گوناگون

واکنش تلویحی خاتمی به بحث "شاه سلطان حسین"

پارسینه: متاسفانه بعد از سخنان ایشان، کسانی تفسیرهایی عجیب انجام دادند و گفتند که رهبری تکلیف را مشخص کردند که چه کسی انتخاب شود و چه کسی در صحنه بیاید و این طور القا می کنند که یک جریان باید بماند و جریان دیگر باید کنار برود، مگر رهبری خودشان نمی توانند مطالب را بگویند.

به گزارش پارسینه، حجت الاسلام سید محمد خاتمی ، رئیس بنیاد باران روز گذشته در دیدار با اقشار مختلف مردم کرمانشاه در مورد انتخابات آتی ریاست جمهوری گفت: باید این تضمین داده شود که سلیقه های مختلف بتوانند حضور داشته باشند

رییس جمهور سابق کشورمان با اشاره به بیانات کلی و اساسی اخیر مقام معظم رهبری، گفت:« متاسفانه بعد از سخنان ایشان، کسانی تفسیرهایی عجیب انجام دادند و گفتند که رهبری تکلیف را مشخص کردند که چه کسی انتخاب شود و چه کسی در صحنه بیاید و این طور القا می کنند که یک جریان باید بماند و جریان دیگر باید کنار برود، مگر رهبری خودشان نمی توانند مطالب را بگویند.»

خاتمی ر ادامه تصریح کرد:«اصل 56 قانون اساسی یکی از طلایی ترین اصل های آن است که به صراحت حق حاکمیت مردم بر سرنوشت را حق الهی می داند.»

سید محمد خاتمی افزود:«تاکید حضرت امام خمینی برجمهوری اسلامی؛محوریت مردم بوده است اگر در سالهای اخیر بر مردم سالاری درنظامی که مورد خواست ماست و باید الگو باشد تکیه می شود ، توجه به همین اصول و معیارهای اسلامی در انقلاب ما است که مورد خواست مردم نیز بوده است.»

وی افزود:«ما اصولگرا هستیم که می گوییم اصل مهم انقلاب اسلامی آزاد سازی مردم از قید استبداد و وابستگی و عقب افتادگی بودواین امر باید تحقق پیدا کند.اسلامی که امام خمینی می گفت باید نظام به آن پایبند باشد به آزادی انسان،حق و حرمت آن،پیشرفت جامعه و رفع تهدیدها و مشکلات وتمامیت ارضی اهتمام می کند،والا اسلامی که مردم را قبول ندارد و برای آنها حق قائل نیست ،اسلام نیست!»

رییس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها گفت:«اسلامی که ما می گوییم به همه انسانها با هر دین و نژادی این حق را می دهد که حاکم بر سرنوشتشان باشندو همه باید مشارکت داشته باشند.رضایت و رای مردم برای امیرالمومنین با آن مقام و منزلت مهم یود.اینها مسائلی است که مورد خواست ما هم هست.»

سید محمد خاتمی در ادامه تاکید کرد:«در دوران ما برای تحقق اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت و مبنا بودن رای مردم ؛ راهی جز انتخابات آزاد که مردم با شوق وذوق در آن شرکت کنند و برگزینند و گزینش آنها مورد احترام باشد بدون اینکه در مقابل وی کارشکنی کنند نیست.»

وی در ادامه تصریح کرد:«اینها از اصول است؛ شعارها محور و معیار نیست و نباید حرفهایی بزنیم که با این اصول در تضاد باشد.»

رییس جمهور سابق کشورمان در ادامه گفت:«متاسفم که امروز مسائلی پیش می آید که ما را نسبت به آینده نگران می کند؛رهبری اخیرا مطالبی کلی و اساسی فرمودند ولی متاسفانه بعد از سخنان ایشان؛کسانیکه تکلیفشان حفاظت از رای مردم و نظارت بر انتخابات است که رای آنها مصون باشد، آمدند و تفسیرهایی کردند که به نظر ما عجیب است و می گویند رهبری تکلیف را مشخص کردند که چه کسی انتخاب شود و چه کسی در صحنه بیاید و این طور القا می کنند که یک جریان باید بماند و جریان دیگر باید کنار برود؛ مگر رهبری خودشان نمی توانند مطالب را بگویند.در همه دوره ها ایشان فرموده اند که دخالتی در انتخابات نمی کنند و از هر کسی که رای بیاورد حمایت خواهند کرد.»

خاتمی اظهار داشت:«این تفسیرها ما را نگران می کند که آنها تکلیفشان را این طور بدانند که در مقام عمل هم فقط به خواست خود توجه کنند و بر خلاف قانونی که معین شده است عمل نمایند.»

رییس بنیاد باران تاکید کرد:«کسانیکه انتخابات را برگزار می کنند باید بی طرفانه برخورد کنند و بگذارند رای مردم ظهور و بروز پیدا کند و باید به رای مردم تن دهند.این نگرانی است که ما همیشه داشته ایم و حالا نیز داریم.»

وی با اشاره به انتخابات گذشته مجلس گفت:«ما در آن انتخابات شاهد قلع و قمع شدن نیروهای اصلاح طلب بودیم که عمده چهره های شناخته شده ما را حذف کردند. ولی با این وجود 60حدود نفر از 105 نفری که امکان رقابت در شهرستانها داشتند به مجلس راه یافتند و سوال اینجاست اگر واقعا اجازه انتخابات آزاد با حضور نامزدهای مورد قبول ما در 290 کرسی را می دادند امروز ترکیب مجلس چگونه بود؟ اینها خلاف موازین اصول است ،نه آنچه ما به آن معتقدیم و عمل می کنیم.»

وی در ادامه گفت:«جنبه دیگر انتخابات خود مردم اند؛اگر مردم در انتخابات پرشور شرکت نمایند در این صورت هر تعرضی خنثی خواهد شد .هر زمان میزان مشارکت مردم بیشتر بوده شاهد حضور متفاوت در عرصه بودیم. بنا بر این مردم باید در عرصه بیایند در این صورت هیچ تصرف،معجزه و سحری نمی تواند خواست مردم را دچار مشکل کند.»

سید محمد خاتمی گفت:«امیدوارم دست اندرکاران انتخابات نیز در اجرا اطمینانی بوجود بیاورند که از رای و نظر مردم حفاظت خواهند کرد نه اینکه عده ای با احساس تکلیفی که می کنند و با امکاناتی که دارند و حاضر به پاسخگویی در مقابل مردم نیستند رفتارهایی بکنند که شایسته نظام جمهوری اسلامی نیست!»

رییس جمهور سابق کشورمان افزود:«اینکه چه باید کرد؛بنده تعریف خودم را از اصلاحات همیشه گفته ام و این روزها هم به صورت مدون تری در عرصه های اقتصادی،سیاسی و بین المللی به آن پرداخته ام ولی نمی توان یک شبه انتظار تحقق همه آنها را داشت و برای این کار نیازمند بستر سازی در جامعه هستیم.دردوران دولت اصلاحات تحولاتی در این زمینه شاهد بودیم ولی نهادینه شدن تفکر دموکراسی وحضورمردم زمان و کار می خواهد.»

سید محمد خاتمی افزود:«در زمان ما سند چشم انداز به عنوان نقشه راه تدوین وتصویب شد؛اگر واقعا مملکت به سوی آن اهداف می رود باید آن راه ادامه یابد ولی اگر در آن مسیر نیست و یا در خلاف آن است باید در سیاست ها و کارها تجدید نظر کرد؛به نفع مسئولان فعلی است که اگر می خواهند در انتخابات بیایند و رای مردم را داشته باشند بگویند مسیر طی شده اشتباه بوده و برای ادامه کار برنامه داشته باشند تادر مسیر تدوین شده ای که چشم انداز معین کرده است حرکت کنیم.»

وی با اشاره به اینکه این کار می تواند مبنای اتحاد ملی کشور باشد تاکید کرد«:منظور این است که در مسیرسند چشم انداز حرکت کنیم.چرا بعضی تا ما می گوییم کشوردر این مسیر حرکت نمی کند برافروخته می شوند؟ راه کار این است که مردم به برنامه ای رای دهند که جامعه در آن مسیر جلو برود و کسانی بیایند که بتوانند بدون تخریب و تخطئه و کارشکنی برنامه هایشان را پیاده کنند.»

رییس جمهور سابق کشورمان اظهار داشت:«باید شاهد تغییر در جهت رفتارها،جهت گیری ها برای بازگرداندن جامعه به معیارهای انقلاب ،برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود،برای برخورداری مردم از رفاه ،ایجاد عدالت در جامعه و رفع تهدیدها از کشور باشیم.»

خاتمی با طرح این سوال که چرا ترس از این است که مردم به چه کسی رای بدهند؟ گفت:«چرا کاری می شود که مردم مایوس شوند و یا اینکه تصور کنند رایشان تاثیری ندارد؛باید این ذهنیت ها از جامعه پاک شود.مردم باید در عرصه باشند تا بتوان مشکلات را حل کرد.هرچه حضور مردم در عرصه کمتر شود امکان اینکه خواست اکثریت تامین نشود به وجود می آید ولی اگر سیل مردم در صحنه بیایند روش هایی که فقط یک جریان در کشورحاکم باشد منتفی خواهد شد.»

وی تاکید کرد:«همه ما در مقابل اسلام،سرنوشت ملت ایران مسئولیم.باید کمک کرد تا مسئولان خدمت کنند ولی اگر نظر بهتری وجود دارد برگزار کنندگان انتخابات باید زمینه را برای عرضه و حضورآنها فراهم کنند واز رای مردم هرچه بود حفاظت شود نه اینکه تکلیفشان خلاف آن چیزی باشد که قانون برایشان مشخص کرده است؛ قانون اساسی گفته ناظران و مجریان باید پاسدار رای مردم و بی طرف باشند. »

خاتمی در پایان خاطر نشان کرد:«در انتخابات باید این تضمین داده شود که سلیقه های مختلف بتوانند حضور داشته باشند و از رای مردم حفاظت خواهد شد؛مردم نیز باید پای صندوق ها بیایند و بدانند می توانند به خواستشان برسند و اگر نیامدند انتظار نداشته باشند آنچه می خواهند تحقق یابد.»

ارسال نظر

  • ناشناس

    خاتمی عزیز نگرا نباش ملت با توست

  • ناشناس

    محمود افغان

    چندیست که پس از بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه علم و صنعت تاریخ به عقب برگشته و پایان سلسله پر حرف و حدیث صفوی دوباره نقل محافل سیاسی و اجتماعی کشور شده است .
    شاه سلطان حسین آخرین پادشاه از خاندان صفوی بود که در ۱۱۰۵ه.ق به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و توانست مدتی رسما بر کل کشور ایران حکومت نماید. سلطنت وی با شورش افغانها و اشغال اصفهان به دست آنها پایان یافت. وی مردی بسیار هوسران و ضعیف النفس بود. در دوره حکومت وی آخرین بازمانده‌های نظم حکومتی و ساختار اداری که با تلاشهای شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس کبیر ایجاد شده بود از میان رفت. وی عملا هیچ قدرتی در اداره امور نداشت و حتی علاقه‌ای هم به دانستن اتفاقاتی که در اطرافش می‌افتاد نشان نمی‌داد. کشور در هرج و مرج نابسامانی فرو رفت و هر نوع فسق و فجوری بدون هیچ ممانعتی حتی در پایتخت رخ می‌داد. شرح برخی هوسرانی‌ها و نابسامانی‌های دوره حکومت وی در کتاب رستم التواریخ در اوایل حکومت فتحعلی شاه قاجار نوشته شده‌است.(1)
    محمود افغان پسر میرویس‌. رئيس طايفهٔ غلجائی بود. پس از مرگ پدر و قتل عموی خود عبدالله وى افغانان ايرانی را در ۱۱۲۰ مغلوب كرد و سردار ايشان اسدالله‌خان را كشت و اين عمل را در چشم درباريان اصفهان خدمتگزارى جلوه داد. محمود در ۱۱۲۴ قصد تسخیر ايران كرد و به كرمان رسيد ليكن لطفعلى‌خان والی فارس عموی فتحعلى‌خان وزير اعظم او را سخت شكست داد و به قندهار گريزاند. در سال ۱۱۲۴ ه‍ . ق. محمود بار ديگر از راه سیستان و كرمان و یزد به اصفهان حمله نمود و در ۱۱۲۴ آنجا را گرفت. وى در ۱۱۲۷ ه‍ . ق. (۱۷۲۵ میلادی) بدست پسرعمویش اشرف افغان به قتل رسيد.(2)
    میرویس کلانتر قندهار بود. پس از درگذشت او، برادرش میر عبدالعزیز جانشین او شد و به دست محمود کشته شد و امیران و سران غلزائی محمود را همراهی کرده و به لشگر کشی به ایران و ستیز با سلطان حسین یاری دادند.
    محمود که با پادشاهی بی اراده و ضعیف روبرو بود به آسانی توانست شهر های ایران را یکی پس از دیگری تسخیر کرده و به سوی پایتخت بشتابد. در این هنگام به شاه نامه نوشت و از او در خواست کرد که فرمانداری قندها و خراسان و کرمان را به خاندان او نسل به نسل واگذارد و نیز دختر او را خواستگاری کرد. شاه سلطان حسین در جواب نوشت:« مطالب شما که نوشتید، همه امکان دارد که صورت پذیرد، اما دختردادن شیعه به سنی ممکن نیست، و شاه به رعیت خود دختر دادن را صلاح نمی بیند.»
    محمود کرمان را گرفت و چون به اصفهان نزدیک می شد، شاه به او پیام فرستاد که آنچه راکه می خواستی پذیرفتم. محمود پاسخ داد که دیگر چیزی در اختیار شما نیست که به من ببخشی!! و بدین روی پس از رسیدن محمود به اصفهان ، شاه سلطان حسین با دست خود تاج شاهی کشور ایران را بر سر محمود نهاد. به گفته احمد پناهی سمنانی:« تاجی را که شاه اسماعیل اول، با دلیریها یش به مدد شمشیر کج قزلباش ها بر سر نهاده بود، شاه سلطان حسین، با زبونی و خفت تام، بر سر یکی ازکم اهمیت ترین رعایای افغانی خود گذاشت.»
    در این هنگام محمود نه تنها دختر بلکه از چهار صد زن نواب همایون فقط چهار زن را در اختیار سلطان گذاشت. اما در این شکست و تراژدی تاریخ ایران،تنها شاه سلطان حسین و ضعف و سستی او گنه کار نبود، بلکه تاریخ دیروز هر کشور ی در ساختار سرنوشت امروز ملت و ملک نقش دارد. بزرگترین عواملی که در فروپاشی سلسله 228 ساله صفوی مؤثربودند و زمانها پیش از روی کار آمدن شاه سلطان حسین پایه گذاری شده بودند به ترتیب زیر است.
    1- نبودن نیروی نظامی آراسته به هنگام حمله محمود برای جلوگیری از پیشرفت تند و نابهنگام دشمن.
    2- نبودن همبستگی میان پادشاهی و مذهب، آنچنانکه این همبستگی در آغاز پایه گذار حکومت صفوی بود.
    3- نفوذ، قدرت و تصمیم گیری ملکه ها و خواجه سرایان حرمسرا در ساختار اداره امور سیاسی و کشوری.
    4- خوش گذرانی، زن بارگی و شرابخواری شاه و سرداران و بی خبری آنان از مسائل سیاسی و نارضایتی مردم.
    5- حرم پروردگی ولیعهد و شاهزاگان و دور بودن آنها از هر گونه آموزش نظامی و سیاسی.
    6- بی خبری از مشکلات روزانه مردم و شکاف بین حکومت و ملت، همه با هم در فروپاشی سلسله صفوی نقش داشتند.
    زمینه جدایی افغانستان از ایران نیز در دوران شاه سلطان حسین نهاده شد، شاه سلطان حسین به توصیه درباریان مغرض و نا آگاه خود گرگین خان گرجی را بدون توجه به این كه وی با آداب و رسوم پشتون ها نا آشنا ست و كار را خرابتر خواهد كرد و بر وخامت اوضاع خواهد افزود به حكومت قندهار بر گزید تا اوضاع منطقه را آرام كند. به اسلام گرویدن گرگین خان دلیل عمده گماردن او به حكمرانی قندهار و موفق بودن او در سركوب كردن بلوچها كه خطه كرمان را...
    «میرویس» بزرگ قندهاری ها كه برای تظلم از جور و ستم عبد الله خان حكمران اعزامی دولت صفویان رنج سفر به اصفهان را بر خود هموار كرده بود ولی موفق به دیدار شاه سلطان حسین نشده بود ۱۹ نوامبر سال ۱۶۹۹ (۱۰۷۸ خورشیدی) با دست خالی به قندهار باز گشت و سران طوایف ناحیه را به باغ خود دعوت كرد و وجود ضعف در اركان دولتی و رواج فساد اداری و چاپلوسی در دربار صفوی را برایشان بیان داشت و گفت كه شاه در محاصره عده ای كوته نظر آزمند است و كسی نمی تواند، حتی برای تظلم به او دسترسی یابد و احكام انتصابات خرید و فروش می شود و دلسوز وجود ندارد.
    پشتونهای قندهار تا آن زمان سابقه نافرمانی و ضدیت با دولت متبوع، ایران، را نداشتند، شروع به نافرمانی کردند.
    در قندهار، میر ویس فتاوی روحانیون سنی را كه به دست آورده بود به سران طوایف كه تا آن زمان حاضر به این درجه از تمرد نبودند نشان داد و قتل گرگین خان را مباح دانست، میرویس سپس با بكار بردن نیرنگ گرگین خان را به باغ خود دعوت كرد و در آنجا اورا بكشت.
    شورش میرویس موفق شد زیرا كه شاه سلطان حسین بی كفایت قبلا طایفه ابدالی را از خود رنجانده بود تا از آنان كمك گیرد و ملك محمود سیستانی حاكم «فراه» را هم كشته بود و مردم آن ایالت ناراضی بودند.
    پس از مرگ میر ویس درسال ۱۷۱۱ میلادی، برادرش میر عبدالله (پدر اشرف افغان كه سكه های اشرفی یادگار زمان اوست) جایش را گرفت كه میر محمود پسر میر ویس عموی خود را كشت و به كرمان حمله برد.
    لطفعلیخان حاكم فارس به كمك كرمان شتافت و میر محمود را به قندهار فراری داد. شاه بی خرد اندكی بعد لطفعلیخان را معزول ساخت؛ این خبر كه به گوش میر محمود رسید در سال ۱۷۲۵ میلادی با ۲۵ هزار تن به كرمان حمله آورد و این شهررا متصرف شد و از آنجا از طریق یزد عازم اصفهان گردید. وی موفق به تصرف یزد نشد، ولی اصفهان را در ۱۲ اكتبر سال ۱۷۲۲ میلادی تصرف كرد و عملا به عمر دودمان صفویان پایان داد.
    میر محمود، خود در سال ۱۷۲۴ به دست پسر عمویش اشرف كشته شد. اشرف با قتل محمود انتقام خون پدرش را از او گرفت. بساط اشرف نیز ضمن سه جنگ به دست نادر برچیده شد.
    محمود افغان در همین احوال روزى در دیوانخانه مى‏گذشت ناگهان آتش جنونش مشتعل شد و دستور داد كه پسران و برادران و خویشان و اولاد ذكور شاه سلطان حسین را كه در دیوانخانه بودند جمع كرده دست و پاى آنها را با كمربندشان بسته بیاورند. افغانان امتثال كرده و صد و پنجاه و نه نفر از اولاد شاه‏ عباس كه بعضى از آنها هم از زمان شاه سلیمان نابینا شده و دربند بوده، بحضور محمود آوردند.
    محمود دستور داد از اول تا آخر آنها را گردن بزنند. جلادان بى‏ایمان شروع بكشتار كردند. خواجه ‏سرایان و خدمتگذاران گریبان چاك كرده مى‏گریستند، شاه سلطان حسین نیز كه حاضر بود بیش از همه فریاد و فغان مى‏نمود. افتان و خیزان نزد محمود آمد و عهد و میثاق قدیم را بیاد او آورد و براى نجات نور دیدگان خود با گریه و زارى بپاى محمود افتاد و پیشانى بخاك مالید ولى اینهمه گریه و التماس مؤثر واقع نشد دو نفر از شاهزادگان خود را در آغوش پدر انداخته شاه صورت خود را بروى اولاد گذاشت و مى‏گریست سلطان حسین گفت مرا بكش و این بیگناهان را نكش. عاقبت در دل سنگ و سخت محمود قدرى تأثیر كرد و بشاه سلطان حسین رو نمود كه آنها را بتو بخشیدم ولى چه فایده كه این بیگاناهان از شدت ترس زهره‏شان چاك شده و هر دو وفات یافته بودند. (3)
    تاریخ نشانداده نه سلطان حسینها بدرد این ملت می خورند و نه محمود های افغان ، این ملت به کسی نیاز دارد که در حین داشتن شجاعت ، ملتدار و مردمدار باشد و عزت ملت خود را نیز بالا ببرد . ملت ایران آنقدر عزیز بوده که سالها همسایگان و اطرافیانش آرزوی چنین عزت و اقتداری را در سر داشتند . این ملت گدا نیست که صدقه گیر دولت باشد . دولت اگر خیر این ملت را می خواهد می بایست ثروت این مردم را با زیاد کردن سرمایه های کشور و تولیدات ناخالص بالا ببرد نه آن را جیره خور خود نماید که تا هر وقت خواست او را تنبیه کند ، کارت سوخت و در آینده کارت تحول اقتصادی خانوارش را قطع نماید . بیم آن می رود که دولت در آینده مثلا اگر کسی در انتخابات شرکت نکرد یارانه های خانوار او را مسدود نماید . مردم را آزاده بخواهید تا در زمان دشواری آزادگی نشان دهند .
    این ملت نیازمند آزادمردیست که شجاعت و عزتمداری را باهم داشته باشد و بتواند از همه پتانسیل های کشور از هر سلیقه ای استفاده نماید و حق آزادی و آزادگی را برای ملت محفوظ بدارد . به امید انتخاب شایسته من و تو .
    الف . محفوظ
    (1) ویکیپدیا
    (2) ویکیپدیا
    (3) سایت پارسینه

  • ناشناس

    سلام

    مقام معظم رهبري هميشه تکليف همه را دقيق و جامع مشخص کرده اند.

  • ناشناس

    شايد منظور او خود رئيس جمهور فعلي باشد كه با ندانم كاري مملكت را بفنا ميدهد كسي كه نتوانست با نفت 120دلاري مملكت را اداره كندچگونه ميخواهد با تحريم و نفت 5دلاري مملكت را بچرخاند . درحاليكه خاتمي با نتفت 7دلاري مملكت را به اوج عزت خود در دنيا رساند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار