«منشی-مدیران»، محصول ساختار مدیریتی ناکارآمد
پارسینه: عدم توجه به ساختارهای مدیریتی کشور و سوء کارکرد سیستمهای نظارت بر عملکرد مدیران، منجر به ظهور پدیدهای مذموم و غیرپاسخگو به نام منشی - مدیر گردیده است.
منشی - مدیر به مدیرانی اطلاق میشود که تمام ظرفیتهای سازمان تحت امر را به جای بهره گیری در راستای تحقق اهداف سازمانی، در جهت حفظ و ارتقاءموقعیت و مراتب شغلی خود بکار بسته و مانند یک منشی، فرامین و خرده فرمایشات صاحبان قدرت و سیاستمداران را اجرا میکنند
اینگونه مدیران که در شرایط کنونی نظام اداری کشور به کرات شاهد بروز و ظهور آنان هستیم، مرکز ثقل نگاه خود به اجزای سازمان را بصورت عمودی از پایین به بالا و از بالا به پایین، در دو جهت مخالف و دو رویکرد متفاوت منطبق مینمایند.
۱- نگاه از پایین به بالا منشی مدارانه و بر اساس تامین مطامع و نیازهای مدیران بالادستی، سیاسیون و صاحبان قدرت تاثیرگذار بر موقعیت شغلی آنان است
۲- نگاه از بالا به پایین ویژه کارکنان تحت امر و بر اساس اعمال قدرت، تضییع حقوق انسانی و قطع امتیازات شغلی افراد غیر وابسته به سیاستمداران در جهت تامین خواستههای گروه اول است.
منشی - مدیران برای بقاءقدرت به هر فرومایگی تن داده و از این حیث بهترین گزینه ممکن برای متولیان قدرت از جمله استانداران، نمایندگان مجلس و صاحب منصبان قلمداد میشوند. به همین دلیل فرایند تغییر و جابجایی منشی - مدیران سخت و به کندی صورت میگیرد.
چند ویژگی مهم منشی - مدیران به شرح زیر است:
۱- هرگونه تصدی پستهای سازمانی کارکنان را منوط به توصیه کارگزاران دولتی، نمایندگان و ... میدانند
۲- امتیازات درون سازمانی را به متولیان قدرت تفویض نموده و پاسخگوی نیازها و انتظارات کارکنان و تامین مطالبات آنان نیستند
۳- از ابتدای حضور در اداره تا آخر وقت مشغول صحبت با تلفن هستند
۴- یک سبد جملات تکراری همراه داشته و در هر محفلی ارائه میدهند. به همین دلیل آمادگی حضور در هرگونه جلسهای بدون مطالعه کافی را دارند
۵- سلسله مراتب سازمانی را رعایت ننموده و ملاک حضورشان در جلسات منافع فردی و حفظ موقعیت مدیریتی میباشد
۶- برای فرمانبرداری از مقامات عالی و مسئولین بلندپایه پیشقدم بوده و هرگونه توصیه ریز و درشت آنان را یک فرصت معاشرت بیشتر با سیاسیون تلقی میکنند
۷- در پیدا کردن و برقراری ارتباط صمیمی با بستگان درجه یک مقامات عالی جهت اعطای امتیازات مربوط به سازمان تحت مدیریتشان و ایجاد کانال ارتباطی استاد هستند
۸- هرگونه مأموریت اداری مسئولین سازمان را بسته به جایگاه سازمانی و ضریب نفوذ با سوغاتی و هدایای درخور بدرقه میکنند
۹- از حضور در جلسات اداری مدیران عالی کشوری و استانی استقبال نموده و اصرار به ثبت تصویر در کادر عکسهای همراه با مسئولان بلندپایه دارند
۱۰ - مانند یک منشی، هماهنگ کننده قوی جهت رفع نیازها، انتظارات و خرده فرمایشات سیاسیون هستند
۱۱- نسبت به زیردستان بدبین بوده و افراد دارای قدرت تحلیل، توانمندی و استراتژیست را از خود دور میکنند
۱۲- امورات منشی - مدیریتی خود را از چشمو گوش نزدیکترین ردههای سازمان دور نموده و شخصا در به ثمر رساندن خرده فرمایشات مقامات اقدام میکنند
۱۳ - سازمان تحت مدیریت را ملک شخصی تلقی کرده و نسبت به حراج نمودن منافع و دستاوردهای سازمان به کارکنان پاسخگو نیستند
۱۴- هیچگاه خود را در معرض ارزشیابی کمّی قرار نداده و از کمیت پذیر شدن عملکردشان واهمه دارند
۱۵- مقامات بلندپایه عمدتا پیگیر سنجش عملکرد کمی منشی - مدیران نبوده و رفع دغدغهها و اعطای امتیازات سازمان به خود و بستگانشان را مهمترین ملاک شایستگی آنان برآورد میکنند
۱۶ - مدارک دانشگاهی خود را بصورت غیر علمی و صرفا جهت کسب عناوین (مهندس، دکتر) اخذ نموده اند
نبود فرآیند جامع کمیت پذیر در ارزیابی عملکرد مدیران و خلاءقانونی تعریف مدونی از تعهد و شایستگی، منجر به رویش این علفهای هرز در ساختار مدیریتی کشور شده که ارائه راه حل قطعی درمان این پدیده زشت، به این سادگیها نبوده و مستلزم ورود صاحبنظران حوزههای علوم نظری و داشتن قدرت مطلق اجرایی پیاده سازی یک مدل کمیت پذیر در ساختار مدیریت کشور است که صد البته به این نقطه هم رسیده ایم.
محمد بهادر
اینگونه مدیران که در شرایط کنونی نظام اداری کشور به کرات شاهد بروز و ظهور آنان هستیم، مرکز ثقل نگاه خود به اجزای سازمان را بصورت عمودی از پایین به بالا و از بالا به پایین، در دو جهت مخالف و دو رویکرد متفاوت منطبق مینمایند.
۱- نگاه از پایین به بالا منشی مدارانه و بر اساس تامین مطامع و نیازهای مدیران بالادستی، سیاسیون و صاحبان قدرت تاثیرگذار بر موقعیت شغلی آنان است
۲- نگاه از بالا به پایین ویژه کارکنان تحت امر و بر اساس اعمال قدرت، تضییع حقوق انسانی و قطع امتیازات شغلی افراد غیر وابسته به سیاستمداران در جهت تامین خواستههای گروه اول است.
منشی - مدیران برای بقاءقدرت به هر فرومایگی تن داده و از این حیث بهترین گزینه ممکن برای متولیان قدرت از جمله استانداران، نمایندگان مجلس و صاحب منصبان قلمداد میشوند. به همین دلیل فرایند تغییر و جابجایی منشی - مدیران سخت و به کندی صورت میگیرد.
چند ویژگی مهم منشی - مدیران به شرح زیر است:
۱- هرگونه تصدی پستهای سازمانی کارکنان را منوط به توصیه کارگزاران دولتی، نمایندگان و ... میدانند
۲- امتیازات درون سازمانی را به متولیان قدرت تفویض نموده و پاسخگوی نیازها و انتظارات کارکنان و تامین مطالبات آنان نیستند
۳- از ابتدای حضور در اداره تا آخر وقت مشغول صحبت با تلفن هستند
۴- یک سبد جملات تکراری همراه داشته و در هر محفلی ارائه میدهند. به همین دلیل آمادگی حضور در هرگونه جلسهای بدون مطالعه کافی را دارند
۵- سلسله مراتب سازمانی را رعایت ننموده و ملاک حضورشان در جلسات منافع فردی و حفظ موقعیت مدیریتی میباشد
۶- برای فرمانبرداری از مقامات عالی و مسئولین بلندپایه پیشقدم بوده و هرگونه توصیه ریز و درشت آنان را یک فرصت معاشرت بیشتر با سیاسیون تلقی میکنند
۷- در پیدا کردن و برقراری ارتباط صمیمی با بستگان درجه یک مقامات عالی جهت اعطای امتیازات مربوط به سازمان تحت مدیریتشان و ایجاد کانال ارتباطی استاد هستند
۸- هرگونه مأموریت اداری مسئولین سازمان را بسته به جایگاه سازمانی و ضریب نفوذ با سوغاتی و هدایای درخور بدرقه میکنند
۹- از حضور در جلسات اداری مدیران عالی کشوری و استانی استقبال نموده و اصرار به ثبت تصویر در کادر عکسهای همراه با مسئولان بلندپایه دارند
۱۰ - مانند یک منشی، هماهنگ کننده قوی جهت رفع نیازها، انتظارات و خرده فرمایشات سیاسیون هستند
۱۱- نسبت به زیردستان بدبین بوده و افراد دارای قدرت تحلیل، توانمندی و استراتژیست را از خود دور میکنند
۱۲- امورات منشی - مدیریتی خود را از چشمو گوش نزدیکترین ردههای سازمان دور نموده و شخصا در به ثمر رساندن خرده فرمایشات مقامات اقدام میکنند
۱۳ - سازمان تحت مدیریت را ملک شخصی تلقی کرده و نسبت به حراج نمودن منافع و دستاوردهای سازمان به کارکنان پاسخگو نیستند
۱۴- هیچگاه خود را در معرض ارزشیابی کمّی قرار نداده و از کمیت پذیر شدن عملکردشان واهمه دارند
۱۵- مقامات بلندپایه عمدتا پیگیر سنجش عملکرد کمی منشی - مدیران نبوده و رفع دغدغهها و اعطای امتیازات سازمان به خود و بستگانشان را مهمترین ملاک شایستگی آنان برآورد میکنند
۱۶ - مدارک دانشگاهی خود را بصورت غیر علمی و صرفا جهت کسب عناوین (مهندس، دکتر) اخذ نموده اند
نبود فرآیند جامع کمیت پذیر در ارزیابی عملکرد مدیران و خلاءقانونی تعریف مدونی از تعهد و شایستگی، منجر به رویش این علفهای هرز در ساختار مدیریتی کشور شده که ارائه راه حل قطعی درمان این پدیده زشت، به این سادگیها نبوده و مستلزم ورود صاحبنظران حوزههای علوم نظری و داشتن قدرت مطلق اجرایی پیاده سازی یک مدل کمیت پذیر در ساختار مدیریت کشور است که صد البته به این نقطه هم رسیده ایم.
محمد بهادر
ارسال نظر