جامعهای که از دود چراغ گریزان است
پارسینه: یک چهره دانشگاهی میگوید امروز ما با جامعهای مواجهیم که میخواهد یک شبه ره صدساله را برود، به خصوص در مباحث علمی و به صورت خاصتر در حوزه علوم انسانی که این منشا آسیبهای بسیاری برای جامعه علمی و پژوهشی است.
یکی از مشکلات امروز در جامعه علمی و پژوهشی رسوخ فساد است. تخلفات پراکنده و کژکارکردهایی جسته و گریخته که در گذشته و در گوشه و کنار وجود داشت و هر از چندگاهی خود را نشان میداد، امروز به سان یک بیماری دردناک بروز یافته و به صورتی نظاممند سامانه آموزشی ما را از پای انداخته است. تبلیغات خرید و فروش پایان نامه، نوشتن و فروش مقاله، کتاب و هرگونه مکتوبات علمی و همچنین روابطی که به جای ضوابط در انتخاب و پذیرش افراد در نقشهایی کلیدی، چون هیأتهای علمی دانشگاهی نشسته است، همگی نشان از نوعی فساد در سیستم آموزشی، دانشگاهی و علمی ما دارند.
حیطه علم، حوزهای است که معمولاً از این زد و بندها به دور بوده و ماهیت آن این چنین درگیریهایی را بر نمیتابد، اما به واسطه تغییر نگرشها و جابجایی ارزشها امروز از جریان فساد به دور نمانده و درگیر این بیماری دردناک شده است.
در مذمت فرهنگ «یک شبه ره صد ساله پیمودن»
«ثریا معمار» جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان در تشریح ابعاد فساد علمی به خصوص در محیط دانشگاهی در گفت: وگو با پژوهشگر ایرنا اظهار داشت: دانشگاهی که امروز در آن هستیم تحت فشارهای ساختاری است؛ هم از طرف حکومت یا به تعبیری سیاست، هم از سوی جامعه و هم از طرف نظام اقتصادی و تمام این فشارها باعث شده است تا خود دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی، نتواند فعالیتهای خویش را آنچنان که هست انجام بدهد. در حقیقت تمام آن ارزیابیهایی علمی یا هنجارهایی که معمولاً در یک اجتماع علمی باید رعایت شوند، به دلیل این فشارهای ساختاری درست اتفاق نمیافتد، مثلاً جامعه توجهش به مدرک گرایی و تحرک صعودی از طریق تحصیلات است و از آن طریق افراد گرایش پیدا میکنند تا به دانشگاه بیایند و درس بخوانند، اما وقتی وارد دانشگاه میشوند، تابع قواعد دانشگاه نیستند یعنی در حقیقت نمیخواهند از قواعد این محیط پیروی کنند؛ قواعدی که مبتنی بر آن است که درس بخوانند، تلاش کنند و از طریق همان هنجارهایی که در جامعه علمی غالب است، مسیر را طی کنند.
اینها میخواهند مسیر را کوتاهتر طی کنند به همین دلیل است که کسی که نمره پایینی میگیرد، از استاد میخواهد که به او نمره بدهد، در حالی که باید این مطالب را یاد میگرفته است. به بیانی دیگر این موضوع که امروز رایج شده که دانشجوها میگویند، «استاد نمره بدهد» معنایی ندارد چرا که دانشجو باید تلاش کند و نمرهای را بگیرد. این تغییرات نشان میدهد افرادی که وارد دانشگاه میشوند، به سنتهای ارزیابی، درس خواندن، مطالعه و اینکه چرا اصلاً وارد دانشگاه شده اند یا هدفهای خود، واقف نیستند.
البته خود این مساله تابع یک سری جریانهایی است که در جامعه در حال وقوع است؛ وقتی سیاستهای نئولیبرالیسم در سطح جامعه در حال اجرا است یا در بسترهای خیلی گستردهتر ما با کالایی شدن علم مواجهه هستیم، این مسائل دانشگاه هم به عنوان تبعات آنها جلوه گر میشوند. یعنی افراد سعی میکنند که وارد دانشگاه شوند، اما به قیود آن تن نمیدهند و این دردسر زیادی را به وجود میآورد. اینکه افراد وارد دانشگاه میشوند، بدون اینکه کنکور را طی کرده باشند یا وقتی تقلب صورت میگیرد و همین افراد وقتی به قول دکتر «رفیع پور» (جامعه شناس معاصر) نااستادانی که از این طریق وارد دانشگاه میشوند و یا نادانشجویانی که وارد میشوند که این مراحل را طی نکرده اند، طبیعتاً وقتی جلو میروند هم با همان روشهای خاص خودشان میخواهند مسیر را طی کنند و خود این موضوع باعث فساد میشود.
این جریانها و آدمها وقتی وارد دانشگاه میشوند در آن اختلال ایجاد میکنند و کارکردهای مثبت دانشگاه را به کارکردهای منفی تبدیل میکنند و طبیعتاً این موضوع برای جامعه علمی و کل جامعه بسیار مضر است. این مسائل موجب میشوند تا در آینده و حتی همین امروز جامعه با مسائلی مواجه شود؛ بدین معنی که متخصصانی دارید که نامتخصص هستند، مدرک دارد، اما تخصص ندارند. مثلاً طرف مدرک دکتری دارد، اما در حد یک لیسانس هم نمیتواند امور را تجزیه و تحلیل کند. این خود نوعی فساد است که مسائل را دائماً انباشته میسازد. نهایتاً و با وجود این مسائل، اجتماع علمی نمیتواند ارزیابیهای علمی خود را به شیوه خودش بسط داده و با سازوکار مختص خود حرکت کند؛ در نتیجه اینها موجد فساد است.
افول اخلاق علمی
این دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان در ضرورت واکاوی کلان این وضعیت بیان داشت: این مساله را باید در یک بستر دید که در آن دانشگاه و جامعه در یک ارتباط دیالکتیکی قرار دارند و هر اتفاقی که در جامعه میافتد، در دانشگاه هم میافتد. طبیعتاً وقتی در دانشگاه این اتفاقات منفی میافتد و ما با کژکارکردی مواجه میشویم، طبیعتاً این کژکارکردی به ساحتهای مختلف اجتماع و به خرده نظامهای مختلف باز میگردد و اختلال ایجاد میکند. این مسائل خیلی خوشایند نیست و دورنمای جالبی ندارد.
بخش عمدهای از فضائل اخلاقی که امروز در اجتماع وجود دارد کم کم رو به افول است و درصد کمی از دانشجویان و استادان هستد که همچنان به آن اصول اعتقاد دارند و اگر شما میبیند که جامعه علمی همچنان جان دارد و کار میکند، مدیون آن استادان و دانشجویانی که فضائل اخلاقی و روحیه علمی خودشان را حفظ کرده اند و همچنان با آن معیارهای علمی خودشان پیش میروند. اگر به مرور زمان تعداد این افراد کم شود همانند یک بیماری است که اپیدمی شده است. باید از گذشته تلاش برای بهبود این وضعیت را شروع میکردیم که نکردیم، اما باید از الان برای آن فکری کرد که این مساله ادامه پیدا نکند.
معمار در پاسخ به این سوال که ریشه این مشکلات در دانشگاه، به کدام قسمت از جامعه باز میگردد، گفت: جامعه یک سری تغییرات ارزشی را تجربه کرده است. ما قبل از انقلاب هم این تغییرات ارزشی را داشتیم که منجر به انقلاب شد، ولی بعد از انقلاب و به خصوص بعد از پایان جنگ هشت ساله، تغییرات ارزشی بسیار شدیدی را تجربه کردیم. اینها به همراه اقتصاد نئولیبرالیستی که آرام آرام و به صورت خزنده فضای اقتصاد ما را گرفته است و همچنان در حال پیشروی است باعث شده تا منطق سود بر همه چیز تسلط یافته و مرجح شود.
وی افزود: به دلیل چنبره منطق سود بر همه چیز امروز با آدمهای مواجه میشوید که در یک بازه زمانی کوتاه، میخواهند به همه چیز برسند و چنین چیزی در بسیاری از ابعاد میسر نیست؛ یعنی شما نمیتوانید دکتری بگیرید، اما زحمت نکشید، دانشجوی لیسانس باشید، اما مطالعه نکنید و این مطالعه هم احتیاج دارد شما در طول یک ترم یا طی چهار سال ۱۳۵ واحد را بگذرانید و در در هر درس ابعادی از موضوع برای شما روشن شده و پس از آن شما این درس را یاد میگیرید. اما اگر افراد بخواهند با سرعت به امیال خودشان دست پیدا کرده و خواستههای خود را محقق ببینند، قاعدتاً چنین موضوعی در بسیاری از حوزهها قابل دستیابی نیست و این خود نوعی از تشتت را ایجاد میکند و باعث شکلی از کژکارکردی میشود، چون افراد تصور میکنند خیلی راحت میتوانند به اهدافشان برسند در حالی که باید برای این اهداف و رسیدن به آنها صبور باشند. به قول روانشناسان باید تحمل رنج را داشته باشند، تحمل ابهام داشته باشند تا به اهدافشان برسند. وقتی چنین چیزی نباشد ما با یک جامعهای مواجه هستیم که میخواهد یک شبه ره صدساله را برود و به خصوص در مباحث علمی و علی الخصوص اگر شما در حوزه علوم انسانی بخواهید فعالیت کنید ممکن نیست. در همه علوم همین است علی الخصوص علوم انسانی که واقعاً و به قول علما به دود چراغ احتیاج دارد و نیاز دارد که آدم بنشیند، صبورانه مطلب را بخواند و مدت زمانی طول میکشد این مطالب فهمیده، درک و هضم شوند نه با عجله؛ اما متأسفانه این عجله در همه جا به چشم میخورد و خود این منشأ فساد است.
حیطه علم، حوزهای است که معمولاً از این زد و بندها به دور بوده و ماهیت آن این چنین درگیریهایی را بر نمیتابد، اما به واسطه تغییر نگرشها و جابجایی ارزشها امروز از جریان فساد به دور نمانده و درگیر این بیماری دردناک شده است.
در مذمت فرهنگ «یک شبه ره صد ساله پیمودن»
«ثریا معمار» جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان در تشریح ابعاد فساد علمی به خصوص در محیط دانشگاهی در گفت: وگو با پژوهشگر ایرنا اظهار داشت: دانشگاهی که امروز در آن هستیم تحت فشارهای ساختاری است؛ هم از طرف حکومت یا به تعبیری سیاست، هم از سوی جامعه و هم از طرف نظام اقتصادی و تمام این فشارها باعث شده است تا خود دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی، نتواند فعالیتهای خویش را آنچنان که هست انجام بدهد. در حقیقت تمام آن ارزیابیهایی علمی یا هنجارهایی که معمولاً در یک اجتماع علمی باید رعایت شوند، به دلیل این فشارهای ساختاری درست اتفاق نمیافتد، مثلاً جامعه توجهش به مدرک گرایی و تحرک صعودی از طریق تحصیلات است و از آن طریق افراد گرایش پیدا میکنند تا به دانشگاه بیایند و درس بخوانند، اما وقتی وارد دانشگاه میشوند، تابع قواعد دانشگاه نیستند یعنی در حقیقت نمیخواهند از قواعد این محیط پیروی کنند؛ قواعدی که مبتنی بر آن است که درس بخوانند، تلاش کنند و از طریق همان هنجارهایی که در جامعه علمی غالب است، مسیر را طی کنند.
اینها میخواهند مسیر را کوتاهتر طی کنند به همین دلیل است که کسی که نمره پایینی میگیرد، از استاد میخواهد که به او نمره بدهد، در حالی که باید این مطالب را یاد میگرفته است. به بیانی دیگر این موضوع که امروز رایج شده که دانشجوها میگویند، «استاد نمره بدهد» معنایی ندارد چرا که دانشجو باید تلاش کند و نمرهای را بگیرد. این تغییرات نشان میدهد افرادی که وارد دانشگاه میشوند، به سنتهای ارزیابی، درس خواندن، مطالعه و اینکه چرا اصلاً وارد دانشگاه شده اند یا هدفهای خود، واقف نیستند.
البته خود این مساله تابع یک سری جریانهایی است که در جامعه در حال وقوع است؛ وقتی سیاستهای نئولیبرالیسم در سطح جامعه در حال اجرا است یا در بسترهای خیلی گستردهتر ما با کالایی شدن علم مواجهه هستیم، این مسائل دانشگاه هم به عنوان تبعات آنها جلوه گر میشوند. یعنی افراد سعی میکنند که وارد دانشگاه شوند، اما به قیود آن تن نمیدهند و این دردسر زیادی را به وجود میآورد. اینکه افراد وارد دانشگاه میشوند، بدون اینکه کنکور را طی کرده باشند یا وقتی تقلب صورت میگیرد و همین افراد وقتی به قول دکتر «رفیع پور» (جامعه شناس معاصر) نااستادانی که از این طریق وارد دانشگاه میشوند و یا نادانشجویانی که وارد میشوند که این مراحل را طی نکرده اند، طبیعتاً وقتی جلو میروند هم با همان روشهای خاص خودشان میخواهند مسیر را طی کنند و خود این موضوع باعث فساد میشود.
این جریانها و آدمها وقتی وارد دانشگاه میشوند در آن اختلال ایجاد میکنند و کارکردهای مثبت دانشگاه را به کارکردهای منفی تبدیل میکنند و طبیعتاً این موضوع برای جامعه علمی و کل جامعه بسیار مضر است. این مسائل موجب میشوند تا در آینده و حتی همین امروز جامعه با مسائلی مواجه شود؛ بدین معنی که متخصصانی دارید که نامتخصص هستند، مدرک دارد، اما تخصص ندارند. مثلاً طرف مدرک دکتری دارد، اما در حد یک لیسانس هم نمیتواند امور را تجزیه و تحلیل کند. این خود نوعی فساد است که مسائل را دائماً انباشته میسازد. نهایتاً و با وجود این مسائل، اجتماع علمی نمیتواند ارزیابیهای علمی خود را به شیوه خودش بسط داده و با سازوکار مختص خود حرکت کند؛ در نتیجه اینها موجد فساد است.
افول اخلاق علمی
این دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان در ضرورت واکاوی کلان این وضعیت بیان داشت: این مساله را باید در یک بستر دید که در آن دانشگاه و جامعه در یک ارتباط دیالکتیکی قرار دارند و هر اتفاقی که در جامعه میافتد، در دانشگاه هم میافتد. طبیعتاً وقتی در دانشگاه این اتفاقات منفی میافتد و ما با کژکارکردی مواجه میشویم، طبیعتاً این کژکارکردی به ساحتهای مختلف اجتماع و به خرده نظامهای مختلف باز میگردد و اختلال ایجاد میکند. این مسائل خیلی خوشایند نیست و دورنمای جالبی ندارد.
بخش عمدهای از فضائل اخلاقی که امروز در اجتماع وجود دارد کم کم رو به افول است و درصد کمی از دانشجویان و استادان هستد که همچنان به آن اصول اعتقاد دارند و اگر شما میبیند که جامعه علمی همچنان جان دارد و کار میکند، مدیون آن استادان و دانشجویانی که فضائل اخلاقی و روحیه علمی خودشان را حفظ کرده اند و همچنان با آن معیارهای علمی خودشان پیش میروند. اگر به مرور زمان تعداد این افراد کم شود همانند یک بیماری است که اپیدمی شده است. باید از گذشته تلاش برای بهبود این وضعیت را شروع میکردیم که نکردیم، اما باید از الان برای آن فکری کرد که این مساله ادامه پیدا نکند.
معمار در پاسخ به این سوال که ریشه این مشکلات در دانشگاه، به کدام قسمت از جامعه باز میگردد، گفت: جامعه یک سری تغییرات ارزشی را تجربه کرده است. ما قبل از انقلاب هم این تغییرات ارزشی را داشتیم که منجر به انقلاب شد، ولی بعد از انقلاب و به خصوص بعد از پایان جنگ هشت ساله، تغییرات ارزشی بسیار شدیدی را تجربه کردیم. اینها به همراه اقتصاد نئولیبرالیستی که آرام آرام و به صورت خزنده فضای اقتصاد ما را گرفته است و همچنان در حال پیشروی است باعث شده تا منطق سود بر همه چیز تسلط یافته و مرجح شود.
وی افزود: به دلیل چنبره منطق سود بر همه چیز امروز با آدمهای مواجه میشوید که در یک بازه زمانی کوتاه، میخواهند به همه چیز برسند و چنین چیزی در بسیاری از ابعاد میسر نیست؛ یعنی شما نمیتوانید دکتری بگیرید، اما زحمت نکشید، دانشجوی لیسانس باشید، اما مطالعه نکنید و این مطالعه هم احتیاج دارد شما در طول یک ترم یا طی چهار سال ۱۳۵ واحد را بگذرانید و در در هر درس ابعادی از موضوع برای شما روشن شده و پس از آن شما این درس را یاد میگیرید. اما اگر افراد بخواهند با سرعت به امیال خودشان دست پیدا کرده و خواستههای خود را محقق ببینند، قاعدتاً چنین موضوعی در بسیاری از حوزهها قابل دستیابی نیست و این خود نوعی از تشتت را ایجاد میکند و باعث شکلی از کژکارکردی میشود، چون افراد تصور میکنند خیلی راحت میتوانند به اهدافشان برسند در حالی که باید برای این اهداف و رسیدن به آنها صبور باشند. به قول روانشناسان باید تحمل رنج را داشته باشند، تحمل ابهام داشته باشند تا به اهدافشان برسند. وقتی چنین چیزی نباشد ما با یک جامعهای مواجه هستیم که میخواهد یک شبه ره صدساله را برود و به خصوص در مباحث علمی و علی الخصوص اگر شما در حوزه علوم انسانی بخواهید فعالیت کنید ممکن نیست. در همه علوم همین است علی الخصوص علوم انسانی که واقعاً و به قول علما به دود چراغ احتیاج دارد و نیاز دارد که آدم بنشیند، صبورانه مطلب را بخواند و مدت زمانی طول میکشد این مطالب فهمیده، درک و هضم شوند نه با عجله؛ اما متأسفانه این عجله در همه جا به چشم میخورد و خود این منشأ فساد است.
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر