رو اعتبار ببخشن. به عنوان مثال، فرض کنید فرزند شما، از یکی از معلم‌هاش خوشش نمیاد، چون این معلم قبلا جلوی همه سرش داد زده، اون احساس کرده جلوی دوستانش تحقیر شده و حالا از تکرار این ماجرا به شدت می‌ترسه.

شب قبل از روزی که فرزندتون با این معلم کلاس داره، شما بهش میگید: اوکی، تو قراره یک تجربه بد رو از سر بگذرونی، پس به نظرم بهتره امشب حسابی بخوابی، منم برات یه ساندویچ درست می‌کنم که جون بگیری، برای بعد از مدرسه هم می‌تونی با فلان دوستت قرار بذاری که بدونی وقتی فردا رو پشت سر بذاری، قراره کلی خوش بگذرونی. در واقع در این روش، شما دیگه بهش نمی‌گید که قرار نیست اتفاق بدی بیفته تا اون احساس کنه که یا داره موضوع رو الکی بزرگ می‌کنه، یا اینکه شما امید الکی بهش میدید.

اینطوری به ترسش اعتبار میدید و سعی می‌کنید برای مقابله با این ترس، آمادگی قبلی داشته باشه. این ابزار‌ها و آماده‌سازی قبلی، کمکش می‌کنه از احساس ناامیدی و استیصال بیرون بیاد، شرایط رو کمتر فاجعه ببینه و خودش رو از چاله تو چاه نندازه. مثلا در مقابل اون معلم از کوره در نره که کارش به دفتر مدیر و اخراج و ... برسه.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار