.svg)
نگاهی به فیلم «هابز و شاو» |ورود قهرمانان برای حل مسائل خانوادگی!
پارسینه: تیپ‌سازی جدید قهرمانان هالیوودی نشان می‌دهد که این غول رسانه‌ای برای حل مسائلی که فکرش را نمی‌کرده باید فیلم بسازد.
فیلم جدید سری سریع و خشن یک فیلم عجیب و غریب به معنای واقعی کلمه است. اکشن شلوغ و دیوانه‌کننده که حرف‌های تکراری و نخ نما مانند دشمنی روسیه در مقابل آمریکا و نجات دنیا توسط قهرمانان تنومند و بزرگ.
اما عیجب‌تر از همه شعاری شدن نیم ساعت پایانی فیلم با اصرار بر پیروزی روح، خانواده، قلب و مفاهیم سنت‌گرایانه بر علم و تکنولوژی است. مسأله‌ای بسیار شعاری که در یک فیلم اکشن و حادثه‌ای بسیار تأامل برانگیز است. اما براستی چرا این چنین مفاهیمی در فیلم‌های سینمایی ساخته می‌شود؟
قهرمانان آمریکایی دیگر آن رنگ و لعاب گذشته را ندارند. بسیار فانتزی و عجیب و غریب شده‌اند و افراط در بزرگ کردن آنان باعث شده است تا محبوبیتی که آنان روزگاری در دهه ۸۰ و ۹۰ با فیلم‌هایی که آرنولد شواتزنگر و سیلوستر استالونه داشت دیگر دیده نشود. سینماگران هالیوودی زمانی که دیدند قهرمانان فیلمها دیگر مانند گذشته نیستند رو به سمت قهرمانانی آوردند که بتوانند عطش مخاطب را برای داشتن قهرمان محبوب ارضا کنند.
البته ابرقهرمانان همواره وجود داشتند، ولی بدون شک قدرت رویارویی با قهرمانان واقعی و زمینی که از جنس مرد بودند را نداشتند. «راکی» از خود مردم و همراه با مردم بود و به عنوان یک ورزشکار و قهرمان واقعی در ذهن‌های مخاطبان باقی ماند. نکته مهم دیگر اینکه قهرمانان زمینی هالیوودی خودِ نقش و شخصیت بازیگر بود، ولی سوپرمن یک کاراکتر خیالی است که هربار یک نفر نقش آن را بازی می‌کند. همین باعث شد تا بیشتر از قبل قهرمانان زمینی برای عموم مردم ملموس و عینی باشند.
در ادامه هالیوود متوجه شد که باید قهرمانانی بسازد که حرف‌های جدیدی داشته باشند، دیگر حنای قهرمانان زمینی قدیمی هالیوودی برای مخاطبان رنگی ندارد، زیرا دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی و ملی آمریکا آنقدر افول کرده است که مقابله یک بوکسر آمریکایی در مقابل یک حریف چندان اهمیتی ندارد. نظامیان آمریکایی آنقدر رسوا شده‌اند که دیگر حضور یک رامبو در افغانستان و عراق فایده ندارد. دیگر قهرمانان آمریکایی وطن نداشتند.
این شد که با ساخت فیلم‌های جدید، هالیوود تلاش کرده است تا با آوردن قهرمانانی از جنس متفاوت زمینه حضور آنان در میان مردم را فراهم کند. این راهی است که هم گیشه و سینما را حفظ کند و هم محتوا‌های همیشگی خود را باطعم دیگری منتشر کند؛ بنابراین ایده‌های مهم و جذاب دیگری را هالیوود انتخاب کرده است که بتواند از نظر اجتماعی و مردمی تأثیر متفاوتی را بگذارد مانند غلبه و پیروزی خانه و خانواده و دوستی و همکاری به عنوان وجوه انسانی بر تکنولوژی و علم به عنوان وجوه عقلی و فلسفی انسان امروز. پس هالیوود هنوز به جامعه نظر دارد و مشکلات موجود در آن را بهانه‌ای می‌کند برای ساخت فیلم‌های جدید سینمایی خود حتی قهرمانی و یا ابرقهرمانی.
با چاشنی سرگرمی هالیوود اینچنین مسائل مهم اجتماعی را تلاش می‌کند تا حل کند. پس هالیوود عامدانه اینبار بر خلاف دهه‌های قبل شعارهایی را انتخاب کرده است که نشان از مشکلاتی است که عارض بر جامعه آن شده درحالی که قهرمانان آن روزگار از سر مشکلات جامعه در صحنه حاضر نمی‌شدند بلکه نقش آنان ایجابی و برای پیشبرد اهداف بلند مدت آمریکا بود، اما قهرمانان اینبار با رویکرد انفعالی و برای بهبود مسائل جامعه مانند اتحاد خانواده و رفع اختلاف‌ها وارد شده‌اند. اما براستی با بالارفتن مشکلات حاد ایالت متحده آمریکا در سال‌های بعد دیگر چه قهرمانانی با چه اهداف و رویکرد‌هایی وارد خواهند شد؟
اما عیجب‌تر از همه شعاری شدن نیم ساعت پایانی فیلم با اصرار بر پیروزی روح، خانواده، قلب و مفاهیم سنت‌گرایانه بر علم و تکنولوژی است. مسأله‌ای بسیار شعاری که در یک فیلم اکشن و حادثه‌ای بسیار تأامل برانگیز است. اما براستی چرا این چنین مفاهیمی در فیلم‌های سینمایی ساخته می‌شود؟
قهرمانان آمریکایی دیگر آن رنگ و لعاب گذشته را ندارند. بسیار فانتزی و عجیب و غریب شده‌اند و افراط در بزرگ کردن آنان باعث شده است تا محبوبیتی که آنان روزگاری در دهه ۸۰ و ۹۰ با فیلم‌هایی که آرنولد شواتزنگر و سیلوستر استالونه داشت دیگر دیده نشود. سینماگران هالیوودی زمانی که دیدند قهرمانان فیلمها دیگر مانند گذشته نیستند رو به سمت قهرمانانی آوردند که بتوانند عطش مخاطب را برای داشتن قهرمان محبوب ارضا کنند.
البته ابرقهرمانان همواره وجود داشتند، ولی بدون شک قدرت رویارویی با قهرمانان واقعی و زمینی که از جنس مرد بودند را نداشتند. «راکی» از خود مردم و همراه با مردم بود و به عنوان یک ورزشکار و قهرمان واقعی در ذهن‌های مخاطبان باقی ماند. نکته مهم دیگر اینکه قهرمانان زمینی هالیوودی خودِ نقش و شخصیت بازیگر بود، ولی سوپرمن یک کاراکتر خیالی است که هربار یک نفر نقش آن را بازی می‌کند. همین باعث شد تا بیشتر از قبل قهرمانان زمینی برای عموم مردم ملموس و عینی باشند.
در ادامه هالیوود متوجه شد که باید قهرمانانی بسازد که حرف‌های جدیدی داشته باشند، دیگر حنای قهرمانان زمینی قدیمی هالیوودی برای مخاطبان رنگی ندارد، زیرا دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی و ملی آمریکا آنقدر افول کرده است که مقابله یک بوکسر آمریکایی در مقابل یک حریف چندان اهمیتی ندارد. نظامیان آمریکایی آنقدر رسوا شده‌اند که دیگر حضور یک رامبو در افغانستان و عراق فایده ندارد. دیگر قهرمانان آمریکایی وطن نداشتند.
این شد که با ساخت فیلم‌های جدید، هالیوود تلاش کرده است تا با آوردن قهرمانانی از جنس متفاوت زمینه حضور آنان در میان مردم را فراهم کند. این راهی است که هم گیشه و سینما را حفظ کند و هم محتوا‌های همیشگی خود را باطعم دیگری منتشر کند؛ بنابراین ایده‌های مهم و جذاب دیگری را هالیوود انتخاب کرده است که بتواند از نظر اجتماعی و مردمی تأثیر متفاوتی را بگذارد مانند غلبه و پیروزی خانه و خانواده و دوستی و همکاری به عنوان وجوه انسانی بر تکنولوژی و علم به عنوان وجوه عقلی و فلسفی انسان امروز. پس هالیوود هنوز به جامعه نظر دارد و مشکلات موجود در آن را بهانه‌ای می‌کند برای ساخت فیلم‌های جدید سینمایی خود حتی قهرمانی و یا ابرقهرمانی.
با چاشنی سرگرمی هالیوود اینچنین مسائل مهم اجتماعی را تلاش می‌کند تا حل کند. پس هالیوود عامدانه اینبار بر خلاف دهه‌های قبل شعارهایی را انتخاب کرده است که نشان از مشکلاتی است که عارض بر جامعه آن شده درحالی که قهرمانان آن روزگار از سر مشکلات جامعه در صحنه حاضر نمی‌شدند بلکه نقش آنان ایجابی و برای پیشبرد اهداف بلند مدت آمریکا بود، اما قهرمانان اینبار با رویکرد انفعالی و برای بهبود مسائل جامعه مانند اتحاد خانواده و رفع اختلاف‌ها وارد شده‌اند. اما براستی با بالارفتن مشکلات حاد ایالت متحده آمریکا در سال‌های بعد دیگر چه قهرمانانی با چه اهداف و رویکرد‌هایی وارد خواهند شد؟
منبع:
تسنیم
نویسنده این مطلب فکر کنم از پشت کوه های بلند اومده و برای اولین بار یک فیلم هالیوودی رو دیده . البته همین تسنیم که زیر مطلب نوشته شده بیانگر همه چیز هست خودش .
ما قهرمانان کلاسیک داریم . ابرقهرمان داریم و قهرمان هایی هم داریم که عنوان cool یا باحال رو دارن که معمولا در فیلمها دو نفر هستن . جیسون استاتهام که همیشه نقش یک خلافکار مردمی رو داشته و دواین جانسون که همیشه نقش مثبت پلیس و اینارو داشته ترکیب این دو باید باید با شعارهایی همراه باشه که نه سیاسی و نه ابرقهرمانی باشه بلکه باید در حد خانوادگی و اینا باشه که هست