گوناگون

بازیگران در سکانس آرزو !

پارسینه: بی شک بازیگران سینما همچون همه آرزوهایی داشته و دارند، آرزوهایی که گاه برآورده نشده و در حسرت آن به سر می‌برند.

به گزارش پارسینه به نقل از خراسان، بی شک بازیگران سینما نیز همچون همه ما آرزوهایی داشته و دارند، آرزوهایی که گاه برآورده نشده و در حسرت آن به سر می‌برند. گاه نیز پس از سال‌ها انتظارغافلگیرشان کرده و به حقیقت پیوسته اند. از آن جا که بازیگران همواره در حال ایفای نقش‌های مختلف اند کمتر مجال می‌یابندنقش خودشان را بازی کنند.شاید به همین خاطر است که گاه در خلوت شان دور از فرمان «صدا،دوربین،حرکت» ،دور از لنز‌های دوربین و موم‌های صدا، بدون دور خوانی فیلم نامه و گفتن دیالوگ یا تمرین با بازیگر نقش مقابل ،با آرزو هایشان سرگرم اند وخاطره سازی و خاطره بازی با آرزوها یشان مثل همه ماست.از فیلم‌هایی که آرزوی نقش آفرینی در آن‌ها راداشته و دارند تا همکاری با کارگردانانی که آرزویشان بوده و هست که مقابل دوربینشان بروند. در نوع معمولی تر و غیر سینمایی ترش سفر به جایی،خواندن کتابی، سلامتی دوست و همکاری، گوش سپردن به موسیقی خاصی و... در دایره آرزو هایشان جای خود را دارد. در این نوشتار سراغ آرزوهای بازیگران و چهره‌های سینمایی رفته ایم .آرزوهایی که گاه برآورده نشده،آرزوهایی که هنوز می‌شود به تحقق شان دل بست و آرزوهایی که انگار باید جای دیگری به جز سینما اتفاق بیافتند.

عزت‌ا... انتظامی

عزت‌ا... انتظامی بی‌تردید آقای بازیگر سینمای ایران است ،با کارنامه‌ای پر بار و درخشان که البته در چند سال اخیر حال چندان مناسبی ندارد و نقش‌های بسیاری را به خاطر بیماری رد کرده است. وی گفته است:«دو آرزوی بزرگ دارم که امیدوارم قبل از رفتنم، محقق شود.یکی احداث خانه هنرمندان سالمند بود که تا حدود زیادی محقق شده است. آرزوی دیگرم این است دوست دارم خانه‌ام که دو سال است درآن بسته است‌ به بنیاد فرهنگی تبدیل شود و کارهای بزرگی آنجا اتفاق بیفتد.»انتظامی سال گذشته همزمان با بزرگداشت پنجاهمین سالگرد تأسیس تماشاخانه سنگلج تهران با انتشار دستنوشته‌ای آرزو کرد ساختمان حقوقی شهرداری که مورد موافقت شهردار نیز قرار گرفته با تئاتر سنگلج یکی شود چون جایگاه خوبی برای حوزه تئاتر خواهد بود. انتظامی 31 خرداد ماه امسال در سالروز تولد 93 سالگی‌اش از آرزوهایش چنین گفت: «آرزوی صلح و صفا برای مردم ایران دارم برای سینما و تئاتری که هم داریم و هم نداریم بهترین‌ها را آرزو می‌کنم چون هیچ کدام از فیلم‌های ما سینمایی نیست. این که تنها سالی دو یا سه فیلم خوب داشته باشیم سینمای ایران نیست و این هم تئاتر ایران نیست که این همه هنرمند تئاتری بیکار باشند. آرزو می‌کنم سینما به جایی برسد که در طول یک سال حداقل 20 فیلم درجه یک داشته باشد.»

هدیه تهرانی

هدیه تهرانی که در فیلم «کاغذ بی‌خط» با زنده‌یاد خسرو شکیبایی هم‌بازی بود در یادداشتی از حسرتش چنین نوشت: هجده نوزده ساله بودم که ناصر تقوایی درباره طرح« چای تلخ »با من صحبت کرد و قرار بود کاری با هم انجام دهیم. این نخستین وسوسه‌هایی بود که به سینما داشتم ولی هیچ‌گاه جدی به این موضوع نگاه نمی‌کردم تا زمانی که سریال «روزی روزگاری» پخش شد و بازی خسروشکیبایی یکی از انگیزه‌هایم برای ورود به حوزه بازیگری شد. درنخستین فیلمی که بازی کردم گویی منتظر اتفاقی بودم که با خسرو شکیبایی، جمشید مشایخی و ناصر تقوایی کار کنم و این اتفاق در «کاغذ بی‌خط» افتاد که یکی از بهترین تجربه‌های من است. تا آن لحظه احساس می‌کردم تا به حال در سینما کار نکردم اما از آن پس نظرم در مورد سینما فرق کرد. از آرزوهایم بود که‌ای کاش سریال «روزی روزگاری» زمانی ساخته می‌شد که می‌توانستم در کنار ژاله علو، آقای شکیبایی و دیگر بازیگران آن سریال بازی کنم، این تنها سریالی بود که حاضر بودم کار کنم.آخرین باری که شکیبایی را دیدم با من تماس گرفتند، قراری گذاشته شد و همدیگر را ملاقات کردیم، «نامه‌های عاشقانه نوازنده دربار دوره صفویه به گل‌اندام » را قرار بود با هم دکلمه کنیم و هیچ‌وقت این کار انجام نشد، این نامه‌ها تنها یادگاری است که از ایشان دارم.

محمد رضا فروتن

محمد رضا فروتن با بازی درقسمت " تماشاخانه " سریال "سرنخ " پوراحمد، به عنوان کشفی تازه برای سینما شناخته شد . این بازیگر محبوب اگرچه در فیلم‌های کارگردانان مطرحی چون مسعود کیمیایی ،رخشان بنی اعتماد ،کیومرث پور احمد،فریدون جیرانی ،ابراهیم حاتمی کیا بازی کرده ولی آرزو دارددر فیلم‌های دو کارگردان مطرح بازی کند، داریوش مهرجویی وعباس کیارستمی از جمله فیلمسازان محبوب وی هستند. فروتن از علاقه بسیار خود به مهرجویی سخن گفته وعنوان کرده است:« آرزو دارم با داریوش مهرجویی کار کنم . حتی وقتی فیلم نامه «مهمان مامان» رامی خواندم دیدم نقشم در فیلم نامه گم است. »آرزوی کار با مهرجویی برای فروتن به قدری بزرگ است که فکر می‌کند تنها با یک نقش بزرگ قانع می‌شود. می‌گوید:« در فیلم «مهمان مامان » نقشی وجود داشت که گل نقش‌های آن بود؛ پیرزنی که بازیگر هر جور آن را بازی می‌کرد، بی‌نظیر می‌شد.» فروتن حتی به مهرجویی گفته بود: «کاش این نقش را به یک مرد جوان تبدیل می‌کردید تا من آن را بازی کنم.» درباره همکاری با کیارستمی نیز گفته است: صادقانه بگویم الان با تنها کسی که آرزو داشتم فقط کار کنم عباس کیارستمی بود.فروتن که هم اکنون درگیر ادامه تحصیلاتش در زمینه روان شناسی است، می گوید:« شاگرد اول کلاس هستم و آرزو می‌کنم همین طور بمانم.»

بهناز جعفری

بهناز جعفری بازیگری توانمند است که بازی هایش در فیلم های«آب و آتش» فریدون جیرانی ،«مسافر ری» داوود میر باقری،« خانه‌ای روی آب »بهمن فرمان آرا ،«روسری آبی» رخشان بنی اعتماد و«باغ‌های کندلوس» زنده یاد ایرج کریمی تحسین برانگیز است .
وی برای بازی کوتاهش در فیلم «خانه‌ای روی آب»، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن را گرفت. او همچنین در نمایش« شب هزار و یکم» به کارگردانی بهرام بیضایی بازی کرده و در کارنامه تئاتری‌اش تجربه همکاری با کارگردان‌هایی چون بهرام بیضایی‌، علیرضا نادری‌، هما روستا‌، سهراب سلیمی‌، رضا گوران و ... را دارد‌ . وی که چندی پیش نمایش «شام با دوستان» نوشته‌ «دونالد مارگو لیز» به کارگردانی آیدا کیخایی را در تماشاخانه ایرانشهرروی صحنه داشت اکنون فیلم «لانتوری» را بر پرده سینماهای کشور دارد.جعفری پس از این که آتنه فقیه نصیری اعلام کرد به بیماری ام.اس دچار شده است از ابتلای خود به این بیماری خبر داد . وی که سال‌های اخیر تمرکز زیادی در تئاتر داشته اظهار می‌کند: «همیشه آرزو می‌کنم خدا کند همیشه در تئاتر باشم .چون این جا امنیت دارم و تئاتر برایم اعتیاد خوشایندی است و همه رنج و سختی‌اش را دوست دارم.بازیگر تئاتر برای خود برنامه دارد اما سینما زندگی آدم را فلج می‌کند به همین دلیل تمام سختی‌های تئاتر را به جان می‌خرم اما دوست دارم اینجا باشم.»

لیلا حاتمی

لیلا حاتمی از کودکی با سینما بزرگ شده ودر سال‌های اخیر به‌خاطر نقش‌هایش و البته آنچه از خودش دریافته‌ایم بازیگری آرام، ساده و متین است که برای محبوبیت و جا گرفتن دردل مخاطبان سینما و مردم به اندازه کافی شانس داشته است. وی علاوه بر عرصه بازیگری در زندگی هم مادری مهربان و دلسوز است و در مورد آرزوهای زندگی اش گفته است: به خاطر بازی همسرم علی مصفا در فیلم «گذشته» اصغر فرهادی به پاریس رفتیم و چون فیلم طولانی بود بچه‌ها (مانی و عسل)را مدرسه ثبت نام کردیم و پس از 9 ماه برگشتیم. علی 6 ماه درگیر فیلم«گذشته» بود ولی سال تحصیلی را تمام کردیم وسپس به ایران برگشتیم. آرزو دارم خانواده ام همیشه سلامت باشند. آرزوی دیگرم هم این است که از خدا می‌خواهم به من تا زمانی عمر دهد که عروسی دو فرزندم را ببینم . دلم می‌خواست می‌توانستم سفرهای بیشتری بروم چون در سفر سرزمین جدیدی را کشف می‌کنی و آدم‌های جالبی می‌بینی. آرزو دارم عمرم به یک دردی بخورد و یک نفر از چند سال زندگی آدم استفاده کند. همان طور که من از تجربه زندگی خیلی‌های دیگر استفاده کردم لازم نیست کار خاصی بکنی. تو زندگی خودت را می‌کنی. اگر کسی دلش خواست تو را الگو قرار می‌دهد. نخواست هم که هیچ.

علی نصیریان

علی نصیریان بازیگر صاحب سبک و محبوب چندی پیش با حضور در برنامه «خندوانه» از آرزوی ساخته شدن فیلمی با حضور داوود رشیدی صحبت کرد.وی در پاسخ به سوال رامبد جوان درباره بازیگران هم‌دوره‌اش چنین پاسخ داد: « زنده یادعلی حاتمی می‌گفت قصد داشته است از من، انتظامی، مشایخی، کشاورز وداوود رشیدی آلبومی درست کند که این کار را در «کمال‌الملک» انجام داد. الان هم آرزو دارم فیلمی با حضور ما پنج نفر ساخته شود. این فیلم مستند داستانی باشد و باید درباره هر کدام از ما با شد با شخصیت‌‌های خاص‌مان ». این آرزو مورد استقبال گسترده رامبد جوان قرار گرفت و اعلام کرد مایل است این فیلم را بسازد، اما صبح پنجم شهریور با درگذشت داوود رشیدی آرزوی ساخت این فیلم با ترکیب پنج بازیگر پیشکسوت سینمای ایران برای همیشه به رویا تبدیل شد. علی نصیریان همچنین عنوان کرده است:« بیش از 60 سال است در حرفه بازیگری فعالیت می‌کنم. هنوز هم پس از گذشت این همه سال شورو حال درونی گذشته را دارم .آرزویم این است همیشه این حس و حال همراهم باشد . یکی از آرزوهایم نیز سلامتی عزت ا...انتظامی است. خانه من وعزت‌ا... 20 سال روبه روی هم بود . با هم می‌نشستیم و چایی می‌خوردیم و رفاقت بسیاری داشتیم. هر دو در نمایش‌های همدیگر بازی می‌کردیم و چیزی به اسم رقابت بین ما نبود. »

علی مصفا

علی مصفا از معدود بازیگرانی است که تلاش می‌کند دیده نشود و خودنمایی نکند. این ویژگی مصفا در کنار خجالتی بودنش با نفس بازیگری در تناقض است. وی ترجیح می‌دهد بیشتر خلوت و آرامش خود را داشته باشد و از هیاهو به دور باشد اما با همین روحیه تا به حال بازی در بیش از ٢� فیلم را تجربه کرده است. خودش می‌گوید هیچ‌وقت بازیگری انتخابش نبوده اما اگر حضور در این عرصه را انتخاب نمی‌کرد، مورد قضاوت دیگران قرار می‌گرفت. مصفا می‌گوید:« از فیلم «پری» داریوش مهرجویی مدام می‌گویم دیگر در فیلمی بازی نمی‌کنم اما نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که تن می‌دهم. سعی‌ام این است بازی نکنم اما در شرایطی قرار می‌گیرم که به ناچار این کار را انجام می‌دهم. دوست ندارم، اما پیش می‌آید. بازیگری خوشایندم نیست. خیلی دلم می‌خواست نویسنده بودم. می‌نشستم قصه می‌نوشتم. یا مثلا نقاش بودم و می‌نشستم به نقاشی کشیدن. در زمینه بازیگری آدم راحتی نیستم خیلی ناراحتم و همه‌چیز برایم سخت است. از نظر خودم هیچ کدام از نقش‌هایم از خودم متفاوت نبوده. یعنی این شکل‌ها همه در من بوده و حالا در نقش‌هایم بروز پیدا می‌کند.» ممکن است نرسیدن مصفا به آرزویش یعنی نقاشی برای خودش دردناک باشد، اما بی‌تردید برای ما خوشایند است که بازیگری را ادامه می‌دهد. تلاش او برای دیده نشدن و اغراق نکردن در نقش‌هایش، قابل ستایش است.

امین حیایی

امین حیایی از جمله بازیگران مطرحی است که در کارنامه پر بارش به لحاظ کمی با بسیاری از کارگردانان در فیلم‌های مختلف تجربه همکاری در گونه‌های متفاوت سینما را دارد. فیلم‌هایی چون «مهمان مامان» مهرجویی و«شب» رسول صدر عاملی که او را نزد منتقدان مطرح کرد و فیلم‌هایی چون« کما »و «شارلاتان»که وی را از چشم منتقدان انداخت.ولی به هر حال جزو بازیگران محبوب تماشاگران سینما است و در توانمندی هایش تردیدی نیست. وی می‌گوید:«من به کارهای بسیاری نه گفتم . اما به کاری که دوست داشته باشم، خوب باشد وکارگردان قابل توجه داشته باشد؛ نه نمی‌گویم. معتقدم در هر رسانه‌ای می‌توانم موفقیت داشته باشم. اگر عوامل، فیلم نامه و کارگردان خوب باشد در هر بستری (سینما، تلویزیون و تئاتر) می‌توان موفق بود.» امین حیایی که چند سالی است در فیلم‌های نه چندان قابل تامل نقش آفرینی می‌کند می‌گوید:«آرزو داشته و دارم با کارگردان‌هایی کار کنم که محقق نشده است .از نوع طنز محمد رضا هنرمند لذت می‌برم. کمال تبریزی را خیلی دوست دارم و آرزو می‌کنم در فیلمی ازابراهیم حاتمی کیا ایفای نقش کنم. این دوستان چون با تیم خودشان کار کردندو موفق عمل کردند سعادت همکاری با این عزیزان را نداشتم. امیدوارم بایک گروه کاملا حرفه‌ای مثل دوستان کار کنم .»

جمشید مشایخی

نزدیک 6 دهه است جمشید مشایخی با نقش‌آفرینی‌های مختلف بینندگان را مجذوب مهر و محبت خود کرده است. این بازیگر صاحب نام عرصه سینما وتئاتر سال گذشته در سالروز تولد81سالگی‌اش پیش از خاموش کردن شمع تولدش گفت: آرزو می‌کنم در هیچ کجای دنیا جنگ نباشد و هنرمندان همیشه پیروز و موفق باشند. امیدوارم یک روز از خواب بلند شوم و بشنوم در جهانی که زندگی می‌کنیم دیگر جنگ وجود ندارد. همچنین هنرمندان ایران در تمام رشته‌های هنری همیشه پیروز و موفق باشند. آرزو می‌کنم جوان‌هایی که در حوزه هنر مشغول فعالیت هستند به خواسته‌ها و آرزوهایشان برسند.مشایخی در آستانه روز پدر نیز برای همه پدران خصوصا پدران سینمای ایران آرزوی سلامتی و موفقیت کرد و گفت: «این افتخار را داشته‌ام که در بسیاری از فیلم‌ها در نقش پدران زحمتکش و دلسوز بازی کنم، خصوصا پدرانی که با هر زحمتی که هست به فکر آسایش فرزندانشان هستند.» مشایخی می‌خواهد انتظارها را برآورده کند اما فضای آن ایجاد نمی‌شود، خودش می‌گوید:«باید دنبال کار دیگری بگردم؛ کاری که اصلا هنری نباشد. عرصه هنر دیگر به من احتیاج ندارد. دوست دارم گوشه‌ای بنشینم و کتاب بخوانم. می‌خواهم بنان و شجریان گوش کنم». او در تمام گفته‌های اخیرش ازعلاقه نداشتن به بازیگری می‌گوید. جمشیدمشایخی اکنون دیگر دغدغه‌های دیگری دارد؛ موسیقی، شعر، کتاب و نقاشی.

بیتا فرهی

بیتا فرهی و زنده یاد خسرو شکیبایی نخستین زوج سینمای پس از انقلاب بودند. فیلم «هامون» مهرجویی برای بیتا فرهی آغازی بی‌نظیر به شمار می‌آید. با این فیلم توانست نخستین گزینه انتخابی برای نقش اول فیلم‌های بهترین کارگردانان سینما شود.
خودش می گوید:« خیلی تصادفی وارد سینمای ایران شدم به واسطه آقای چشم آذر به مهرجویی معرفی شدم و نقش «مهشید» را در فیلم «هامون» گرفتم. می‌دانستم مهرجویی به کارش مسلط است و می‌توانستم حدس بزنم «هامون» قابلیت تبدیل شدن به یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را دارد. بیتا فرهی راه‌اندازی یک کافه کتاب را آرزوی قدیمی خود می‌داند و می‌گوید: «اگر آن روز به طور اتفاقی به خانه دایی ام نمی‌رفتم و توسط ناصر چشم آذر برای بازی در فیلم«هامون» معرفی نمی‌شدم، ممکن بود هیچ وقت بازیگر نشوم .همیشه خیلی دوست داشتم سرمایه‌ای می‌داشتم، کتاب فروشی کوچکی راه می‌انداختم که در آن کافه و یک گل فروشی کوچک هم بود. همیشه این سه را باهم می‌خواستم، اما هیچ کدام نمی‌شود.سرمایه ندارم‌، گل‌ها هم می‌پلاسند و هیچ کس هم کتاب نمی‌خواند.» بیتا فرهی هرچند اندوه درگذشت مادرش را دارد اما «تسا» نوه اش که در پاریس زندگی می‌کند، شوق زیستن را در او نگه می‌دارد و می‌گوید: «انگیزه‌ام برای زندگی‌ نوه‌ام است.»

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار